NTENT="IR" />
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کلارآباد دات کام
قالب وبلاگ

بیانات شما در زمینه‌های فوق، حلقه‌ای از سلسله بافته‌های ضد رهبری باشد که در انواع نامه‌نگاری‌ها، صحبت‌های تلویزیونی و سایت‌ها رواج پیدا کرده است. و حکایت از یک برنام? حساب‌شده در پشت پرده دارد...راستی علت علاقه شدید بی‌بی‌سی فارسی، رادیو اسرائیل و صدای آمریکا به مواضع و فرمایشات شما چیست؟

خبرنامه دانشجویان ایران: به دنبال درج مطلبی تحت عنوان «پاسخ علی مطهری به سخنان پناهیان»، حجت الاسلام والمسلمین پناهیان پاسخی ارسال کرده است.
متن کامل این پاسخ را می خوانید:
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای علی مطهری سلام علیکم و رحمة الله و برکاته
از آنجا که شما در مرقوم? خود مطالبی را به بنده نسبت داده‌اید که صحیح نبوده، و ضمن آن برخی از دیدگاه‌های خود دربار? ولایت فقیه را که قابل نقد می‌باشد بیان فرموده‌اید، به این وسیل? نکاتی را در پاسخ به فرمایشات جنابعالی متعرض می‌شوم. این نامه نه برای اهمیت داشتن رفع اتهام، که به دلیل امکان سوءاستفاده از مطالب شما و شبهاتی که مطرح فرموده‌اید و اهمیت دیگر مطالبی که ظاهراً به سرعت و طبیعتاً توأم با بی‌دقتی از جانب شما بیان شده، نگاشته می‌شود.
مقدمتاً باید بگویم بنده همیشه ارزشمندترین فائد? هر رخداد سیاسی، خصوصاً انتخابات را، رشد سیاسی و بصیرت جامعه می‌دانم؛ و خوشحالم از اینکه این گفتگو موجب رونق این فاید? مهم گردد. برای بنده مهم‌تر از اینکه چه کسانی به مجلس راه یابند، شفافیت و سلامت هر چه بیشتر فضای سیاسی جامعه اهمیت دارد. چون چنین فضای روشنی دیر یا زود جلوی عوام‌فریبی‌ها را خواهد گرفت و موجب ثبات هرچه بیشتر جامعه در صراط مستقیم انقلاب خواهد شد.
طبیعی است سخن دربار? آنچه شما فرموده‌اید مجال بیشتری می‌طلبد و ممکن است در این مختصر حق مطلب ادا نشود. لذا پیشاپیش از مجمل بودن برخی نکات و نیز طولانی شدن کل نوشته، از جنابعالی و خوانندگان محترم پوزش می‌طلبم.
در همین آغاز کلام به عرض می‌رسانم که بنده احترام شما را خصوصاً به دلیل پدر بزرگوارتان لازم می‌دانم و امیدوارم شما نیز تحمل شنیدن سخن مخالف را داشته باشید.
 1- دربار? تبدیل شدن مجلس به یک موجود دست و پا بسته
ابتدا فرموده‌اید: «برای طرح هر موضوعی در مجلس لزومی ندارد ابتدا از نظر موافق رهبری اطمینان حاصل کنیم تا مجلس به یک موجود دست و پا بسته تبدیل شود.» برای روشن شدن اذهان عمومی عرض می‌کنم که اساساً رهبری معظم در اکثر مواردی که از ایشان تقاضای دخالت می‌شود حتی از بیان نظر خود پرهیز می‌نمایند و به شدت به گردش امور طبق روال طبیعی و قانونی معتقد و ملتزم هستند؛ و حتی از اختیارات خود تا آنجا که بر مصالح عالی نظام خللی ایجاد نشود، استفاده نمی‌کنند، و بر این امر مراقبت و عنایت خاص دارند. نه تنها مجلس شورای اسلامی، بلکه مجمع تشخیص مصلحت و یا شورای عالی انقلاب فرهنگی را، که اعضاء آن را خود انتخاب می‌کنند، نیز غالبا در تصمیمات خود آزاد می‌گذارند، و به تشخیص‌های مسئولین و قانون‌گذاران احترام می‌گذارند. اگرچه رهنمودهای کلی خود را بیان داشته و بر اجرای آنها نظارت دقیق دارند.
