NTENT="IR" />
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کلارآباد دات کام
قالب وبلاگ
آنچه امروز درباره ازدواج موقت در جامعه مطرح است . اینها فقط زیاده‌خواهی و قربانی کردن دیگران برای زیاده خواهی خود است. اگرفردی تمکن مالی دارد و می‌تواند با عدالت، دو خانواده را با نگاه انسانی اداره کند، اشکالی ندارد اما آنچه اکنون مطرح است، نگاه خودخواهانه است که از نظر اجتماعی و اعتقادی پذیرفته شده نیست.

تهران امروز نوشت: عباس سلیمی‌نمین، پژوهشگر تاریخ معاصر ایران است و اهل رسانه. در یکی، دوسال اخیر اما حوزه علایق سلیمی‌نمین تغییر کرده است و کمتر همایش یا کنگره‌ای درباره دانشگاه آزاد برگزار شده که ردپایی از عباس سلیمی‌نمین در آن به چشم نخورد. حاشیه‌های این ماجرا اما منحصر به عرصه کار و سیاست نبود و به خانواده او از جمله فرزندانش که در دانشگاه آزاد تحصیل می‌کردند نیز سرایت کرد.
سلیمی‌نمین چهار فرزند دارد و دو نوه. او در آپارتمانی 170 متری در شهرک غرب زندگی می‌کند. در گفت‌وگوی پیش‌رو، در فضایی دور از دلمشغولی‌های سیاسی و چالش‌های تاریخی به واکاوی درباره زندگی‌اش پرداخته‌ایم.
آقای سلیمی‌نمین، این روزها کمتر در مطبوعات آفتابی می‌شوید. مشغول چه کاری هستید؟
در دفتر مطالعات، درباره مسائل تاریخ می‌نویسم. اداره یک دفتر کار بسیار سختی است و در کنار آن پرداختن به مسائل سیاسی روزمره جامعه و پژوهش هم وجود دارد که کار دشواری است اما به رغم تمام این سختی‌ها تلاش دارم کار نوشتن خودم را استمرار بخشم چرا که کار عمده من همین نوشتن است.
چند ساعت در دفتر مطالعات تاریخ هستید؟
ساعت شش و نیم تا هفت می‌آیم و تا 9 شب اینجا هستم. مگر اینکه جلسه داشته باشم یا برای سخنرانی به شهرستان بروم.
معمولا در چه جلساتی شرکت می‌کنید؟
من عضو شورای سیاستگذاری خبرگزاری فارس هستم و هفته‌ای یکبار در مورد موضوعات مختلف به مسئولان این خبرگزاری مشاوره می‌دهم. پیش از این هم یعنی در دولت‌های خاتمی و هاشمی عضو شورای مشاوره خبرگزاری ایرنا بودم. عضو شورای سیاستگذاری روزنامه جام جم هم بودم که اکنون ظاهرا جلسات برگزار نمی‌شود.
مشاورده دادن به خبرگزاری دولت در زمان اصلاحات برای شما که نقد زیادی به آن دولت دارید، سخت نبود؟
زمان وردی‌نژاد، عضو این شورا بودم و البته بحث‌های بسیار صریحی هم داشتیم اما با این حال جلسات‌مان هیچ‌گاه متوقف نشد.
به خانه شما برویم. آیا صبحانه را در منزل و در کنار همسرتان میل می‌کنید؟
قطعا صبحانه را در خانه و با همسرم می‌خورم اما ناهار قطعا بیرون هستم البته اخیرا توفیقی دارم که همسرم هم محل کارش به دفتر ما منتقل شده است. ایشان به کار پژوهش مشغولند، البته همسرم تهیه‌کننده رسمی صدا و سیما هم است اما چون در آنجا برنامه‌ای به او نمی‌دهند، کار پژوهش را دنبال می‌کند و موسسه‌‌ای در مورد مطالعات زنان تاسیس کرد.
پس ناهار را در این دفتر درست می‌کنند؟
بله. در اینجا آشپزخانه‌ای داریم که در آن ناهار درست می‌کند.
چرا صدا و سیما برنامه‌ای به همسر شما نمی‌دهد؟
مدتی است که تهیه‌کنندگان قدیمی و رسمی مورد توجه نیستند وکارگردانان دارای تهیه کنندگان مرتبط به خود هستند لذا کاری به ایشان نمی‌دهند.
چرا همانند موضوعات دیگر در این مورد افشاگری نکردید؟
من در مورد مسائل خصوصی افشاگری نمی‌کنم. بحث من مسائلی است که عامه مردم را در بر می‌گیرد.
