NTENT="IR" />
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کلارآباد دات کام
قالب وبلاگ
ما تعجّب کردیم چرا که ما فرماندة اسب سوار نداشتیم. من متوجّه شدم که یک دست غیبی ما را یاری کرده است. در این هنگام یک صدای آشنا مرا تکان داد. برگشتم برادری را دیدم که با پیکر پر خون به طرف من می آمد. جلو رفتم، دیدم همان جوانی است که دیشب در کنار من با دشمن اسلام می جنگید وقتی که خودم را به او رساندم دیدم بدنش پاره پاره شده است. گفت: برادرم غم مخور که صاحب ما آمد. ادامه مطلب...
[ پنج شنبه 89/8/27 ] [ 11:19 صبح ] [ م.ص ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب
لینک های مفید
لینک دوستان
لینک های مفید
امکانات وب
عمارنامه : نجوای دیجیتال بصیرت با دیدگان شما 		AmmarName.ir

بازدید امروز: 5533
بازدید دیروز: 2795
کل بازدیدها: 4431671