این مطلب را به آن دلیل عرض کردم که خوانندگان متن شما تصور نکنند گروهی دائم به دنبال کسب نظر از ایشان در امور غیر مهمه هستند، و رهبری هم دائماً در حال اظهارنظرهای غیرضروری می‌باشند. این القاء فرمایش شماست و اجحافی بزرگ در حق نظام و رهبری است. در چنین موقعیتی سخن شما ضمن ایجاد ذهنیت تقابل موهوم اختیارات مجلس و رهنمودهای رهبری، برای بعضی‌ها پز استقلال‌طلبی برای مجلس را به همراه دارد، که مسلماً ضمن متهم ساختن سیر? رهبری، فریب افکار عمومی را به همراه خواهد داشت و حرمت شرعی دارد. خصوصا اگر برای رای آوردن باشد.
سخن شما در استقلال مجلس در برابر نظرات رهبری، خصوصاً به دلیل تکرار آن و بلند گفتن آن، و به دلیل تعارض آن با واقعیت، ابتداءً سخن بیهوده‌ای است، و سپس القاء غلط دارد. و پس از آن زمین? بی‌اعتنایی فرصت‌طلبان به همان اشارات و رهنمودهای کلان رهبری را فراهم می‌کند. اینچنین می‌شود که دشمنان کلام شما را تکرار می‌کنند و دوستان به آن اعتراض می‌کنند.
یک نمونه از این سیر? رهبری را بنده ـ که اتفاقاً کمتر هم خدمت بزرگان می‌رسم ـ یکبار در حضور خود شما تجربه کردم. وقتی که شما در حضور ایشان و جمعی دیگر، از وضع فرهنگی دولت به خصوص در اهمال دولت در برخورد با بی‌حجابی‌ها انتقاد کردید، ایشان به شما با این مضمون پاسخ دادند: شما از راه‌کارهای نظارتی و قانونی خودتان در مجلس برای اصلاح امور استفاده کنید. چرا به من می‌گویید؟ من هم به سهم خودم پیگیری می‌کنم.
 2- چرا ما بر انتقاد از رهبری تاکید نمی‌ورزیم؟
ولی آنچه درباره انتقاد رهبری گفته‌اید، همه اتهاماتی است که به نیروهای معتقد به ولایت وارد کرده‌اید. ما آنچه رهبری در باب انتقاد فرموده‌اند نیز قبول داریم. ولی شما علی القاعده باید آداب و شرایط آن را هم بدانید. خود شما در جایی اجمالا گفته‌اید: باید ابهت و احترام رهبری حفظ شود(مصاحبه با خبرآنلاین)؛ اما لازم است در باب این آداب چند جمله‌ای به عرض برسانم:
چون رهبر عزیز ما بسیار انتقادپذیر هستند، تصور می‌کنم هرکس صادقانه انتقادی دارد می‌تواند بدون بوق و کرنا به ایشان ارائه نماید؛ و یقین داریم ایشان از کنار هیچ سخن کارشناسانه‌ای بی‌تفاوت عبور نمی‌کنند. مگر آنکه کسی مقاصد دیگری از علنی کردن انتقاد خود داشته باشد که معمولا چنین مقاصدی شوم و پلید به نظر می‌رسد. مثل اینکه بعضی‌ها مایلند از این طریق کسب وجاهتی کنند و یا به تضعیف جایگاه رهبری برای تسهیل نیل خود به منفعت‌طلبی‌هایشان بپردازند. در این میان کسانی هم هستند که بازی‌خوردگان صحن? سیاستند و از سر صدق به اشتباه می‌افتند و به نفع دیگرانی که پشت صحنه‌اند به میدان فرستاده می‌شوند.
ضمن آنکه ایشان انتقادات علنی را هم همیشه بزرگوارانه مورد مداقه قرار داده‌اند و بردبارانه‌تر از هرکس برخورد کرده‌اند. و زمین? طرح انتقاد را هم فراهم نموده‌اند، و حتی مانع از حذف آن از رسانه نیز شده‌اند. البته مردم هوشمند ما هم اهل قضاوت و داوری دربار? انتقادات مطرح شده نیز می‌باشند. چه بسا کسی از رهبری به صورت علنی انتقادی را مطرح نماید و خود مردم نه تنها این انتقاد را وارد ندانند بلکه به اغراض و امراض احتمالی پشت صحن? آن پی ببرند و پاسخ دندان‌شکنی به انتقاد کننده بدهند. طبیعی است در چنین صورتی شما نمی‌توانید مردم را از قضاوت دربار? انتقادکنندگان منع نمایید.
