NTENT="IR" />
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کلارآباد دات کام
قالب وبلاگ
امام جواد (ع) مانند امامان دیگر با بهره‌مندی از علوم توحیدی و دریافت حقایق از عوالم ملکوتی، قطره‌هایی از دریای علم و حکمت را در صحنه‌های مختلف زندگی‌اش به نمایش گذاشته است، که مناظرات علمی و تربیت شاگردان از اقدامات برجسته ایشان است.
بفرموده امام جواد(ع) مؤمن نیازمند چیست
 حضرت جواد(ع) امام نهم شیعیان و تنها پسر امام علی بن موسی الرضا(ع) در ماه رمضان و یا رجب سال 195ق در مدینه متولد شد.

مادر گرامی ایشان به نام سبیکه از اهل نوبة (از شهرهاى آفریقا)، از خاندان ماریه قبطیه‏(همسر پیامبر اسلام (ص))، بود که امام رضا (ع) او را خیزران نامید و از نظر فضائل اخلاقى در درجه والایى قرار داشت و برترین زنان زمان خود بود، به طورى که امام رضا (ع)از او به عنوان بانویى منزه و پاک دامن و با فضیلت یاد می کرد.

زنان و فرزندان حضرت جواد (ع )

 
همسر حضرت جواد (ع) ام الفضل دختر مأمون بود. حضرت جواد (ع) از ام الفضل فرزندی نداشت. 
حضرت امام محمد تقی(ع) زوجه دیگری مشهور به ام ولد و به نام سمانه مغربیه داشته است.


فرزندان آن حضرت را 4 پسر و 4 دختر نوشته اند بدین شرح :


1 - حضرت ابوالحسن امام علی النقی(ع) ( هادی )

2 - ابواحمد موسی مبرقع

3 - ابواحمد حسین

4 - ابوموسی عمران

5 - فاطمه

6- خدیجه

7- ام کلثوم

8- حکیمه 

شخصیت علمی امام جواد(ع)

 
امام جواد (ع) مانند امامان دیگر با بهره‌مندی از علوم توحیدی و دریافت حقایق از عوالم ملکوتی، قطره‌هایی از دریای علم و حکمت را در صحنه‌های مختلف زندگی‌اش به نمایش گذاشته است، که مناظرات علمی و تربیت شاگردان از اقدامات برجسته ایشان است، که علوم و دانش های خود را توسط آنان در جامعه منتشر می کردند، دور? امام جواد(ع) تا امام عسکری (ع) به دلیل فشارهای سیاسی و کنترل شدید فعالیت آنان از طرف دربار خلافت، شعاع فعالیت آنان بسیار محدود بود.


قطراتی از دریای فضایل جواد الائمه(ع)
 
(1)
چون امام جواد(ع) به بغداد تشریف آوردند، قبل از این که مأمون را ملاقات کنند، روزی آن ملعون به قصد شکار از کاخ خود خارج شد؛ در اثنای راه، به جمعی از کودکان رسید که مشغول بازی بودند. امام جواد(ع) نیز همراه آنها مشغول بازی بود. وقتی بچه ها کوکبه مأمون را دیدند، پا به فرار گذاشتند. امام جواد(ع) از جای خود حرکت نفرمود و بی آنکه وقار و آرامشش را از دست بدهد، در جای خود ایستاده بود؛ تا این که مأمون نزدیک ایشان رسید. از جلالت و متانت آن حضرت تعجب کرد. مرکب را نگه داشت و گفت: تو چرا مثل بچه های دیگر از سر راه من کنار نرفتی؟ 

حضرت فرمود: «ای خلیفه! راه تنگ نبود که لازم باشد آن را برای تو باز کنم. خلافی هم مرتکب نشده بودم که بخواهم از تو فرار کنم و فکر نمی کنم تو کسی را بدون جرم، عقوبت کنی!» 

تعجب مأمون بیشتر شد. گفت: اسم تو چیست؟ حضرت فرمود: محمد. گفت: پدرت کیست؟ حضرت فرمود: علی بن موسی...
 

(2) 

حسین مکاری می گوید: وارد بغداد شدم و دیدم امام جواد(ع) در نهایت عزت زندگی می کند. با خود گفتم: با این زندگی خوب و غذاهای لذیذ، دیگر امام جواد(ع) به مدینه برنخواهد گشت. تا این خیال از ذهنم گذشت، حضرت سرش را بلند کرد، دیدم که رنگ صورتش زرد شد. فرمود: «ای حسین! نان با نمک نیم کوب در حرم رسول خدا(ص) برای من بهتر از این وضعی است که مشاهده می کنی.» 

