NTENT="IR" />
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کلارآباد دات کام
قالب وبلاگ

علی اکبر رائفی‌پور» مدرس دانشگاه و پژوهشگر حوزه یهودشناسی و صهیونیزم است که فعالیت‌های بدیعی را در این زمینه داشته است. وی سال گذشته و در آستانه 13 آبان به همراه تیمی از دانشجویان به اجرای یک طرح تحقیقاتی در مدارس شهر تهران می‌پردازد که بر اساس تهیه آمار از روحیات دانش‌آموزان 13 ساله برنامه‌ریزی و عملیاتی شده است. نتایج تحقیقات این تیم، بسیار قابل توجه و تعمق بوده ولی تاکنون مسکوت مانده است. "مشرق" برای اولین بار، حقایق قابل توجهی را درباره روحیه شهادت‌طلبی نوجوانان 13 ساله و هم‌سالان «شهید حسین فهمیده» منتشر می‌کند. متن زیر، یادداشت رائفی‌پور درباره این طرح پژوهشی و تحلیل آن است.
سنجش روحیات حسین فهمیده‌های امروز
سال گذشته پروژه‌ای را اجرا کردیم که براساس سنجش «سلاح استراتژیک انقلاب و جمهوری اسلامی» و شناخت دشمن از آن طرح‌ریزی شده بود. این طرح یک کار آماری دقیق در مدارس راهنمایی کشور بود که توسط تیمی از دانشجویان آمار و علوم اجتماعی اجرا شد. بر این اساس به سراغ دانش‌آموزان 13 ساله محصل در پایه سوم راهنمایی رفتیم. یعنی همان حسین فهمیده‌های امروز که برخی مدعی‌اند از تفکر شهدا دورند و عرقی نسبت به شهید فهمیده‌ها نداشته و مشغول بازی‌های رایانه‌ای‌اند و حتی...
برای این کار آماری، یک فیلم 10 دقیقه‌ای را سر کلاس برای دانش‌آموزان سوم راهنمایی نمایش دادیم. در این فیلم اثری از تشجیع و تهییج احساسات نبود و فقط برخی از اثرات کار حسین فهمیده اکران شده و گستره «موج انفجار شهادت‌طلبی» او به تصویر کشیده شده بود؛ موجی که از جنس موج عاشورایی است که طی 14 قرن کسی توان مقابله با آن را ندارد.
نتیجه این کار آماری بسیار قابل توجه بود. جامعه هدف، مدارس پایین شهر و بالای شهر تهران را در بر می‌گرفت. یعنی از معمولی‌ترین مدارس تا بهترین‌ها، غیرانتفاعی‌ها و مدارسی که مدیریت و فضای خاص دارند. نکته عجیب این بود که نتایج در کل این مدارس هیچ تفاوتی نداشت.
آماری از روحیه شهادت‌طلبی حسین فهمیده‌های امروز
در آماری که بدست آوردیم، 82.9 درصد سیزده ساله‌ها ابراز داشتند که اگر یک بار دیگر موقعیت حسین فهمیده پیش بیاید، همان کار را انجام خواهند داد. در جمع‌آوری رأی دانش‌آموزان دقت زیادی شد تا از رأی همدیگر مطلع نباشند و تحت تاثیر احساسات قرار نگیرند. حتی کارشناسان این کار، برای بچه‌ها بازدارندگی‌های احساسی همچون توجه به حس پدر و مادرشان در صورت شهادت آنها را نیز به وجود می‌آوردند، اما نتیجه تفاوتی نداشت.
از طرفی بازخورد اطلاعاتی که نوجوانان این مدارس از حسین فهمیده کسب کرده بودند نیز خیلی مهم بود. تا جایی که معلمان آنها اظهار می‌داشتند که دانش‌آموزان تا مدت‌ها درباره حسین فهمیده و عملیات استشهادی او پرس‌وجو و بحث می‌کردند.