چه سالی ازدواج کردید؟ چطور آشنا شدید؟
سال 56 ازدواج کردم. از طریق یکی از دوستان ایشان با هم آشنا شدیم. من سال 55 که دانشجوی خارج کشور بودم برای ازدواج به ایران آمدم اما دیدم برادرم در حال تهیه مقدمات ازدواج خودش است، لذا منصرف شدم و برگشتم. سال 56 آمدم و با معرفی یکی از دوستان خارج از کشورم با خانمم تماس گرفتم که با هم قرار بگذاریم و صحبت کنیم. ایشان به منزل ما آمد و با هم صحبت کردیم که توافقاتی حاصل شد و بعد از خانواده خواستم به خواستگاری برویم.
وقتی ایشان بار اول برای صحبت به منزل شما آمدند، خانواده اطلاع داشتند؟
می‌دانستند که ایشان آمده است اما دلیلش را نمی‌دانستند.
شما فقط یکبار به خواستگاری رفته‌اید؟
در سال 55، یک جای دیگر رفتیم و به توافق هم رسیدیم اما خانواده دخترخانم زمانی که متوجه شد پس از ازدواج باید به خارج از کشور برویم، مخالفت کردند و گفتند دوری دختر را تاب‌ نمی‌آوریم.
همسرتان ماجرای خواستگاری قبلی را می‌داند؟
یادم نیست. اما مورد خاصی نبود و مراحلی را طی نکرده بود که حساسیتی را برانگیزد. طبق معمول به خواستگاری رفته بودیم که توافقی صورت نگرفت.
مهریه همسرتان چقدر است؟
50 هزار تومان که طبق عرف آن زمان، مهریه پایینی بود.
مراسم عروسی را چطور برگزار کردید؟
عروسی به آن شکل نداشتیم اما عقد ما عجیب بود. من و همسرم به همراه برادرم به منزل آیت‌الله خامنه‌ای رفتیم و ایشان ساک‌شان را بسته بودند تا به مسافرت بروند لذا به سرعت مراسم عقد انجام شد. ما شیرینی هم نگرفته بودیم. ایشان پرسیدند حتی شیرینی هم نیاوردید و زیپ ساکی که برای سفر آماده کرده بودند را بازکردند و شیرینی داخل آن را گشودند.
بعد به انگلستان بازگشتید؟
بله.
فرزندان‌تان هم آنجا به دنیا آمدند؟
دو تا از دخترانم آسیه و زینب آنجا به دنیا آمدند.
با این حساب می‌توانند از برخی امکانات آن کشور استفاده کنند.
می‌توانند تابعیت آنجا را بگیرند.
گرفتند؟
دختر دومم می‌خواست برای ادامه تحصیل برود بنابراین پاسپورت انگلیسی گرفت اما به دلیل اینکه به همسرش ویزا ندادند، به کشور بازگشت.
آیا برای دختران‌تان خواستگارانی از سوی خانواده‌های سیاسی و معروف آمدند؟
بله. اما مبنای ما این نبود که پیوندها بر اساس ملاحظات سیاسی و اقتصادی باشد.
شما در سال 56 ازدواج کردید. الان خیلی‌ از آشنایی‌های قبل از ازدواج اینترنتی شده است. فکر می‌کنید اگر الان می‌خواستید ازدواج کنید، از این روش‌ها یعنی چت، ایمیل و... استفاده می‌کردید؟
معتقدم که سنت‌های ما دارای کارایی زیادی است. ارتباط اولیه بر اساس تحقیق باید باشد و از طریق چت امکانپذیر نیست.
هیچ‌گاه به ذهن‌تان رسید با دختر انگلیسی ازدواج کنید؟
خیر. واقعا وجوه اشتراک کمی داشتیم، این به معنی این نیست ازدواج با انگلیسی‌ها را مردود بدانم. البته باید بگویم که برخی در ارتباط با دختران انگلیسی، هدف‌شان ازدواج نبود که ما نمی‌پسندیدیم. زمانی که مردی با خانمی ارتباط می‌گیرد، علقه‌ای شکل خواهد گرفت که قطع آن برای من خیلی راحت نبود. یادم می‌آید یکی از بچه‌های مارکسیست ایرانی با خانم انگلیسی زندگی می‌کرد که پس از مدتی، پسر برای دور کردن دختر اعلام کرد می‌خواهم به ایران بروم اما به شهر دیگری رفت. از آنجا که بعد از مدتی باید برمی‌گشت، دوستانش به آن دختر گفتند که پسر در ایران دستگیر شده است. این رفتارها برای ما ضدارزش محسوب می‌شد و حاضر نبودیم با احساسات دخترهای انگلیسی بازی کنیم لذا پرهیز می‌کردیم.
به دوران زندگی در انگلستان بازگردیم. هزینه‌های زندگی را چطور تامین می‌کردید؟
وضع ما خیلی بد نبود و پدرم تحصیلکرده خارج از کشور بود اما خودم می‌خواستم کمک‌کننده به اقتصاد انگلیس نباشم، لذا کار کردم.
در کجا کار کردید؟
در کنتاکی فرانک‌چیکن کار می‌کردم. پشت دخل هم بودم و برخی اوقات مرغ هم می‌پختم.