 

(3) 

ابوهاشم جعفری می گوید: در مسجد مسیب به امامت امام جواد(ع) نماز خواندیم. در آن مسجد درخت سدری بود که خشک و بی برگ بود. حضرت آب طلبید و زیر درخت وضو گرفت. آن درخت در همان سال زنده شد و برگ و میوه داد. 

 

(4) 

ابوجعفر طبری از ابراهیم بن سعید نقل می‎کند که حضرت امام جواد (ع) را دیدم که بر برگ درخت زیتون دست می‎زد و آن برگ‎ها به برگ نقره تبدیل می‎شد. من آنها را از حضرت گرفتم، و با آنها در بازار معامله نمودم. آن برگ‎ها نقره خالص بودند و هرگز تغییری نکردند . 

 

اسماعیل بن عباس هاشمی می‎گوید: در روز عیدی به خدمت حضرت جواد (ع) رفتم، از تنگدستی به آن حضرت شکایت کردم. حضرت سجاده خود را بلند کرد، از خاک قطعه‎ای از طلا گرفت. یعنی خاک به برکت دست حضرت به پاره‎ای طلای گداخته مبدل شد. آن را به من عطا کرد. من آن را به بازار بردم شانزده مثقال بود.

(5) 

محمدبن سنان می گوید: خدمت امام هادی(ع) رسیدم. به من فرمود: «محمد! برای آل فرج، اتفاقی افتاده؟» گفتم: آری عمربن فرج (والی مدینه) وفات کرد. حضرت فرمود: «الحمدلله». 

شمردم تا بیست و چهار بار حضرت خدا را شکر کرد. عرض کردم: مولای من! اگر می دانستم این قدر خوشحال می شوید پابرهنه و دوان دوان خدمتتان می رسیدم. حضرت فرمود: «ای محمد! مگر نمی دانی او که خدایش لعنت کند، به پدرم چه گفته؟» عرض کردم: نه. فرمود: «پدرم درباره موضوعی با او سخن گفت. او در جواب گفت: فکر کنم تو مست باشی. پدرم فرمود خدایا! اگر تو می دانی که من امروز را به خاطر رضای تو روزه بوده ام، مزه غارت شدن و خواری و اسارت را به او بچشان. به خدا سوگند پس از چند روز، پول ها و دارایی هایش غارت شد. سپس او را به اسیری گرفتند و اکنون هم که مرده است، خدا رحمتش نکند. خدا از او انتقام گرفت و همیشه انتقام دوستانش را از دشمنایش می گیرد.»
چند روایت از امام جواد (ع)
 
مَن زارَ قَبرَ عَمَّتی بِقُمَّ، فَلَهُ الجَنَّةُ 

امام جواد علیه السلام :هر کس قبر عمّه ام (حضرت معصومه علیهاالسلام) را در قم زیارت کند ، بهشت پاداش او است .

 
الثِّقَةُ بِاللّه ِ ثَمَنٌ لِکُلِّ غالٍ و سُلَّمٌ إلى کُلِّ عالٍ

امام جواد علیه السلام :اعتماد به خدا بهاى هر چیز گران بها است، و نردبانى به سوى هر بلندایى .

 
القَصدُ إلَى اللّه ِ تعالی بِالقُلُوبِ ، أبلَغُ مِن إِتعابِ الجَوارِحِ بِالأعمالِ 

امام جواد علیه السلام :به دل آهنگ خدا داشتن برتر است تا خسته کردن جوارح به عبادت .

 
 إظهارُ الشَّیءِ قَبلَ أن یُستَحکَمُ مَفسَدَةٌ لَهُ

امام جواد علیه السلام :آشکار کردن چیزى پیش از استوار شدن ، مایه تباهى آن است .

 
المُؤمِنُ یَحتاجُ إلى تَوفِیقٍ مِنَ اللّه ِ و واعِظٍ مِن نَفسِهِ و قَبولٍ مِمَّن یَنصَحُهُ ؛ حدیث

امام جواد علیه السلام :مؤمن به توفیق از جانب خدا ، پند دهنده اى از درون خویش و پذیرش خیرخواهىِ آن که خیرخواه اوست، نیازمند است.

[ دوشنبه 95/1/30 ] [ 12:2 صبح ] [ م.ص ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب
لینک های مفید
لینک دوستان
لینک های مفید
امکانات وب
عمارنامه : نجوای دیجیتال بصیرت با دیدگان شما 		AmmarName.ir

بازدید امروز: 208
بازدید دیروز: 588
کل بازدیدها: 4450283