اما چرا تصویر حسین فهمیده از اسکناس‌ها محو شد؟
برای بسیاری از جوانان امروز، خاطره حسین فهمیده زنده است. بسیاری از ما به یاد می‌آوریم که روی اسکناس‌ها کنار عکس امام خمینی(ره) تصویر یک رهبر 13 ساله هم بود. اما چرا این عکس حذف شد؟ هم‌اکنون تنها بر روی اسکناس‌های 50 تومانی قدیمی و کهنه عکس حسین فهمیده دیده می‌شود. اگر هم عمدی برای حذف آن در کار نبوده ولی تعداد این خطا‌های محرض به قدری زیاد شده که...
چرا فرزندان این نسل، نباید مثل ما بپرسند که عکسی که در اسکناس است برای کیست؟ و او چه کرده؟! 
حسین فهمیده، سلاح استراتژیک انقلاب و نظام اسلامی
سلاح استراتژیک ما، شهاب 3 و 4 و موشک‌های پیشرفته نیست. مقام معظم رهبری در دیدار با فرمانده وقت سپاه که گزارشی از پیشرفت صنایع موشکی ارائه کرد، فرمود که اینها خوب است ولی روی ایمان نیروها کار کنید که مهم‌تر است.
چرا وزیر دفاع ما به جای ارائه آمار پیشرفت‌های صنایع موشکی و دفاعی و ارتباطی، این آمار را ارائه نمی‌کند؟ نتیجه تحقیقاتی که توسط دانشجویان آمار از دانش‌آموزان 13 ساله مدارس راهنمایی که میزان شهادت‌طلبی آنها یعنی سلاح استراتژیک انقلاب به عمل آمده است.
 با این آمار تا 10 سال دیگر بیمه‌ایم
نتایج آمار ما از دانش‌آموزان 13 ساله بین 81 تا 84 درصد بود که به طور میانگین 9/82 درصد خروجی داشت؛ یعنی 9/82 درصد از نوجوانان ما روحیه شهادت‌طلبی و حماسی دارند. قطعاً اگر این آمار را ارائه کنیم تا 10 سال دیگر امنیت کشورمان را بیمه کرده‌ایم؛ یعنی تا 10 سال دیگر که دوباره آمار بگیریم هیچ کس جرات حمله نخواهد داشت. اگر آن فیلم ده دقیقه‌ای برای تمام دانش‌آموزان کشور پخش شود چه اثری خواهد داشت؟ چرا آموزش و پرورش از این نوع کارها انجام نمی‌دهد؟
کم‌کاری‌ها کم نیست، شاید عمدی هم باشد
«رابرت بایر» در فیلمش به کیفی که عکس حسین فهمیده روی آن درج شده اشاره می‌کند و می‌گوید: «این کیف را به همه ایرانی‌ها می‌دهند.» ولی نمی‌دهند! و چرا؟ بایر با این کار مردم کشور خودش را از ایران می‌ترساند اما آیا این کار واقعا انجام می‌شود؟!
3-2 صفحه، کل زحمت وزارت آموزش و پرورش
از آموزش و پرورش، انتظار نمی‌رود که تنها از همان مستند 10 دقیقه‌ای استفاده کند؛ بلکه نتایج آمار ما نشان می‌دهد فقط یک حرکت صحیح موجب ایجاد یک موج زنده و شاداب در بین نوجوانان خواهد شد. کمااینکه سیستم آموزش و پرورش ما بهتر از اینها توانایی دارد. مثلاً زندگی شهید حسین فهمیده باید به طور جدی وارد کتاب‌های درسی شود.
نکته مهم دیگر در این خصوص، محروم کردن دانش‌آموزان از تصویر است. یعنی صرفاً به یک سری از تئوریات اکتفا شده و از کاربرد تصویر در امر آموزش و تربیت اغفال شده است. الان کلاس‌های مدرسه از نداشتن تلویزیون، رنج می‌برد. در صورتی که لااقل در سر کلاس درس‌هایی چون تاریخ و پرورشی و... می‌توان از مستندات تصویری اثرگذار استفاده کرد. از طرفی متن مربوط به دفاع مقدس در کتب درسی ما تنها 2 - 3 صفحه است.