دیگر اینکه کوبیدن بر طبل انتقاد از رهبری را رفتاری ابتداءً بیهوده و سپس مغرضانه می‌دانم؛ چرا که ایشان را شخصیتی بسیار انتقادپذیر می‌دانم؛ و بلکه تا آنجا که شخص بنده تجربه کرده‌ام ایشان بی‌شک «انتقاد پذیرترین» فرد سیاسی این مملکت هستند.
ضمن آنکه ما و شما می‌دانیم هرکسی شایستگی انتقاد از رهبری را ندارد و بیان مسائل پیچیده نیز معمولا بیشتر به عوام‌فریبی می‌انجامد تا اصلاح امور. کسی که پیشین? سوء او معلوم است و انحراف افکارش پیداست و عملکردش بدتر از گفتارش می‌باشد، و یا از اطلاعات کافی برخوردار نیست، انتقاد او از ارکان نظام چه ارزشی دارد و عرص? سیمرغ چه جولانگاه اوست.
به اضافه اینکه تاریخ منتقدین از رهبری هم نشان داده است آنان که دیروز بر این امر اصرار می‌ورزیدند اکثراً امروز دین و ایمان هم ندارند چه رسد به اعتقاد به نظام، و در آغوش دشمنان این نظام مشغول خوش رقصی می‌باشند.
شاید تفاوت ما با شما این باشد که اگر کسی انتقادی از رهبری کرد ما در بررسی صحت و سقم سخن او و نیز قصد و غرض احتمالی او موشکافانه دقت به خرج می‌دهیم تا به سهولت کسی نتواند از اقتدار نظام بکاهد. اگر سخن سخیفی بود به سهم خود برای تنویر افکار عمومی مقابل انتقادکننده با منطق و برهان، مانند هر حق‌طلبی می‌ایستیم؛ و معتقدیم سخن باطل گفتن در مقام انتقاد از رهبری مصونیت از نقد نمی‌آورد. و اگر مبانی انتقادش غلط بود به روشنگری علیه مبانی او می‌پردازیم و به اندازه‌ای که می‌توان اطمینان حاصل کرد که انتقاد باطل کسی به صورتی مکارانه مصالح نظام را نشانه گرفته است و بوی نفاق می‌دهد، علیه او فریاد می‌زنیم. کاری که کمتر از شما دیده‌ایم. و اگر ببینیم انتقاد او بهانه‌ایست تا جامعه را به تشنج بکشاند و نظام را سست نماید، تا پای جان و تا آنجا که قانون اجازه می‌دهد با او مقابله می‌کنیم. و این فعالیت را یاری نظام می‌دانیم. هر چند در مواردی مانند سخنان سخیف آقای علایی، تظاهرات در مقابل خان? ایشان ضرورتی نداشت و تنها سوژه‌ای چند روزه به دست دشمن داد. و اگر کسانی مثل حضرت‌عالی اشتباهات فاحش او را درمی‌یافتید و او را نقد می‌فرمودید شاید دیگر کسی ضرورتی برای فریاد کشیدن بر سر او احساس نمی‌کرد.
البته باید دربار? فرق انتقاد و تخریب در جایی مفصلا گفتگو کنیم، تا جلوی برخی عوام‌فریبی‌ها و غرب‌زدگی‌ها گرفته شود. و دربار? احکام مربوط به تکلیف ولی فقیه در پذیرش و یا عدم پذیرش رای دیگران در شرایط گوناگون نیز باید جداگانه سخن گفت تا حقائق مهم‌تری آشکار شود.
