NTENT="IR" />
کلارآباد دات کام |
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَ عَلَی الملائِکَةِ المُضاجِعین.
سلام بر تو و بر فرشتگان سر بر آستان نهاده ات (زیارت ناحیه مقدسه) اگر به تأخیر انداخته مرا روزگاران، و بازداشت مرا از یاری تو تقدیر الهی و نبودم تا بجنگم با کسانی که با تو جنگیدند و با آنان که با تو به دشمنی برخاستند، به دشمنی بر خیزم، [در عوض] بر تو زاری می کنم صبح و شام، و از دیده روان می سازم برای تو خون به جای اشک روان به عنوان حسرت بر تو و به عنوان تأسف بر آنچه که بر تو وارد شد و به عنوان سوز دل تا اینکه بمیرم به مصیبت جانفرسا و غصه جانکاه تو [یا ابا عبدالله] (حضرت ولی عصر (عج) – زیارت ناحیه مقدسه) سقاخانه ای در بازار بزرگ تهران به تاریخ 1307 شمسی متعلق به خانواده جان نثار
[از سمت راست ایستاده ردیف جلو مأمور نظمیه حسن جوانشیر ? اسدالله جان نثار، نشسته بر روی نیمکت اصغر جان نثار ? نفر وسط حاج رضا جان نثار (مؤسس سقاخانه)? اکبر جان نثار ? عبدالله جان نثار] [ عکاس: ماشاءالله خان عکاس]
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
هر ساله با فرا رسیدن ماه محرم شوری جانسوز وجود شیعیان اهل بیت (ع) و شیفتگان عدالت و آزادگی را می گدازد. چرا که کربلا حدیث شوریدگی و عاشقی و یاد قهرمانانش الهامبخش مبارزه بر علیه ظلم و ظالمان در همیشه تاریخ است. پیشینه این گداختگی و سوز و گداز به سالها قبل از وقوع حادثه عاشورا بر می گردد. سالها قبل از شهادت مظلومانه سالار شهیدان به همراه خاندان و اصحابش، پیامبر اکرم (ص) در حالی که حسین (ع) را بر زانوی مبارک خود نشانده بودند فرمودند: «اِنَّ لِقَتُلِ الْحُسَیْنِ حَرارَةً فی قلوب الْمُؤمِنینَ لا تَبْرَدُ اَبَداً – برای شهادت حسین حرارتی در دلهای مؤمنین است که هرگز به سردی نمی گراید».1 پیامبر (ص) خود مدام بر پاره تن خویش می گریست. آورده اند که رَحْمَةٌ لِلْعالَمین و رسول امین که هیچ توقعی از امت خود به جز دوستی اهل بیتش نداشت، هرگاه حسین (ع) را می دید و یا به یاد می آورد گریه بر او غالب می شد و گاهی نیز اشک ریزان بر گلوی او بوسه می زد.2 آن صاحب خُلق عظیم در شب معراج وقتی به کربلا رسید شهادت حسین و یارانش را دید.3 و پس از آن تا پایان عمر از یادآوری آن صحنه ها می گریست.4 و او در این مصیبت تنها نبود، مجاهد از ابن عباس نقل می کند: عزاداری مردم تهران در روز عاشورا روزی هنگامی که در رکاب امیرالمؤمنین علی (ع) عازم صفین بودیم به نینوا نزدیک شط فرات رسیدیم علی (ع) به شدت گریست و گفت پیامبر (ص) مرا خبر داد که به سوی اهل بغی می روی و به سرزمینی می رسی که حسین با هفده نفر از اولاد من و فاطمه (س) در آنجا کشته می شوند نام این سرزمین در آسمانها معروف است به کرب و بلا. ابن عباس می گوید مولای متقیان سپس گریست که به رو درافتاد و غش کرد.5 همچنین هر وقت در مدینه حسین (ع) را می دید می گریست و می گفت: «ای سبب گریه هر مؤمن»6 و در محراب مسجد کوفه وقتی خود به خون غلطید به حسین (ع) فرمود: «یا ابا عبدالله تو شهید این امت خواهی بود»7 علی (ع) همچنین ابن عباس را از گریستن مسیح بر فرزند پیغمبر خدا، احمد مختار (ص) هنگامی که از کربلا و بلا عبور می کرد آگاه نمود.8 قبل از مسیح (ع) دیگر انبیا نیز بر خون خدا و ذریه احمد (ص) گریسته بودند.9 داغ شهادت مظلومانه حسین (ع) به قدری جانگداز بود که تمامی انیباء و پاکان و صلحا و امامان مصیبتهای وارده بر خود را فراموش کرده و بر مصیبت او می گریستند. آورده اند که هنگام شهادت مظلومانه حسن مجتبی (ع)، حسین (ع) بر حال برادر می گریست. مجتبی (ع) که جگرش بر اثر زهر شرحه شرحه شده بود به برادر گفت: لا یَوْمَ کَیَوْمُکَ یا ابا عبدالله – چرا گریه می کنی ای برادر، هیچ روزی مانند روز تو نخواهد بود، هجوم می آوردند بر تو سی هزار نفر که همه ادعای مسلمانی دارند و خود را از امت جدّ ما می پندارند. آنان اجتماع می کنند بر کشتن و ریختن خون و هتک حرکت تو و اسیری عیال و اطفال تو، پس آسمان در این حادثه خون و. خاکستر می بارد، بلکه هر چیزی بر تو می گرید حتی وحشیان صحرا و ماهیان دریا.10