مقاطع تربیتی: «ابتدایی، فهمیدگی، دبیرستان»
همین‌طور تنها توانسته‌ایم یک واحد درسی دفاع مقدس در دانشگاه راه‌اندازی کنیم. در صورتی که پرداختن به پرورش روحی و تربیت در دانشگاه خیلی دیر است و بهترین زمان تربیت و پرورش اثرگذار در دوران راهنمایی است. حتی بهتر است عنوان این دوره را دوران «فهمیدگی» بنامیم. در صورتی که ذهن یک دانشجو نسبت به یک دانش‌آموز دوره راهنمایی (یا فهمیدگی) مثل سنگ می‌ماند و تغییر آن سخت است.
پس بهتر است برای نامگذاری دوره‌های تحصیلی بگوییم: «ابتدایی، فهمیدگی، دبیرستان» در دوران دبیرستان نیز به قدری سر دانش‌آموزان را به درس‌های ریاضی و فیزیک و شیمی و حفظیات گرم می‌کنند که اصلاً وقتی برای تربیت و تعقل ندارد.
آیا عمدی نیست؟!
اما تکرار این حرکت‌های جهل‌آمیز و خطاهای راهبردی، هر انسانی را به شک می‌اندازد. گویی که عمدی در کار است و برخی فعالیت‌ها و یا عدم فعالیت‌ها با برنامه و قصد مشخصی صورت می‌پذیرد.
چرا به محض شنیدن نام «شهید ابراهیم همت» به یاد ترافیک می‌افتیم؟ و یا از «حاج احمد متوسلیان» هیچ نمی‌دانیم؟ در صورتی که نوجوان‌ها نام اکثر بازیگران و فوتبالیست‌های غربی را بلدند.
اگر جنگ شود؛ همه دنیا عملیات استشهادی را از ما خواهند آموخت
اگر امروز روی 13 ساله‌هایمان کار تربیتی انجام دهیم، امنیت کشورمان حفظ می‌شود. از طرفی در صورتی که برای خرید یک هواپیما باید میلیاردها پول بدهیم و یا اگر یک ناو داشته باشیم و دشمن قصد زدن آن را داشته باشد، حتی نخواهیم فهمید که از کدام طرف خورده‌ایم؛ در این صورت راه تضمین امنیت و سلاح استراتژیک ما ایمان است. اما چگونه؟
به این صورت که اگر امریکا به ایران حمله کند، می‌داند که با قدرت رسانه‌های امروزی میدان نبرد به «صحنه تئاتر» تبدیل شده و تمام دنیا سلحشوری‌ها و حماسه‌ها و صحنه‌های ایثار و استشهاد ما را خواهند دید و قطعاً الگو خواهند گرفت. پس امریکا چنین خبطی را تا وقتی که ما سلاح ایمان داشته باشیم، مرتکب نخواهد شد.
حمله دشمن؛ به محض ته کشیدن حسین فهمیده‌ها
در شرایطی که دشمن شرق و غرب و شمال و جنوب کشور ما را محاصره کرده و پایگاه‌سازی کرده و دائماً آماده هجوم است، اگر ساعت یک نیمه شب یقین پیدا کنند که حسین فهمیده‌های ما ته کشیده، قطعاً ساعت یک و پنج دقیقه به ما حمله خواهند کرد.
چرا که «گالوپ‌»ها و مؤسسات آماری و جاسوسی آنها دائماً در این مملکت در حال تهیه «آمار حسین فهمیده‌ها»ی ما به صورت ماهانه هستند. برای همین است که خیل محصولات فرهنگی و بازی‌های رایانه‌ای را به سمت نوجوانان ما سرازیر کردند تا از بین آنها حسین فهمیده ساخته نشود.


[ پنج شنبه 89/8/13 ] [ 9:42 صبح ] [ م.ص ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب
لینک های مفید
لینک دوستان
لینک های مفید
امکانات وب
عمارنامه : نجوای دیجیتال بصیرت با دیدگان شما 		AmmarName.ir

بازدید امروز: 1031
بازدید دیروز: 3285
کل بازدیدها: 4978343