راستی شما و همفکران شما که اینقدر انتقاد به رهبری را که نوعی نظارت بر رفتار ایشان است، تکرار می‌فرمایید، چرا در جریان طرح نظارت خودِ مجلس بر نمایندگان مجلس، می‌فرمودید: «سند رقیت و بردگی خود را امضا نکنیم»؟نامه اصلاح‌طلبان فتنه‌گر به شما در دفاع از زندانیان فتنه و همچنین دفاع از بیانات شما در باب انتقاد از رهبری که اخیرا انتشار یافته، جریانش چیست؟ بنده وقتی این نامه را دیدم، یاد شکواییه‌های اعضای تروریست سازمان منافقین به آقای منتظری افتادم. آنها نیز قبل از اجرای حکم اعدام که به دستور شخص امام و پس از جنایت‌های آنها در کشتار مردم صادر شده بود، چنین مظلوم‌نمایانه به منتظری استغاثه می‌کردند و او نیز فریب می‌خورد. امیدواریم شما فریب نخورید.
آیا شما این کلمات امام را دقیقاً مرور کرده‌اید: «غلط می‏کنی قانون را قبول نداری! قانون ترا قبول ندارد. نباید از مردم پذیرفت، از کسی پذیرفت، که ما شورای نگهبان را قبول نداریم. نمی‏توانی قبول نداشته باشی... بعد از اینکه یک چیزی قانونی شد دیگر نق زدن در آن، اگر بخواهد مردم را تحریک بکند، مفسد فی‌الارض است؛ و باید با او دادگاه‌ها عمل مفسد فی‌الارض بکنند.» (صحیفه امام،ج14ص377) «بستن بازار در هر جا و راه افتادن در کوچه و محله‏ها بدون اینکه از طرف وزارت کشور اجازه داده شده باشد، این انحراف است و محرّم (حرام) است و قوای انتظامی و نظامی و پاسداران و بسیج و تمام ملت موظف‏اند، شرعاً مکلف‏اند به تکلیف الهی که جلوگیری از این مفسده‏ها بکنند.» (صحیفه امام،ج14ص318) چرا شما در فتنه اینچنین موضع‌گیری نکردید؟ راستی علت علاقه شدید بی‌بی‌سی فارسی، رادیو اسرائیل و صدای آمریکا به مواضع و فرمایشات شما چیست؟
ضمن اینکه اگر شما ما را متهم می‌کنید به ندیده گرفتن فرمایشات حضرت آقا دربار? جواز انتقاد از رهبری، که اتهام ناروایی است، من برای شما یادآوری می‌کنم سخن ایشان را که در پاسخ به سوالی در همین زمینه فرمودند: «... شما می‌گویید چرا به رهبری انتقاد نمی‌کنند! اوّلاً که عیبجویی از رهبری مگر چه حُسنی دارد؟ رهبری‌ای که در نظام جمهوری اسلامی اشاره‌ی انگشتش باید بتواند در یک لحظه‌ی خطرناک و حسّاس، مردم را به جانفشانی وادار کند، آیا این مصلحت است که یک نفر به میل خودش بیاید بایستد و بدون حق و بدون موجب، نسبت به او بدگویی کند؟! آیا این به نظر شما کار خیلی خوبی است؟! این کار بد است؛ رواج نداشته باشد، بهتر است.» (12/ 04/ 1377- جلس? پرسش و پاسخ با مدیران مسؤول و سردبیران نشریات دانشجویی)
البته شما باید به کامل کلام ایشان که در پاسخ به سوال درباره انتقاد از رهبری بیان فرموده‌اند، مراجعه بفرمایید. تا برایتان معلوم شود هرکسی می‌خواهد باب انتقاد را بگشاید، باید بتواند باب عیب‌جویی را ببندد، والا نتیجه‌ای جز بی‌بند و باری و هرج و مرج در جامعه نخواهد داشت. و یقیناً منتقد دلسوز و عاقل هیچ‌گاه زمین? پدید آمدن چنین نتیجه‌ای را فراهم نمی‌کند.
