NTENT="IR" />
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کلارآباد دات کام
قالب وبلاگ
خاتمی تقلب در انتخابات را قبول نداشت!

دعایی گفت: آقای خاتمی هیچ­گاه مواضع خشن کسانی که مسبب آن جریان (سال 88) بودند را تأیید نکرد و بنده وی را به عنوان یک عنصر خیرخواه و علاقه‌مند به رهبری می‌شناسم.

خبرگزاری فارس: اصلاح‌طلبان چوب تندروی‌های خود را خوردند/ خاتمی تقلب در انتخابات را قبول نداشت!

به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری فارس، سایت نماینده نوشت: وقتی با او تماس گرفتیم برای قرار گفتگو، صمیمانه پذیرفت. صمیمانه تر آنکه وقتی در روز غیر کاری به دفترش رفتیم، با نهایت ادب و مهربانی و تواضع با ما رفتار کرد. دعایی آنقدر رسم مهمان نوازی را بلد بود که موقع خداحافظی حتی تا دم در ماشین هم بدرقه مان کند. بعد هم ما ماندیم و یک دنیا شرمندگی از بزرگواری دعایی.

در حین گفتگو، هرچقدر که او در بیان خاطرات دوران مبارزات علاقه مند بود و با شور صحبت می کرد، نسبت به سوالات ما در مورد اتفاقات سال های اخیر، کم گو و بی رغبت بود. از او در مورد اتفاقات سال 88 پرسیدیم و بلاهایی که طیف اصلاح طلبان بر سر کشور آوردند، اما جواب داد دوست ندارم وارد این مقولات بشوم. از او درباره رفتار متناقض خاتمی در سال های اخیر پرسیدیم و او اگر چه گفت خاتمی، تندروی های انجام شده در سال 88 را قبول ندارد و تقلب در انتخابات را نیز هیچگاه قبول نداشته، اما در مقابل نتوانست پاسخ قابل ملاحظه ای در دفاع خاتمی از سران فتنه بیان کند. از او در مورد مشی افراطی دولت یازدهم که بر خلاف شعارش مبنی بر اعتدال گرایی است نیز سوال پرسیدیم که او در جا گفت من اینها را قبول ندارم و بلند شد و رفت...

موقع خداحافظی به او گفتم فرق شما با آقای خاتمی در این است که شما جرأت و شجاعت داشتید که به اشتباه خودتان اعتراف کنید اما آقای خاتمی ندارد. لبخندی زد و گفت: برای آقای خاتمی دعا کنید!

 * وقتی اسم سید محمود دعایی می­آید، معمولا همه شما را با «شخصیت حقوقی»تان یعنی سرپرست روزنامه اطلاعات می شناسند، اما شاید خیلی ها مخصوصا نسل امروزین، کمتر با «شخصیت حقیقی»تان آشنا نباشند، کمی از خودتان بگویید.

در سال 1320 در یزد به دنیا آمدم ولی به دلیل اینکه مادرم کرمانی بود و در طفولیت از پدرم جدا شده بود، تربیت، تحصیلات و طلبگی من در کرمان بود. دبیرستان را به اتمام نرسانده بودم که وارد حوزه شدم. سه سال ابتدایی طلبگی را در کرمان بودم و بعد به قم رفتم. به دلیل درگیر شدن در مبارزات تحت پیگرد ساواک قرار گرفتم و به دنبال پروسه­ ای، توصیه شد که از کشور خارج شوم. دوبار به عراق رفتم، یکبار سال 45 و یکبار سال 46 رفتم و در12 بهمن 57 به ایران بازگشتم.

  * یکی از ماجراهای پر سر و صدای روزنامه اطلاعات، ماجرای مطلب سعیدی سیرجانی بعد از فوت امام بود که منجر به اعتراضات زیادی شد، ماجرای آن دقیقا چه بود؟

در آن مقاله سعیدی سیرجانی انتخاب آقای هاشمی رفسنجانی را به عنوان رییس جمهور خوش ­آمد گفته بود و انتخاب مقام معظم رهبری را به عنوان رهبر بعد از امام، تحسین کرده بود و گفته بود انتخاب هوشمندانه مجلس خبرگان بود. و بعد در آن مسائل دیگری را مطرح کرده بود که علاقه­ مندان امام آن را برنمی­ تابیدند. ما در مجموع به این جمع­ بندی رسیده­ بودیم که این مطلب حمایت از رهبری آقا و رییس جمهوری منتخب (آقای هاشمی) است. کسی هم این مقاله را نوشته بود که به عنصر ضد روحانیت شهره است و شیخ صنعان و داستان­هایی علیه روحانیت نوشته است. حالا چنین فردی روحانیت و انتخاب رهبری را تحسین کرده است و این انتخاب را هوشمندانه تعبیر می­ کند و همچنین انتخاب یک روحانی را به ریاست جمهوری تبریک می­ گوید. در جمع بندی به این نتیجه رسیدیم که چاپ این مطلب به نفع نظام است و می­ شود یکی دو نکته تعریضی هم که در این مطلب وجود دارد را تحمل کرد. منتهی دوستانی که آن زمان نمی­ خواستند آقای هاشمی قوی نشان داده شود و یا مسائل دیگری داشتند؛ اعتراض کردند و فضایی در مجلس به وجود آمد که این فضا باعث شد بعدا با سعیدی سیرجانی برخورد شد. البته ما بعد در روزنامه جبران کرده بودیم و پاسخ ­هایی که در این زمینه داده بودند را منتشر کرده بودیم.