الان هم غذا می‌پزید؟
در بچگی ‌آش و قیمه درست می‌کردم که در دوران دانشجویی مربا و ترشی هم اضافه شد. البته خانم‌ها خوش‌شان نمی‌آید آقایان دخالت کنند اما اگر فرصت شود، حلوا و چیزهای دیگر درست می‌کنم.
به جز کارکردن در کنتاکی فرانک‌چین، خاطرات دیگری از انگلستان دارید؟
آیت‌الله مطهری به همراه علامه طباطبایی آمدند آنجا، با ایشان رفتیم برخی کلیساها را نشان دادیم. خودمان هم سفر دانشجویی می‌رفتیم. در یکی از این سفرها به رودخانه‌ای رفتیم و قایقی کرایه کردیم که باید پارو می‌زدیم اما نتوانستیم هماهنگ پارو بزنیم لذا صاحب قایق پس گرفت و گفت بروید بیرون.
این روزها تفریح شما چیست؟
بچه‌ها که کوچک بودند تاکید داشتیم که هر جمعه به پارک و برخی اوقات برای دیدن خانواده به مشهد برویم اما الان کمتر شده است.
آخرین بار چه زمانی با خانواده سفر رفتید؟
سال پیش بود که به شمال رفتیم. داماد من ویلایی از اداره‌اش گرفته بود که نزدیک چالوس بود.
شما در منزل ماهواره دارید؟
ندارم زیرا دیدن ماهواره اتلاف وقت دارد و برنامه‌ریزی می‌خواهد. من در دوره‌ای که مدیریت روزنامه داشتم در اتاقم ماهواره داشتم. ماهواره می‌تواند از لحاظ فرهنگی به تدریج مسائلی ضد فرهنگ را به ما منتقل کند و برخی هنجارها را ناهنجار و به عکس کند.
فرزندان‌تان هم ندارند؟
دو تا از فرزندانم ماهواره دارند. اول گفتم این کار را نکنید و الان به این نتیجه رسیدند. در ماه رمضان هم گفتند که ما دیگر نگاه نمی‌کنیم.
راستی منزل شما کجاست؟
فاز یک شهرک قدس (غرب) زندگی می‌کنیم.
اجاره نشین هستید؟
نه. 20 سال پیش زمینی را با تعدادی از اساتید دانشگاه خریدیم و ساختیم.
چند متر است؟
170متر.
اتومبیل‌تان چیست؟
پراید دارم و قبل از آن پیکان داشتم.
چند سال پیش در خیابان منتظر تاکسی بودم. دست بلند کردم، شما با پیکان‌تان مرا سوار کردید. یک لحظه فکر کردم مسافرکشی می‌کنید؟
من اولین بار که ماشین گرفتم در کیهان بودم. آن زمان در استفاده از امکانات عمومی پرهیز داشتیم. بچه‌هایم هم زیاد بودند و ماشین هم نداشتم تا اینکه مدیر موسسه در سال 65 پیشنهاد داد ماشین بگیرم چون تردید داشتم استخاره کردم که جواب آمد هم خودتان استفاده کنید و هم به دیگران کمک برسانید. لذا اگر کسی دست بلند می‌کرد، سوار می‌کردم.
در ماه‌های اخیر، خیلی درباره ازدواج موقت بحث شده است. آیا تاکنون به ازدواج مجدد فکر کرده‌اید؟
من در انجام وظایفم در زندگی فعلی هم مانده‌ام. البته فکر می‌کنم اگر انسان نیازهای عاطفی خود را منطقی برطرف کند، چنین افکاری شکل نمی‌گیرد. امثال ما در اداره یک زندگی، قصور جدی داریم. من خودم را سرزنش می‌کنم که نمی‌توانم به فرزندان و همسرم برسم. از سوی دیگر، ازدواج موقت هم بار عاطفی دارد و وظایفی بر دوش مرد می‌گذارد .
همسرتان با اصل ازدواج مجدد موافق است؟
موافق است اما امکانش آنطور که در اسلام آمده است، بسیار سخت است. آنچه امروز در جامعه داریم فقط زیاده‌خواهی و قربانی کردن دیگران برای زیاده خواهی خود است. اگرفردی تمکن مالی دارد و می‌تواند با عدالت، دو خانواده را با نگاه انسانی اداره کند، اشکالی ندارد اما آنچه اکنون مطرح است، نگاه خودخواهانه است که از نظر اجتماعی و اعتقادی پذیرفته شده نیست.


[ شنبه 89/8/22 ] [ 8:23 صبح ] [ م.ص ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب
لینک های مفید
لینک دوستان
لینک های مفید
امکانات وب
عمارنامه : نجوای دیجیتال بصیرت با دیدگان شما 		AmmarName.ir

بازدید امروز: 13743
بازدید دیروز: 11455
کل بازدیدها: 5244865