تاریخ انقلاب اسلامی و تصمیمات بزرگی که برای آن گرفته شده است از آن دست مقولاتی است که باید نسل به نسل منتقل تا نقش هر کس و میزان خدمت و یا خیانت او ثبت شود. برخی در طول تاریخسازی یک کشور ممکن است تصمیمات متضاد و حتی متناقض اتخاذ کنند و با تحریف تاریخ، گذشته خویش را تطهیر سازند.
به گزارش جهان این همان نکتهای است که حضرت امام خطاب به حسینعلی منتظری با صراحت عنوان میکنند:
من بعد از خدا با مردم خوب و شریف و نجیب پیمان بستهام که واقعیات را در موقع مناسبش با آنها در میان گذارم. تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام...
در همین رابطه محسن کدیور، ضد انقلاب لندن نشین که از شاگردان و مدافعان سرسخت آقای منتظری محسوب میشود در گفتوگویی، ناخواسته مطالبی را فاش میکند که برای نسل امروز قابل تامل است.
او در ابتدا سخن از تلرانس فکری و اندیشهای استادش به میان میآورد و میگوید:
تجدید نظر در آراء علمی ایشان بسیار دیده میشود چرا که معتقد به نقد و بررسی و تجدیدنظر دائمی بود! به عنوان نمونه ایشان در آن زمان همانند آیت الله بروجردی و آیت الله خمینی به "ولایت انتصابی عامه فقها" قائل بودند. با پیگیری و پافشاری ایشان نظریه ولایت فقیه به متن قانون اساسی راه یافت، با آن که در پیش نویس قانون اساسی چنین اصلی پیش بینی نشده بود اما در حین تدریس ولایت فقیه در سال ???? از نظریه نصب به نظریه انتخاب تغییر نظر داد!
کدیور به عنوان شاگرد آقای منتظری در مقام توجیه این رفتار استادش میگوید: ایشان هرگز به ولایت مطلقه فقیه باور نداشته است! نه در کتابش کلمه ای در تایید این مبنا نوشته نه در زمان اعلام آن از سوی مرحوم آیت الله خمینی کلمه ای در تایید آن گفت. ایشان از نظریه تمرکز قوا زیر نظر فقیه منتخب به نظریه تفکیک قوا تغییر عقیده می دهند.
"رئیس مجلس خبرگان قانون اساسی که روزی داخل کردن ولایت فقیه را در قانون اساسی وظیفه شرعی خود می دانست، در حالی از دنیا رفت که به ولایت اجرائی فقیه اعتقادی نداشت و عملا به آن رسید که امثال آخوند خراسانی و میرزای نائینی در نهضت مشروطه پذیرفته بودند: نوعی نظارت تقنینی فقیه یا فقهای منتخب ملت. آیت الله منتظری در نهایت، بی اعتباری ولایت سیاسی فقیه به عنوان نظریه انحصاری فقه شیعه را اعلام کرد و از دنیا رفت."
گفتنی است امام راحل در پایان عمر بابرکت خویش فرموده بودند: منتظری هم خودش فاسد است و هم شاگردانش.