 * در مجلس پنجم گویا از طرف کارگزاران معرفی شده بودید؟

نخیر از طرف اصلاح­ طلبان بودم.

 * در مجلس پنجم که هنوز اصلاحات به آن معنا شکل نگرفته بودند!

بله.

 * فکر می­ کنم شما در مجلس پنجم در لیست کارگزارن قرار داشتید چون اصلاح طلبان هم هنوز در رقابت انتخابات ریاست جمهوری پیروز نشده بودند.

بله کارگزارن، مجمع روحانیون و جامعه روحانیت بود که لیست داده بودند و تصادفا من در آن مجلس در لیست هر سه این گروه­ ها بودم. در آن مجلس اکثریت با دوستان جامعه روحانیت بود و البته یک اقلیت قوی و چند نفری هم از دوستان مجمع و کارگزاران بودند و این نگرانی وجود داشت که کابینه آقای خاتمی رأی نیاورد و آن­جا بود که من در دفاع از کابینه آقای خاتمی صحبت کردم و عمدتاً هم از آقای خرازی و آقای مهاجرانی دفاع کردم.

 * همیشه برای ما این سوال مطرح بود که چگونه شما در دولت آقای هاشمی مشی ایشان را قبول داشتید و ناگهان بعد از پیروزی دوم خرداد، طرفدار دولت اصلاحات شدید در حالیکه دولت اصلاحات در مقابل دولت کارگزاران تشکیل شده بود و به لحاظ فکری هم در مقابل هم قرار داشتند؟

نه مقابل هم نبود.

 * جریان کارگزاران و حتی جامعه روحانیت با اصلاحات دو جریان مقابل هم بودند. در سال 76 آقای ناطق نوری و خاتمی از دو طیف مقابل هم بودند.

نه. جامعه روحانیت در مقابل کارگزاران و اصلاح طلبان بود

 خب بعد چطور می شود که شما هم طرفدار آقای هاشمی بودید هم آقای خاتمی؟

برای اینکه آقای هاشمی و آقای خاتمی به هم نزدیک بودند.

 آن زمان که به هم نزدیک نبودند!

چرا بودند. اکثر کابینه آقای خاتمی از عناصر دولت آقای هاشمی بودند.

 * اصلا جریان دوم خرداد در تقابل با جریان آقای هاشمی شکل گرفت و همواره تندترین شعارها را این جریان علیه آقای هاشمی سر می دادند!

نه اینطور نبود. فقط عناصر تندرویی که بعداً قوام و شکل گرفتند مثل اکبر گنجی و عباس عبدی و... بود که علیه آقای هاشمی بودند. البته بعدا هم اذعان کردند که اشتباه می ­کردند. جریان حاکم دولت خاتمی با آقای هاشمی مرتبط بود. حتی اکثر وزرای کابینه آقای هاشمی در کابینه آقای خاتمی هم بودند. معاون اول آقای رفسنجانی (مرحوم دکتر حبیبی) معاون اول آقای خاتمی هم بود. آقای نوربخش، آقای مهاجرانی، آقای خرازی و.. عناصر کلیدی بودند که در هر دو کابینه (آقای هاشمی و آقای خاتمی) حضور داشتند. بنابراین این دو دولت در تقابل باهم نبودند. عناصر تندرو و رادیکالی بودند که صاحب نشریه هم بودند.

 * این بحث صرفا به چند عنصر تندرو محدود نمی شود، اگر خاطرتان باشد در مجلس ششم جریان اصلاحات عملا دست به توهین و تخطئه گسترده آقای هاشمی زدند و حتی او را عالیجناب سرخ پوش نامیدند!

بله. اما اینها توسط عناصر تندرو بود که بعد هم به اشتباه خود پی بردند و نتیجه رفتار خود را دیدند. نتیجه اش هم این بود که همه چیز را از دست دادند. منتها نمی­ شود همه این­ها را به حساب آقای خاتمی و اصلاحات گذاشت. در درون اصلاحات عناصر عاقل و معتدل و فهمیده­ ای بودند که مشی متفاوتی داشتند و عناصر تندرویی هم بودند که تصور می­ کردند با این شیوه­ ها می­ توانند حتی مقابل رهبری و آقای هاشمی بایستند، این­ها حتی تصور می­ کردند می­ توانند مقابل آقای خاتمی هم بایستند و از ایشان هم عبور کنند. که به هرحال هم خودشان هم همه همراهانشان را به وادی رساندند که هشت سال در انزوای کامل قرار بگیرند و مشکلاتی را پیش بیاورند.   

