NTENT="IR" />
کلارآباد دات کام |
از عطش حسین حیا کردم.گفتم" میرزا تقی خان! 2 تا رگ بریدند این همه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! ادامه مطلب... [ پنج شنبه 89/8/27 ] [ 10:4 صبح ] [ م.ص ]
[ نظر ]
|
درباره وبلاگ
موضوعات وب
آخرین مطالب
لینک دوستان
پیوندهای روزانه
آرشیو مطالب |