NTENT="IR" />
کلارآباد دات کام |
توی خط یک آدمک از صدام درست کرده بود. شب میرفت آدمک رو لب شط طرف اسکله آویزان میکرد و صبح یواش یواش آدمک رو بالا میکشید. عراقیها عصبانی میشدند و شلیک میکردند. بهروز نگاه میکرد ببیند از کجا شلیک میکنند. آرپیجیزن ماهری هم بود. بلافاصله یک کلاه کاسکت موتوری سرش میکرد و میرفت یک گوشه عراقیهایی رو که پیدا کرده بود با آرپیجی میزد.
شهید بهروز مرادی اول دی 1335 در خرمشهر به دنیا آمد. بزرگتر که شد? با سید محمد جهانآرا همکلاس شد. بعدها معلمی را برگزید و در دوران جنگ، از جوانانی بود که تا لحظه آخر سقوط خرمشهر، در شهر ماند و با چشمهای اشکبار شهر را ترک کرد؛ شهری که همه چیزش بود. [ دوشنبه 89/9/8 ] [ 11:50 عصر ] [ م.ص ]
[ نظر ]
|
درباره وبلاگ
موضوعات وب
آخرین مطالب
لینک دوستان
پیوندهای روزانه
آرشیو مطالب |