NTENT="IR" />
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کلارآباد دات کام
قالب وبلاگ
بنواز ای نوازنده و بخوان ای سرباز کوچک رئیس مجلس که دلمان بد گرفته است. دلمان از دست برخی منتخبین مردم بد گرفته که چرا به سرباز کوچک رئیس مجلس سر زلفی نشان نمی دهند تا شعرش بیاد و طبق ماده 77 آیین نامه احدی فضولی نکند و بزن و برقصی بپا شود و بادا بادا مبارک بادایمان بیاد

 همانطور که می دانید چندی پیش یکی از نمایندگان مجلس از حاشیه امنیتی خود و میکروفنش در مجلس شورای اسلامی سوء استفاده نمود و هر چه که دل تنگش خواست نثار یکی از نمایندگان  محترم مردم تهران در مجلس شورای اسلامی نمود و از آنجا که تنها عکس این آقا را به جمع نشان نداده بود طبق ماده 77 آیین نامه... میکروفن نماینده مورد اهانت قرار گرفته مثل همیشه قطع ماند و حق اعتراض و پاسخگویی به وی داده نشد!
البته رسانه های ارزشی کشور با بازتاب سخنان و انتقادات به حق و  صریح نماینده مورد ظلم قرار گرفته اوج اعتراض خود را به اهلش رساندند امّا از آنجا که این آقای نماینده که دلش به آینده رئیس مجلس بسیار خوش است، به جای  اعلام آمادگی جهت جانثاری برای ولایت و آرمانهای انقلاب، خودش را با حقارت تمام سرباز  کوچک لاریجانی معرفی کرده است و اظهار داشته است که این سخن را حاضر است با خون خود بنویسد، از آنجا که این نماینده سابقا  به نحوی سرباز محمد خاتمی یکی از سران فتنه بوده است، چندان نیار به توضیح بیشتر و نقد عملکردش جهت بصیرت افزایی عمومی نمی باشد امّا لازم دانستیم تا مطالبی را خدمت ایشان و هر نماینده ای که چنین عشق و علاقه ای را در سر می پروراند و متوهمانه اتاق خود را در پاستور مشخص کرده است متذکر شویم.
1- اول اینکه ما نیز سعی کرده ایم از حروف مقطع  و یا با ایماء و اشاره نام از مخاطب خود ببرم تا طبق ماده 77 ( همان چیزی که فقط برخی آقایان بلدند و خودشان مفسر و تعیین کننده مصادیقش هستند) کسی حق اعتراض نداشته باشد. 
2- شاعر بلند آوزاه بهارستان که در سرودن اشعار پشت کامیونی و قرائت آنها از تریبون مجلس شهره عام و خاص است و با همه اصرار ابوترابی و سایر نمایندگان بر عدم قرائت اشعار بی مغز و کم مایه اش از تریبون مجلس با وجود امکان استفاده از اشعار غنی و با محتوای بزرگانی چون سعدی و حافظ، هر از چندگاهی دست نمایندگان را از فرط خنده بی اختیار بر شکمهایشان می چسباند و در زمانی که لاریجانی غایب باشد، ابوترابی محجوب را مجبور به قطع میکروفنش می کند، این روزها او را چه شده است که به معر گویی روی آورده است؟!
3- آیا این شاعر پشت کامیونی ( این تعبیر محمد قسیم عثمانی نماینده بوکان در وصف این نماینده می باشد) بعد از زندگی مستمر در جمهوری اسلامی ایران به این نکته پی نبرده است که ملت ایران خود را صرفا سرباز ولایت می دانند و از مسئولین نیز جز این توقع ندارند از همین رو هر کسی و در هر مقامی و با هر نیتی ( اعم از چاپلوسی و...) خود را سرباز غیر ولایت بنامد، مبغوض دل ملت خواهد بود؟
4- اینکه برخی آقایان تصور می کند که با سربازی صاحب منصبان موقت، به گندم دشت پاستور در آینده ای نه چندان دور خواهند رسید، باید به جای یادداشت برداری از اشعار پشت کامیونها، سریال مختارنامه را با دقت بیشتری دنبال کنند.
در این بین برخی وبلاگ نویسان نیز با مطالبی طنز گونه انتقاد خود را به این نماینده مجلس اعلام داشته اند بعنوان مثال نویسنده وبلاگ" یادداشت های یک رفسنجانی" طی یادداشتی تحت عنوان"شعر و معری در وصف شاعر پشت کامیونی بهارستان به سبک خود وی"  نوشت:
تذکر: خواهشا در این نوشتار به یاد استاد بهارستان کلا قید فن شعر و شاعری و سایر اصول ادبی را بزنید و  بی خیال اینگونه مسائل شوید.
شعر: بر تو سلام ای سرباز کوی لاریجانی          ای بهتر از مستربین برای هر ایرانی!
معر: تو سرباز لاریجانی نیستی تو سعدی و حافظ بوستان بهارستانی. خود نمی دانی تو لایقتر از این حرفهایی که بخواهم بگویم سربازی. تو مداحی تو بلبلی تو هلویی. قناریان که لنگ ندارند تا به پایت بیندازند تو خودت لنگ شو پیش پای لاریجانی. به به چه صدایی چه کلامی چقدر رسایی تو. نه رسایی؛ اهل صومعه سرایی تو!
این قسمت را با حالت حزن بخوانید!
ای بلبل بهارستان خبرهای ناخوشی آمد.
 که قرار است با خون خود بنویسی که تو سرباز لاریجانی!
 وای دلم خون شد از این همه ایثار مردم صومعه سرا همه داغدار
 که قرار است بلبلی با خون خود بنویسد که فدایی شود برای لاریجانی
آقای (د ل خ و ش) دست به کمر خطاب به مردم حوزه استحفاظی:
اشک رخ را  پاک کنید ای نام آوران       ای که برگ رایتان مشکل گشای شاعران
من شکر خوردم که سربازی کنم         من فقط خواستم که عشقبازی کنم.
خون من را آن هلال احمر ندید            کیسه های خون عاشورا ندید
بر اساس نقشه های وهم روزی          از پی سر به بازی خورم من روزی
قبله ام می شود رئیس جمهور!           صندلیم رود توی پاستور
 تو غم خون من را خوردی                   ای بمیرم که چقدر گول خوردی
 من نداده گرفته ام مهمور                  پست و ماشین با کلاس و زور
من شوم مشیت دربار                      کلی دم و دستگاه برای من بیکار
نثر غیر ادبی: ای سرباز کوچک رئیس مجلس! تو آنقدر محبوب میکروفن های مجلسی که نیاز به وقت و اجازه نداری. تریبون تو را می خواند مهم نیست چه بگویی و چه بسرایی. راستی دفترچه شعرت را با خودت آورده ای؟ اخم مکن باز هم مهم نیست ناراحت مباش! مگه حالا چه شده؟ از حفظ بخوان! اصلا برو پشت تریبون تازه زور بزن تا شعرت بیاید اینجا متعلق به توست و غلط بکند احدی که بخواهد بگوید تاری از موهایت به جانب چپ قصد عزیمت کرده است. مگر رسایی وکیل مردم است که به خود اجازه می دهد بر زلف دلربای تو خدشه وارد کند؟! کوچک زاده هم کوچکتر از آن است که بخواهد بر انیس دل تریبون مجلس گیری بدهد. بنواز ای نوازنده و بخوان ای سرباز کوچک رئیس مجلس که دلمان بد گرفته است. دلمان از دست برخی منتخبین مردم بد گرفته که چرا به سرباز کوچک رئیس مجلس سر زلفی نشان نمی دهند تا شعرش بیاد و طبق ماده 77 آیین نامه احدی فضولی نکند و بزن و برقصی بپا شود و بادا بادا مبارک بادایمان بیاد!
چند نمونه از اشعار پشت کامیونی دلخوش:
پندی است برای دوستان جانی/ترک و کرد و لر و گیلک و لاریجانی/ گاو و میش وشتر  فرقی نکند/ چیزی بدهید و بکنید قربانی
در فصل بهار شور دادید به ما/ بوی گل لاله‏زار دادید به ما/ امروز برادرم، محبی‏نیای عزیز/ در بین «هلال»، حال دادید به ما!
محمد کاظم دلخوش پس از ارائه پیشنهادی خطاب به نمایندگان گفت: «دوستان خوب است که من و تو نکنیم/ هنگام اخذ رای دو-دو نکنیم/ همسنگر خوب، همیاری خوب است/ در موقع چهار- چهار دو-دو نکنیم»

 


[ یکشنبه 89/10/26 ] [ 1:30 عصر ] [ م.ص ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب
لینک های مفید
لینک دوستان
لینک های مفید
امکانات وب
عمارنامه : نجوای دیجیتال بصیرت با دیدگان شما 		AmmarName.ir

بازدید امروز: 68
بازدید دیروز: 115
کل بازدیدها: 4392163