در روز واقعه، پس از شهادت اصحاب و اهل بیت نوبت جانبازی سالار شهیدان رسید، از صبح آن روز صورت مبارک امام (ع) لحظه به لحظه بر افروخته تر می شد. نورانیت چهره چون ماه حسین (ع) چشمان دشمن را نیز خیره کرده بود. و این از آن جهت بود که لحظه دیدار فرا رسیده بود. امام (ع) سحر روز عاشورا رسول خدا (ص) را در عالم رؤیا زیارت کرده و دریافته بود که وقت رحیل نزدیک شده است. رسول خدا (ص) به فرزندش بشارت داد که: «ای فرزند توئی شهید آل محمد (ص) و اهل آسمانها به قدوم تو متبشرند ...»11 سبزه میدان تهران در روز عاشورا
امام (ع) یک تنه به صف دشمن زد. خصم ناجوانمردانه از هر سو حمله می کرد و با ضربات متعدد شمشیر، نیزه و تیر بدن مطهر امام را نشانه می گرفت. وقتی حسین (ع) با تن پاره پاره بر زمین افتاد زیر لب می گفت: «اَللّهُمَّ مُتَعالِیَ الْمکانِ عَظیمَ الْجَبَرُت ... ای خداوند بلند مرتبه ... »12 نورانیت سرسلسله احرار چشم قاتل را خیره کرده بود نجوای امام با معبود خود در آن حالت یادآور مناجات او در روز عرفه بود مگر او در روز نهم ذیحجه، قبل از روز قربانی با خدای خود نمی گفت: عزاداری مردم تهران در روز عاشورا
بار الها من مشتاق تو هستم ... این منم که از یکتا پرستانم، این منم که از ترسنده گان بوده ام، این منم که از بیمناکانم، این منم که از امیدواران مشتاقم، این منم که از مشتاقانم، این منم که از تسبیح گویانم، این منم که از که از درخواست کنندگانم، این منم که ازنیایش پیشگانم، ... ای آخرین خواسته مشتاقان و ای منتهای آروزی امیدواران ... کی پنهان بوده ای تا نیازمند دلیلی باشی که به تو رهنمون شود؟! کی دور شده ای تا آثار و نشانه ها ما را به تو رسانند؟! کور است چشمی که تو را بر خود نگهدار و مراقب نبیند، و زیان زده است داد و ستد کسی که از محبت خود برایش نصیبی قرار نداده ای ... خدایا اکنون مرا (که بی تاب وصالم) از راه پوشش انوار (جمال و جلالت) و رهنمایی (شهود و) بینادلی به خود جلب کن ... تا به بارگاه وصالت بار یابم ... ای معشوق یگانه من، این ذلت عاشقانه من است که پیش رویت عیانشت و این حال شکسته و سوز عشق من است که بر تو پنهان نیست از تو وصالت را جویا هستم و به تو بر تو رهنما خواهم پس با تجلی نورت مرا به خود رهنمون شو و با (خلوص و) صدق عبودیت مرا نزد خود به پای دار ... به آستان تو پیوسته ام دورم مکن و بر درگاهت ایستاده ام مرا مران ... تویی که انوار (تجلیات جمال)خود را در دلهای اولیائت تاباندی تا تو را شناختند و به یکتایی ستودند، تویی که بیگانگان را از دل عاشقانت زدودی تا جز تو را دوست ندارند و پناهی نگیرند ... چه دارد آنکه تو را ندارد؟ و چه ندارد آنکه تو را دارد؟ ... ای آنکه شیرینی انس خود را به دوستدارانت چشاندی ... با رحمتت مرا بطلب تا به وصالت رسم و با فضلت مرا جذب کن تا یکسر به تو رو کنم ...13 گروه تعزیه خوان هنگام اجرای تعزیه
__________________________
1. مستدرک وسائل. ج ?1 ص318 . 2 .علامه مجلسی. بحار الانوار، ج ?44 صص 261-266. 3 .شیخ مفید، الارشاد، ایران 1377ق ? ج ?2 ص133. 4. بحار الانوار، ج ?44 ص 266. 5. بحار الانوار، همان صص 252-254. 6 .همان، ص 280 . 7. بحار الانوار، ج ?42 ص 292. 8. بحار الانوار. ج ?44 صص 252-254. 9 .همان ? صص 242-245. 10. بحار الانوار، ج ?45 ص 218. 11. بحار الانوار ، ج ?45 ص 3. 12. شیخ طوسی. مصباح المتهجد، تهران، 1338 قمری ص 759. 13. فرازهایی از دعای عرفه 14 .اَنْ یَرْزُقَنی طَلَبَ ثارِکَ مَعَ اِ مامٍ مَنْصُورٍ مِنْ اَهْلِ بَیْتِ مَحَمَّدٍ (زیارت عاشورا ( 15. اِنّیِ سِلْمٌ لِمَنْ س?الَمَکُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ ح?ارَبَکُمْ. )زیارت عاشورا ( 16. زیارت ناحیه مقدسه موسی فقیه حقانی
[ سه شنبه 89/9/16 ] [ 8:8 صبح ] [ م.ص ]
[ نظر ]
|
|