NTENT="IR" />
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کلارآباد دات کام
قالب وبلاگ

مرور سخنان رییس مجلس خبرگان از جریان انتخابات 88 تا کنون دوگانه‏ای را به نمایش می‏گذارد که یک سوی آن نشست و برخاست با برخی چهره‏های فتنه و مواضع حمایت‏گونه نسبت به آنان رقم می‏خورد و سوی دیگر آن محکوم کردن مبهم آنچه در کشور به وقوع پیوسته است. اکنون که در آستانه انتخابات داخلی خبرگان رهبری قرار داریم به نظر می‏بایست به جای تکرار این دوگانه و یا نهایتا تقویت سویه دوم آن برای بازسازی انتخاباتی، رییس مجمع از ابهاماتی که تا کنون وجود داشته است به صورت کاملا شفاف، روشن و صریح گره‏گشایی کند.
طی ماههای بعد از فتنه، هاشمی از یک سو به نعل کوفت و از سوی دیگر به میخ و البته رنگ سکوت و حمایت از بانیان اصلی فتنه در این میان پررنگ‏تر بود. او از یک سو بر مواضع خود در نماز جمعه مدام تاکید می‏کرد و با فتنه‏گران جلسه می‏گذاشت و از سوی دیگر خود را مطیع رهبری می‏دانست!
هاشمی در افتتاحیه مجلس خبرگان گذشته نیز که فضا علیه او سنگین شده بود، تصریح کرد:«بین وفاداران انقلاب و ساختارشکنان که با قانون‌ اساسی یا رهبری مشکل دارند، مرز وجود دارد که این مرز جعلی نیست و نباید اجازه دهیم مخدوش شود.» او البته توضیح نداد مقصودش از وفاداران انقلاب دقیقا چه کسانی هست و چه کسانی نیست.
هاشمی رفسنجانی چندی پیش نیز به وجود افراد یا گروه‌هایی در کشور اشاره کرد که از اول پیروزی انقلاب اسلامی با اصل انقلاب، جمهوری اسلامی، قانون اساسی و اصل ولایت فقیه زاویه داشتند و با توطئه‌ها و ترفندهای گوناگون، اعم از کودتا، جاسوسی، ترور و توسل به راه‌های دیگر، سعی در مقابله با نظام جمهوری اسلامی ایران را داشته و دارند. او افزود:«تکلیف نظام اسلامی و مردم برای مقابله با این‌گونه افراد و گروه‌های معاند که ممکن است هنوز هم عوامل اندک آنها با اعلام مواضع و شعارهای تند و تخریبی در پی تضعیف نظام باشند روشن است که نمونه آن در 25 بهمن ماه به روشنی اتفاق افتاد.»
به نظر می‏رسد اکنون که در آستانه انتخابات داخلی خبرگان رهبری آقای هاشمی تصمیم گرفته است کمی مواضعش را روشن و مرزبندی‏هایش را شفاف نماید، می‏بایست به پرسش‏ها و ابهاماتی مهم و کلیدی پاسخ دهد و از دوپهلوگویی‏ها و دوگانه‏های گذشته پرهیز نماید. پرسش‏های زیر می‏تواند در این راستا مد نظر قرار گیرد:
1- آقای هاشمی از فتنه بریده بریده سخن می‏گوید؛ او طی ماههای گذشته نیز چند بار از آنچه در کشور به وقوع پیوسته ابراز تاسف کرده‏؛ اما این سخن گفتن‏ها همواره با ابهام و کلی‏گویی همراه بوده است. یک پرسش کلیدی و مهم که وجود دارد این است که مقصود او از فتنه و فتنه‏گران واقعا چه فرد یا افرادی است؟ آیا او صرفا فعالیت منافقین طی این ماهها را محکوم می‏کند یا اشاره به نقش‏آفرینی‏های سران فتنه یعنی میرحسین و کروبی و خاتمی نیز دارد؟ بدیهی است در 25 بهمن‏ماه بسیاری از کسانی که به خیابان‏ها آمدند و نقش‏آفرینی‏هایی نیز صورت دادند از منافقین بودند. شرایط 25 بهمن به گونه‏ای بود که برخی اصلاح‏طلبان نیز به ناچار آن را محکوم نمودند. پرسشی که وجود دارد این است که آیا محکوم کردن آقای هاشمی هم از همین جنس است و صرفا برای فرار از فشار افکار عمومی صورت می‏پذیرد یا واقعا آقای هاشمی می‏خواهد مرزبندی‏هایش را برای اولین بار با فتنه‏گران مشخص کند. در واقع باید پرسید موضع صریح و روشن آقای هاشمی نسبت به سران فتنه چیست؟
2- آقای هاشمی طی این ماهها مکررا بر مواضع خود در نماز جمعه تهران تاکید کردند و توضیح دادند که راهکارهایشان برای وضعیت کشور همان راهکارهاست. این یک مسئله واضح است که اولا مطالب مطرح شده از سوی او در نماز جمعه تهران همان خواسته‏های کسانی چون سید محمد خاتمی را به همراه داشت و ثانیا این مواضع و این راه‏حل‏ها از سوی نظام و رهبری مورد اعتنا قرار نگرفت. سوالی که وجود دارد این است که تاکید چندین باره بر مواضعی مخالف مواضع رهبری چگونه با صحبت ایشان مبنی بر تبعیت از رهبری قابل جمع است؟ و دیگر اینکه اصولا چرا شرط و شروط‏هایی که چندی پیش نیز خاتمی برای بار چندم بر روی آن تاکید کرد، از سوی هاشمی در نماز جمعه اعلام شد و طی این ماهها هم مکررا بر آن تاکید گردید؟ معنی این قرابت مواضع و نشست و برخاست‏ها و جلساتی که آقای هاشمی با سید محمد خاتمی داشته اند، چیست؟
