NTENT="IR" />
کلارآباد دات کام |
فقدان ایدئولوژی، اصلاحطلبان را بیهویتتر میکند؛
چرا حتی ریاست عارف بر مجلس هم مشکلی از اصلاحات حل نمیکند؟/ کشف راز انفعال دولت و اصلاحطلبان
شاید یکی از اصلی ترین سندها برای سردرگمی بی سابقه اصلاح طلبان در سپهر سیاسی ایران، سرمقاله امروز سردبیر شرق باشد که یک انفعال پنهان، سراسر یادداشت را احاطه کرده است.
شاید یکی از اصلی ترین سندها برای سردرگمی بی سابقه اصلاح طلبان در سپهر سیاسی ایران، سرمقاله امروز سردبیر شرق باشد که یک انفعال پنهان، سراسر یادداشت را احاطه کرده است. احمد غلامی در شرق می نویسد:"آنها که میترسند چیزی را از دست بدهند همهچیز را از دست خواهند داد. آنها که حریصاند همهچیز را بهدست بیاورند، خودشان را از دست میدهند: این رسم سیاست است." این جمله یکی از صورت وضعیت های فعلی اصلاح طلبان هستند. رأس هرم قدرت اصلاح طلبان که این روزها در پشت روزنامه های زنجیره ای مشغول مدیریت افکار عمومی است، پذیرفته است که در هر صورت به یک سهم حداقلی اکتفا کرده و در سایه دیگران باشد، تا فردا هم که خدا بزرگ است! نویسنده به شکلی منفعلانه در این یادداشت ادامه می دهد:"عارف یا لاریجانی؟ کدامیک گزینه مناسبتری برای ریاست مجلس هستند؟ در ابتدا این پرسش ساده جلوه میکند تا پاسخگو را تحریک به پاسخی سریع و قاطع کند. اما پاسخی نسنجیده به این پرسش عواقبی وخیم و ناشناخته در پی خواهد داشت که بخش اعظم آن در آینده روشن میشود. با انتخاب هریک از گزینههای لاریجانی-عارف سنخی از سیاست شکل میگیرد که موجبات تغییر در ماهیت جریان اصلاحطلبی، اصولگرایی و اعتدالی را فراهم میآورد." سردبیر شرق البته تلاش می کند که دولت را درباره وضعیت مجلس نگران تر از اصلاح طلبان نشان بدهد و در ادامه می نویسد:"برخی تحلیلگران سیاسی بر این باورند که با ریاست عارف بر مجلس، ائتلاف اصلاحطلبان و اعتدالیون و اصولگرایانِ معتدل شکننده میشود. بخشی از این تحلیلها بیش از آنکه نگران جریان اصلاحطلبی باشد رویکردی دولتگرایانه دارد و هرگونه افزایش تنش در مجلس را به ضرر دولت میداند. دولت اعتدالی برای پیشبرد اهداف خود به حفظ وضعیت موجود و آرامش نیاز دارد و ترجیح میدهد مشکلاتش را با رایزنی در پشت پرده حل و فصل کند." سردبیر شرق نیز همانند دیگر اصلاح طلبان ظاهرا دولت را در هر صورت موفق تر و پیروزمندتر از اصلاح طلبان در انتخابات می داند. وی نوشته است:"شاید آنها – دولتی ها- گمان میکنند لاریجانی گزینه مناسبتری برای دولت است. گزینه عارف برای دولت (اعتدالیون) گزینه نامناسبی نیست. چهبسا سویه مردمی آن را نیز تقویت کند و چهره اصلاحطلبانهتری به دولت ببخشد. دولت روحانی در موقعیت «احسن» قرار دارد و بعد از انتخاب هر گزینه فقط باید کمی تغییر تاکتیکی بدهد. این موقعیت «احسن» را شخصیت معتدل عارف به ماجرا بخشیده است. هر اصلاحطلب دیگری بهجای عارف بود، دولت را نگران انتخاب بین آن دو گزینه میکرد. پس بیدلیل نیست که برخی اطرافیان دولت تلاش میکنند تا ریاست مجلس از دل همان ائتلاف بیرقابتی شکل بگیرد که خواسته مصلحتطلبانهای است." اصلاح طلبان، چه لاریجانی رئیس شود چه عارف، دولت را در هر صورت پیروز می دانند زیرا هر دوتا را به ظن خود معتدل شبیه روحانی می دانند. بنابراین این سوال پیش می آید که تکلیف کنش های سیاسی اصلاح طلبان در مجلس چه می شود؟ آیا بازهم اصلاح طلبان تنها در حد پیاده نظام مطرح هستند؟ آیا بازهم آنها قربانی اشخاصی غیر اصلاح طلب شده اند؟ مهمتر آنکه ادامه این روند اصلاح طلبان را در سپهر سیاسی کشور در کدام نقطه قدرت قرار خواهد داد؟" سردبیر شرق همین مسئله را به نحوی دیگر بیان می کند و اوج انفعال و سردرگمی خواص و تصمیم گیران اصلاح طلب را اینگونه ترسیم می کند:"اما اصلاحطلبان و جریان اصلاحطلبی طرف دیگر ماجراست. برخی از آنها ترجیح میدهند عارف در رأس امور باشد تا اصلاحطلبی مستقل از دولت به حیات خود ادامه دهد. اما برخی، اصلاحطلبی را با دولت و همراه با قدرت میسر میدانند. این روزها در رسانهها ایندست اصلاحطلبان بیشتر اظهارنظر میکنند زیرا نظرات آنها موجب تقویت ائتلاف است. اصلاحطلبان دیگر اما محتاطاند تا مبادا کلامی بر زبان بیاورند که موجب مخدوششدن ائتلاف و جدایی بین دولت و آنها شود. دولت حسن روحانی روزبهروز اصلاحطلبانهتر از گذشته میشود و همین تغییر ذائقه، اصلاحطلبان را واداشته دست به عصا راه بروند تا آسیبی به جریان اصیل اصلاحات نرسد." سردبیر شرق همانند برخی دیگر از اصلاح طلبان که معتقدند پس از رفتن به زیر بلیت حسن روحانی، آینده اصلاح طلبان و گفتمان این جریان، در ابهام قرار گرفته است، می نویسد:"اگر لاریجانی رئیس شود، این دومین چهره سیاسی است که با پتانسیل اصلاحطلبان روی کار میآید. از یک منظر، این نکتهای تأملبرانگیز است. اما اینکه از این به بعد همواره اصلاحطلبان بدنی باشند بدون سر، جای نگرانی دارد. در سیاست، رئیس، رئیس است. بهخصوص اگر این رئیس، رئیسی قدرتمند همچون لاریجانی باشد. او و دیگران حق دارند تا در جریان تحولات، به یکدیگر دور و نزدیک شوند. در این میان برخی از اصلاحطلبان و تندروها به او نزدیکتر خواهند شد. ایجاد توازن بین نیروها که به اقتدار رئیس مجلس بینجامد، امری بدیهی است که کسی از آن غفلت نمیکند. دوری و نزدیکی برخی چهرههای سیاسی به یکدیگر بیش از اصول، تابع منافع مقطعی است که نه توصیهبردار است و نه بخشنامهای." نهایتا سردبیر شرق، منفعلانه می نویسد:"شورای هماهنگی ائتلاف امید با سبکسنگینکردن چیزهایی که فراتر از زمان حال و نفع شخصی است، تصمیماتی اتخاذ کند که آینده اصلاحطلبی را هموار کند. تدبیرِ بعد از ریاست، مهمتر از ریاست است. پرسش نهایی اینجاست: ریاست علی لاریجانی برای اصلاحطلبانِ مستقل، مفید فایدهتر است یا عارف؟ اگر اصلاحطلبان شیوه رأیگیری را برگزینند تا از میان لاریجانی و عارف یکی را بر کرسی ریاست بنشانند، آیا با پیروزی لاریجانی معادله سیاسی به ضرر اصلاحطلبان تمام میشود یا به سودشان؟ واقعا چهچیزی به ضررشان است؟ اگر مجلس عارف را برگزیند چه؟ اینها پرسشهایی است معطوف به آینده. آینده سیاسی اصلاحات را تصمیمِ اکنون میسازد." اما واقعیت این است که هم اصلاح طلبان و هم اعتدالیون نه می توانند با لاریجانی رقیب شوند و نه عارف را به راحتی کنار بگذارند. از این واقعیت تلخ تر برای آنها این است که چه از عارف دور شوند و چه به لاریجانی بپویندند، باز هم نهایتا ضرر خواهند کرد. زیست سیاسی اصلاح طلبان در روزهای آتی تنها به فرصت طلبی خواهد گذشت و خیلی هنر کنند در مجلس یازدهم باید مرتب جا عوض کنند و عملگرا باشند. این عملگرایی و فاصله گرفتن از ماهیت اصلاح طلبی و عدم ایدئولوژیک بودن در سالهای آتی بیش از پیش این جریان را بی هویت تر خواهد کرد. از همین الان هم می توان تصور کرد که از اصلاح طلبی در سالهای آینده تنها نام چند تا شخص معروف خواهد ماند که بدنه آن به هرجایی پاس داده می شود! [ شنبه 95/2/18 ] [ 11:36 عصر ] [ م.ص ]
[ نظر ]
|
|