3- تفاوت انتقاد از رهبری با مشورت دادن
شما انتقاد از رهبری را عین مشورت دادن به او گرفته‌اید و این تشبیه غلطی است. گفته‌اید اگر انتقاد کردن غلط است پس مشورت دادن هم غلط است. در حالیکه فرق بسیاری بین مشورت دادن و انتقاد کردن هست که امید است نظر خود را اصلاح بفرمایید. «انتقاد» بعد از این است که کسی عملی را انجام داده و یا رأیی را اعلام کرده، ولی مشورت مربوط است به قبل از اقدام. و شما خوب می‌دانید مقام معظم رهبری بیشترین بررسی‌های کارشناسانه و رایزنی‌های عالمانه را برای کوچکترین رهنمودها و راهبردهای خود به کارمی‌گیرند. لذا اگر کسی بر ضرورت مشورت دادن به رهبری به گونه‌ای مبالغه‌آمیز در جامعه حرف بزند، برای هر شنونده‌ای این‌گونه القا می‌شود که ایشان مشورت‌پذیر نیستند، و این ظلم بزرگی است. شما گفته‌اید اینها مشورت دادن به رهبری را ضدیت با ولایت فقیه تلقی می‌کنند، شما واقعا تا این حد دیگران را می‌توانید نادان فرض نمایید که چنین اتهاماتی را در حق ایشان روا بدارید؟
 4- دربار? انتقاد از معصومین(ع)
دربار? انتقاد از معصومین(ع) هم جای بحث مفصلی دارد که چنین مواردی اکثراً در مقام آموزش و رشد امت بوده است و نیز در مواردی است که به بیان حکم خدا و یا اجرای فرامین الهی مربوط نباشد. والا شما خوب می‌دانید هیچ شیعه‌ای به صورت مطلق انتقاد از معصوم(ع) را صحیح نمی‌داند. اما آنچه را شما از قطعات تاریخ امثال «حباب» فرمودید ما نیز دیده‌ایم و گفته‌ایم. ولی چون اکثر کسانی که در تاریخ از پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) انتقاد می‌کردند از منافقین بوده‌اند، لذا آنان را بیشتر بیان کرده‌ایم. همچنین مواردی را هم دیده‌ایم و گفته‌ایم که معصومین(ع) چنین یارانی هم داشته‌اند که نسبتشان با معصوم(ع) از نسبت حضرت موسی(ع) با خضر(ع) بهتر بوده است.
مانند «حضین ربعی» در جنگ صفین که در میان گفتگوی یاران امیرالمؤمنین(ع) در حضور آن حضرت برای پذیرش حکمیت یا ادام? جنگ، برخواست و گفت: «ای مردم، به راستی این دین بر پایه تسلیم نهاده شده، پس با قیاس آن را پراکنده نکنید و با دلسوزی بیجا نابودش مسازید. ... ما در میانه خویش دعوت‌کنند? بر حقّی داریم که ورود و خروجش را در هر معرکه و در هر مورد دیده و ستوده‏ایم‏، و او در گفته خویش راستین و بر کرد? خود امین است، پس اگر او گوید: نه، ما نیز گوییم: نه، و اگر او گوید: آری، ما نیز گوییم: آری.» (ثُمَّ إِنَّ الْحُضَیْنَ الرَّبَعِیَّ...؛ وقعة الصفین/485؛ و ترجمه آن با نام «پیکار صفین»، ترجمه: پرویز اتابکی‏)
یا مانند آن شیع? تنوری که وقتی امام صادق(ع) به او فرمود: کفشت را در بیاور و داخل تنور شو، بدون تامل این کار را کرد، و به شخصی که از خراسان آمده بود و حضرت را به قیام دعوت می‌کرد، فرمود: در خراسان شما چندتا از این‌گونه شیعیان دارید؟ گفت: یکی هم نیست! (فَقَالَ لَهُ الصَّادِقُ ع: أَلْقِ النَّعْلَ مِنْ یَدِکَ وَ اجْلِسْ فِی التَّنُّورِ...؛ ‏(مناقب ابن شهر آشوب، ج4، ص237)
و مانند عبدالله بن ابی یعفور که به امام صادق(ع) عرض کرد: اگر شما اناری را دو نیم کنی و بگویی نیمی از آن حلال و نیمی دیگر حرام است، من شهادت می‌دهم که همین‌گونه است و حضرت دو بار به او فرمودند: «رَحِمَکَ اللَّهُ رَحِمَکَ اللَّهُ»(رجال کشی/249).