3- حضور برخی فرزندان آقای هاشمی نظیر فائزه همچنان در صحنه اغتشاشات ادامه یافته است. مهدی هاشمی ماههاست که علی رغم تاکید مقامات قضایی و حتی صدور حکم جلب، متواری است و در خارج از کشور به سر می‏برد. مهدی هاشمی همان کسی است که پدر نیز به حمایت صریح و روشن از او پرداخت و از اینکه "مهدی خیالش راحت است"، سخن به میان آورد. او حتی توضیح داد که به مهدی گفته است به درسش برسد! او خود توضیح داد که مهدی تجارب خود را در کمیته صیانت از آراء در اختیار فتنه‏گران قرار داده است و این بدین معنی است که نمی‏توان چندان حساب پدر و فرزاندان را از هم جدا کرد. پرسش اینجاست که مواجهه فرزندان آقای هاشمی با نظام و حمایت‏های رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام تا کی قرار است ادامه پیدا کند و تا کی قرار است فائزه خانم در روز اغتشاشات برای خرید ساندویچ و مانتو و روسری به خیابان‏ها بیاید؟!
4- بحث تقلب در انتخابات تنها در انتخابات 88 نبود که پیش کشیده شد. سوگمندانه باید گفت آقای هاشمی و نزدیکان ایشان یعنی چهره‏های کارگزاران سازندگی در طرح این مسئله چه در انتخابات 88 و چه در انتخابات 84 نقش‏آفرین بوده‏اند و این کاملا معنادار به نظر می‏رسد. آقای هاشمی قبل از انتخابات همگام با کسانی که فتنه را رقم زدند از ضرورت صحت انتخابات سخن می‏گفت. او در آستانه انتخابات 88 از تریبون نماز جمعه از ضرورت جلب اعتماد مردم گفت و اینکه باید:«مردم مطمئن بشوند حالا که می آیند پای صندوق رای، دیگر آن تبلیغات مسمومی که هست که آرایتان را دیگران می برند دیگر آن اتفاق نمی‏افتد!» حتی مدتها پیش از این نیز خطاب به حوزویان پرسیده بود:«در مسائلی همچون انتخابات باید پرسید اگر کسی بی‌جهت ردصلاحیت شود و اگر به فرض مثال در انتخابات تقلب و تخلفی صورت گیرد، چه حکم شرعی‌ای دارد؟» همراهان و نمایندگان آقای هاشمی نظیر سیدحسین مرعشی در انتخابات 84 بحث دخالت‏های غیرقانونی را پیش کشیدند. آن روزها نیز حرف از تقلب به میان آمد و هاشمی به جای پذیرفتن نتیجه آرای ملت کار را به خدا و قیامت واگذاشت. پرسش اینجاست که این مواضع و نقش‏آفرینی‏ها به چه معنا بوده و هست؟ آیا این همه قابل گره‏گشایی‏های معنادار نیست؟
5- این مسئله کاملا روشن و واضح است که آقای هاشمی از همان آغاز در سال 84 به انتخاب مردم آن گونه که می‏بایست، تمکین نکرد و حتی تداوم فعالیت دولت را صراحتا به صلاح ندانست. آقای هاشمی در نامه سرگشاده خود خطاب به رهبری نیز رییس‏جمهور را تلویحا با بنی‏صدر مقایسه کرد و نوشت:«بجاست که به این حقیقت هم توجه شود که احتمالاً عوامل دولت از نظر اینجانب مطلعند که من ادامه وضع موجود را به صلاح نظام و کشور نمی‌دانم و خود جناب‌عالی هم از این نظر من مطلعید و دلایل آن را هم می‌دانید.» آقای هاشمی حتی پیش از این نیز در همان بازه زمانی دولت نهم، از پایان یافتن دوره مدارا سخن گفت و جانب نقد را برگزید. این در شرایطی بود که مقام معظم رهبری این دولت را با دولت شهید رجایی مقایسه می‏کردند و حتی از مجلس نیز همراهی مستمر با دولت را خواستار بودند. سوال این است که نسبت آقای هاشمی با تشخیص مقام معظم رهبری و جمهوریت نظام چگونه قابل تعریف است؟!
6- هاشمی گونه‏ای از مواجهه در فضای سیاسی را آغاز کرده است که می‏توان نظیر آن را در انتخابات‏های گذشته نیز جست. او انتقادات گسترده مردم نسبت به سکوت خود را به جریان‏های پشت‏پرده و مخالفان و تخریب‏گران و معاندان و... نسبت می‏دهد. پرسش اینجاست که با دم خروس تکبیر و تجلیل‏های رسانه‏های خارجی از مواضع آقای هاشمی چه باید کرد و آیا زمان آن نرسیده است که به جای فرافکنی، او پیام مردم ایران را بشنود؟!

 


[ شنبه 89/12/14 ] [ 1:6 عصر ] [ م.ص ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب
لینک های مفید
لینک دوستان
لینک های مفید
امکانات وب
عمارنامه : نجوای دیجیتال بصیرت با دیدگان شما 		AmmarName.ir

بازدید امروز: 3149
بازدید دیروز: 45846
کل بازدیدها: 5155286