NTENT="IR" />
کلارآباد دات کام |
رفقا می پرسند چرا عاشورا هیچ نشد؟ در روز عاشورا پتانسیل بسیار خوبی آزاد شد اما بدلیل نبود هدف و سازماندهی مشخص کار به سرمنزل مقصود نرسید. موج سبز، هیچ هدف مشخصی ندارد. دقت کنید نبود هدف و تشکیلات یک رابطه ی کاملا دو طرفه است. هدفی که بتواند برای دستیابی به آن توده ها را بسیج کند، شخص نیست. میرحسین موسوی نیست...
بولتن نیوز نوشت، پیشتر در اخبار و مقالات خود به این موضوع اشاره کردیم که آن آشوبی که این روزها به آن "جنبش سبز" گفته میشود با هیچکدام از الگوها و مدلهای تحلیلی مبحث "جنبش"ها در حوزه علوم اجتماعی و جامعهشناسی سنخیت ندارد و به غلط چنین کلمهای رایج شده است. جالبی ماجرا در این است که دیگر این روزها خود دوستان سبز هم به این نتیجه رسیدهاند که این اقدام آنان هیچ ارتباطی با "جنبش"های اجتماعی ندارد. برای مثال دیروز سایت بالاترین نوشت: «ابتدا یک حرف با دوستان بالاترین و آزادگی: ببینید، "جنبش" اصطلاحی است که چون همه ی دیگر واژگان سیاسی-اجتماعی ، تعریف خاص خود را دارد. جنبش یک حرکت تقریبا سازمان یافته با اهداف کاملا مشخص و دارای رهبر یا رهبران آگاه به اهداف (شکل گرفته از آغاز تولد جنبش اصطلاحا آن "ضرورت شکل گیری جنبش") است. حرکت شکوهمند سبز در ایران، فاقد تمام موارد بالاست. نخست آنکه هیچ تشکیلات مشخصی ندارد. (بدیهی است این تشکیلات، در مواقع ضروری، نقشهای تعیین کننده خواهد داشت) رفقا می پرسند چرا عاشورا هیچ نشد؟ در روز عاشورا پتانسیل بسیار خوبی آزاد شد اما بدلیل نبود هدف و سازماندهی مشخص کار به سرمنزل مقصود (که همین هم مشخص نیست) نرسید.موج سبز، هیچ هدف مشخصی ندارد. دقت کنید نبود هدف و تشکیلات یک رابطه ی کاملا دو طرفه است. هدفی که بتواند برای دستیابی به آن توده ها را بسیج کند، شخص نیست. میرحسین موسوی نیست. "خواست"های مشترک است که گرد آن جمع می شویم. کسی می تواند بگوید هدف اصلی جنبش سبز چیست؟» و یا یکی دیگر در مطلبی تحت عنوان "شعار نه، شعور لطفا" اعتراف کرد: «نارضایتی ملی هنگامی که نهادینه نشود، وقتی در قالب یک حرکت منسجم شکل نگیرد و زمانی که هستهای مرکزی برای تدوین و تکوین «نقشه راه» آن تشکیل نشود و رهبری با دل و جرئت یا هیئت مدیرهای باجربزه آن را جلو نبرند، فقط و فقط کشته دادن بیخود است و بس. حالا هی حضرات و علیاحضرات بنویسند «چرا تونس تونس، ایران نتونس؟» غافل از این که تونس با مساحت و جمعیتی نهایتا یک و نیم برابر تهران، فرهنگی متفاوت با ایرانیان، مردمانی متفاوت با ایرانیان و سلسله مراتب قدرتی کاملا متفاوت (و شاید هم مغایر) با ایران، در برابر ایران حرفی برای گفتن ندارد و اصلا قیاس ایران با تونس با هیچ عقل و منطقی جور درنمیآید. این مقایسه صرفا احساسی است و وقتی پای احساسات به میان میآید، خود به خود عقل از قضیه حذف میگردد.» [ شنبه 89/12/21 ] [ 7:58 صبح ] [ م.ص ]
[ نظر ]
|
|