آیا به نظر شما ایرادی دارد به‌جای آنکه منتقدین معصومین(ع) (نه مشورت دهندگان) را مورد توجه ویژه و الگو قرار دهیم و بر طبل جواز انتقاد بر معصوم(ع) بکوبیم، شیع? تنوری را تبلیغ کنیم و مبانی آن را بیان کنیم؟ آیا ایرادی دارد که چنین قله‌هایی را جوانان بامعرفت ما بهتر می‌پسندند؟ شما چرا ناراحت می‌شوید آسیب‌های انتقاد از معصومین(ع) را ذکر کنیم که این یک واقعیت بوده است که اکثر انتقاد‌کنندگان یا از منافقان بودند و یا از معاندان شدند؟
5- دربار? حق مردم بر ولی بر اساس روایتی از امیرالمومنین(ع)
اما دربار? «حق مردم بر ولی بر اساس روایتی از امیرالمومنین(ع)» چند سال پیش در دانشگاه امام صادق(ع) تصریح داشته‌ایم، اما در این باره چه زمانی باید تاکید ورزید؟ آیا اگر حقی ضایع نشده باشد بر طبل «حق مردم بر ولی» کوبیدن یک فریب برای شوراندن مردم و یا القای فضای نامطلوب سیاسی نیست؟ آیا شما یادتان نیست وقتی کسانی امثال سروش و اصلاح طلبان به خارج گریختند، ابتدا همین‌گونه، بدون آنکه جایی داشته باشد، بر حق مردم در مقابل ولی تاکید افراطی می‌کردند؟ آیا شما متوجهید در زمانی که فتنه‌گران و دشمنان می‌خواهند نظام را به خوردن حق مردم متهم کنند، تاکید زیادی بر این اصل چه بار سیاسی دارد؟
جوانان ما از درک سیاسی بالایی برخوردارند و نه تنها معنای «کَلِمَةُ حَقٍّ یُرادُ بِهَا الباطِل» را می‌دانند بلکه مصادیق آن را هم می‌شناسند. لذا برخی از کلمات شما را تا در کنار کلمات آنان می‌بینند، برنمی‌تابند و دردمندانه شما را ضد ولایت‌فقیه می‌نامند و البته چنین اتهامی نارواست، ولی به سخنان خود نیز توجه بیشتری بفرمایید. حتماً شما بهتر از بنده می‌دانید کافی است کلم? حقی در جای خود بیان نشود، به گونه‌ای که نتوان به صورت معقول از اراد? حقِ آن دفاع کرد، در این صورت مصداق «یراد بها الباطل» قرار خواهد گرفت. شما در کتابخانه مشغول مباحث? علمی نیستند، بلکه در صحن? سیاست مشغول اعلام موضعید. پس باید تمام لوازم باطل سخن صحیح نابجای خود را بپذیرید.
بنده به صورت جدی نگران این مطلب هستم که بیانات شما در زمینه‌های فوق، حلقه‌ای از سلسله بافته‌های ضد رهبری باشد که در انواع نامه‌نگاری‌ها، صحبت‌های تلویزیونی و سایت‌ها رواج پیدا کرده است. و حکایت از یک برنام? حساب‌شده در پشت پرده دارد که نوعاً از جانب نیروهای سابقاً اصول‌گرا مطرح می‌شود. نمی‌دانم این‌گونه سخنان ضعیف، که مدتی است به حاشیه زدن علیه رکن اساسی نظام ما مشغولند، دنبال چه اهدافی هستند؟ و این‌گونه حرکات در کدام اتاق فکر برنامه‌ریزی شده است؟
شاید یکی از فرق‌های اساسی ما و شما در این باشد ما ولایت را مهم‌ترین حافظ حق و منافع مردم می‌دانیم و معتقدیم ولی فقیه بیش از هر عنصر دیگری از قبیل رسانه‌ها، نخبگان سیاسی و یا احزاب تضمین‌کننده و تحقق دهند? حقوق مردم می‌باشد. به همین دلیل تصور می‌کنیم وقتی بر اقتدار ولایت تاکید می‌نماییم، عامل ضمانت احقاق حق مردم را نیز تقویت کرده‌ایم. جوامع دمکراتیک غربی با وجود رسانه‌های به اصطلاح آزاد و احزاب به اصطلاح مردمی و نخبگان سیاسی به اصطلاح منتخب مردم، کجا توانسته‌اند حقوق مردم را حفظ نمایند؟هیان


[ چهارشنبه 90/12/10 ] [ 9:53 صبح ] [ م.ص ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب
لینک های مفید
لینک دوستان
لینک های مفید
امکانات وب
عمارنامه : نجوای دیجیتال بصیرت با دیدگان شما 		AmmarName.ir

بازدید امروز: 4826
بازدید دیروز: 45846
کل بازدیدها: 5156963