 * با توجه به اینکه دولت آقای خاتمی در نگاه شما همسو با دولت آقای هاشمی است؛ تعبیرتان از دولت آقای روحانی چیست و این دولت را به کدامیک از دولت­ها نزدیک می ­دانید؟

ما این دولت را دولت امید می­ دانیم. تقریبا می شود گفت که به یک معنا تز و سنتز و آنتی تز داریم. این دولت، آنتی تز دو، سه جریان تندروی تجربه شده هم در جریان چپ و هم راست انقلاب است که در نهایت به یک منطق اعتدال و خردگرایانه رسیده که همه (هم جریان آقای خاتمی، هم جریان آقای هاشمی) به آن امید بسته اند. عمدتاً آقای روحانی یار نزدیک آقای هاشمی بوده است. هم در دوران فرماندهی آقای هاشمی در جبه ها، هم در شورای عالی امنیت ملی و چه در دوران تشخیص مصلحت نظام؛ به هرحال ایشان یک عنصر صد در صد مرتبط و نزدیک و همسو با آقای هاشمی بوده است. آقای خاتمی هم به دلیل منش خردگرایانه ­ای که داشته هم خودش هم کسانی که بهش وفادار ماندند، عنصری هست که همسو و هم جهت امثال آقای هاشمی و یاران خوب ایشان منهای تندروان جریان اصلاحات است.

 * اما ما متأسفانه در سال 88 از آقای خاتمی مشی خردورزانه­ ای را ندیدیم!

من در آن مقوله وارد نمی­ شوم، من آن را قبول ندارم و جواب نمی دهم.

 * نمی شود که جواب ندهید حاج آقا! چون همیشه در رسانه ها شما را به ایشان منتسب می­ کنند و این شما هستید که برای ایشان جشن تولد می گیرید!

من آقای خاتمی را عنصر فهمیده­ ای میدانم که بعد از اینکه مقام معظم رهبری جریانات را از هر تحرکی نهی کردند ایشان و مجمع روحانیون هم بیانیه دادند و از حضور در هر تظاهرات و صحنه­ ای خودداری کردند.

 * خب چرا موضع خود را علنی اعلام نکردند؟

علنی چه بگویند؟ وقتی اعلام می­ کنند در هیچ تظاهراتی شرکت نمی­ کنیم و حضور نخواهیم داشت دیگر چه کار کنند؟ علاوه بر آن ایشان هیچ­گاه مواضع خشن کسانی که مسبب آن جریان بودند را تأیید نکردند و بنده ایشان را به عنوان یک عنصر خیرخواه و علاقه­ مند به رهبری می شناسم.

 * دفاع ایشان از موسوی و کروبی چطور توجیه می­ شود؟

تا وقتی که بیانیه داده نشده بود دفاع در آن فضا بود.

 * اما الآن هم این دفاع ادامه دارد...

نه، دفاع از عملکرد آن­ها نیست. نگرانی از وضعیت آن­ها ممکن است باشد. یعنی دلسوزی برای آن­ها است که ای کاش خداوند فضایی را به وجود بیاورد که آنها بتوانند آزاد شوند.

 * یعنی می فرمایید آقای خاتمی قائل به عدم تقلب در انتخابات بود؟!

بله. اظهاراتی از ایشان هم در این زمینه نقل شده است.

 * در یکی از سایت ها به نقل از شما نوشته شده بود که حضرتعالی معتقد به تقلب در انتخابات بودید، درست است؟

در سایت­ها خیلی چیز­ها می­ نویسند که درست نیست.

 * یعنی شما این مطلب را تکذیب می­ کنید؟

بله. اصلا این مقولات را فراموش کنید.

 * رأی به آقای روحانی به تعبیر خودتان رأی به تغییر بود به نظر شما تغییر شرایط اتفاق افتاده؟ ما در حال حاضر هم تندروی­ هایی را از نزدیکان رییس جمهور می­ بینیم...

مثل چه تندرویی­ هایی؟

 * نمونه­ های زیادی وجود دارد؛ مثل تغییرات گسترده در وزارت علوم، عملکرد وزیر ارشاد، عملکرد وزیر صنعت و معدن، یا اظهارات آقای ترکان و امثالهم که عملاً نشان دهنده آن است که دولت علی رغم شعار اعتدال، در عمل چنین چیزی را رعایت نمی کند و انگار همان فعالیت های افراطی زمان دولت اصلاحات در حال شکل گیری است.

 

من این حرف را قبول ندارم... با اجازه من باید بروم...!


[ شنبه 92/11/26 ] [ 6:10 عصر ] [ م.ص ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب
لینک های مفید
لینک دوستان
لینک های مفید
امکانات وب
عمارنامه : نجوای دیجیتال بصیرت با دیدگان شما 		AmmarName.ir

بازدید امروز: 5646
بازدید دیروز: 45846
کل بازدیدها: 5157783