آقای خاتمی با این که خود از بانیان فتنه بوده و شال سبز را به گردن میرحسین افکنده است و تا آخرین لحظه از او حمایت می‌کرد، اکنون سعی می‌کند راه خود را از فتنه گران جدا کند و تقصیر اصلی را به گردن میرحسین و کروبی بیاندازد به همین دلیل حاضر به شرکت در مراسم عروسی پسر قدرت‌ا... علیخانی نمی‌شود. و البته آن دو نفر نیز مسوولیت فتنه را به گردن شخص بالاترشان می‌اندازند. علاوه بر این، سران فتنه نیز مانند عمر سعد جرات حضور در میان مردم را ندارند زیرا از ملت ایران می‌ترسند.

حجت الاسلام روانبخش در یادداشتی نوشت:سریال مختار نامه از آن جهت مورد توجه قرار گرفته که مردم می‌خواهند ببینند برای آن‌هایی که آن حادثه عظیم  را آفریدند چه اتفاقی افتاده است. آن روز که عمر سعد شب و روز به عشق ملک ری(ایران امروز) و رسیدن به یک پست بالای حکومتی حاضر شد از همه ارزش‌ها بگذرد و با گرفتن دستور از ابن زیاد و یزید با بهترین خلق خدا یعنی امام معصوم و فرزند پیامبرش بجنگد و آن بزرگوار را به بدترین شکل ممکن با لب تشنه به شهادت برساند شاید توهمات ذهنی‌اش هیچ گاه به او اجازه نمی‌داد که به این نکته فکر کند عاقبت این کار چه خواهد شد؟

البته اگر وقتی به او چنین چیزی پیشنهاد شد در عاقبت جنایات پیشینیان مثل قارون و نمرود و فرعون اندکی غور می‌کرد، هرگز در چنین وادی خطرناکی سقوط نمی‌کرد. البته سرمستی‌های یزید و ابن زیاد و عمر سعد و همراهانشان چندان پایدار نماند و به سرعت پایان پذیرفت و آن چه برای آن‌ها باقی ماند ذلت و خواری و نفرت در نگاه مردم بود؛ آری آن روز که ابن زیاد با خنده‌های مستانه اش مسلم را از دار الاماره به پایین پرتاب و سر از تنش جدا کرد و بدن پاک هانی را به همراه مسلم در کوچه‌های کوفه به زمین می‌کشید باور نمی‌کرد که روزی این خنده‌های مستانه به آه و ناله تبدیل شده و به خاطر بوی تعفنش نزدیک ترین اعضای خانواده و دوستانش نیز از او فاصله بگیرند و حتی خود او نیز تحمل خودش را نداشته باشد. یزید نیز به جای تشویق، با نامه عتاب آمیز او خون امام حسین(ع)را به گردن او بیاندازد تا بتواند چند صباح دیگر با فریب افکار عمومی باقی بماند.

عمر سعد نیز پس از حادثه کربلا به خاطر شرم حضور در اجتماع از خانه خارج نشود و از ترس این که مردم کوفه او را سنگ باران کنند و یا آب دهان بر او افکنند در خانه بماند. تصویر زیبای عبرت آموز خوار شدن ظالمان در کوفه و شام آیینه عبرتی است برای همه کسانی که با گرفتن دلار‌های آمریکایی و ریال‌های نفتی سعودی به جنگ نظام اسلامی و نایب امام زمان‌(عج) آمده بودند.

امروز فتنه گران سبز به آیینه عبرت برای همه کسانی تبدیل شده اند که می‌خواهند همان مسیر تیره و تاریک را بپیمایند. چرا که بدیهی است ‌تاریخ تکرار خواهد شد. امروز فتنه گران سبز امری هر کدام تلاش می‌کنند با فرافکنی فتنه را به گردن دیگری بیاندازند و دیگری را مقصر اصلی معرفی می‌کند؛ مثلا آقای خاتمی با این که خود از بانیان فتنه بوده و شال سبز را به گردن میرحسین افکنده است و تا آخرین لحظه از او حمایت می‌کرد، اکنون سعی می‌کند راه خود را از فتنه گران جدا کند و تقصیر اصلی را به گردن میرحسین و کروبی بیاندازد به همین دلیل حاضر به شرکت در مراسم عروسی پسر قدرت‌ا... علیخانی نمی‌شود. و البته آن دو نفر نیز مسوولیت فتنه را به گردن شخص بالاترشان می‌اندازند. علاوه بر این، سران فتنه نیز مانند عمر سعد جرات حضور در میان مردم را ندارند زیرا از ملت ایران می‌ترسند.

فراموش نمی‌کنیم که وقتی آقای کروبی به قم آمد تا در مجلس ختمی شرکت کند با تعقیب مردم به خانه آقای صانعی پناه برد و خانه وی تا یک شبانه روز در محاصره مردم بود و در نهایت پلیس برای حفظ جان وی وارد عمل شد و او را از چنگ مردم در آورد و در سفر به قزوین نیز تا شعاع 2 کیلومتری در مغازه‌ها گوجه و تخم مرغ یافت نمی‌شد زیرا مردم برای پرتاب به وی آن را خریداری کرده بودند. زمانی هم که برای شرکت در مراسم پدر آقای دکتر عارف به دانشگاه رفت دانشجویان ‌با شعار مرگ بر منافق و منافق برو گم شو او را از مسجد بیرون کردند. آقای میر حسین موسوی نیز در راهپیمایی 22 بهمن با روسری زنانه گریخت و در چند روز پیش که برای شرکت در مراسم تشییع جنازه یکی از اقوامش به آن جا رفته بود به خاطر تهدیدات مردمی قبل از تشییع از صحنه گریخت!

البته بخش عظیمی از فتنه گران مثل سروش، مهاجرانی، کدیور و...امروز به عمله و اکله دولت‌های استکباری و دشمن ملت ایران تبدیل شده با مزدوری در رسانه‌های دشمن و خوش خدمتی برای سازمان سیا معیشت خود را تامین می‌کنند و بعضا برای این که نشان بدهند به این مزدوری پایبندند ناموس خودشان را در برابر دوربین بی بی سی و سی ان ان و... کشف حجاب می‌کنند و البته طولی نخواهد کشید که به مراحل بعدی نیز تن خواهند داد