NTENT="IR" />
کلارآباد دات کام |
سالهاست که بشر به دنبال الگوی کامل می گردد تا از چنگال مشکلات تربیتی و اخلاقی و اجتماعی خود را برهاند. آنان که با اندیشه پاک و صحیح به زندگی بانوی فاطمیه می نگرند به خوبی در می یابند آن الگوی کاملی که بشر سالهاست در اندیشه های خود به دنبال آن می گردد زندگی سراسر نور دختر مظلومه ی پیامبر است جایگاه فاطمیه ایام فاطمیه برای ما یادآور مفاهیم بسیار مهم و کلیدی است که در تاریخ اسلام جایگاه بسیار مهمی دارد و علاوه بر زندگی فردی و رابط? شخصی ما با اهلبیت، زندگی اجتماعی ما را نیز تحت تأثیر قرار دهد. ارتباط با این مفاهیم، برکات و فوائد زیادی برای اهل معنویت دارند. فاطمیه برای ما پیامآور درسها و حقایق گوناگونی از دین است، که گاهی این درسها بسیار عمیقتر از درسهایی است که از کربلا میتوان گرفت. در میان این مفاهیم، «مظلومیت» و «محبوبیت» حضرت زهراسلاماللهعلیها، از اهمیت ویژهای برخوردار است. هم «مظلومیت» حضرت زهراسلاماللهعلیها برای ما بسیار معنادار است و هم «محبوبیت» حضرت زهراسلاماللهعلیها برای ما حامل معارف عمیق دینی است. محبوبیت حضرت زهرا سلاماللهعلیها ، محور فاطمیه محبت حضرت زهراسلاماللهعلیها در انسانها بسیار تأثیرگذار است؛ و میتوان آن را محور فاطمیه فرض کرد. به حدی که مظلومیت و حتی شهادت حضرت زهراسلاماللهعلیها را میتوان فرع آن تصور کرد. گاهی اوقات ممکن است مظلومیت کسی او را محبوب کند، ولی در فاطمیه این محبوبیت حضرت است که بدون مظلومیت هم در دل مینشیند و حتی مظلومیت او را غیر قابل تحمل میکند. نصّ صریح قرآن هم به این محبوبیت و ابراز این محبت اشاره دارد: «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى؛ بگو من هیچ پاداشی از شما بر انجام رسالتم نمیخواهم، مگر دوست داشتن نزدیکانم.» نقش «محبوبیت» حضرت زهراسلاماللهعلیها در «رشد» جامعة شیعی در جامعه مؤمنان? ما، محور باید محبوبیت باشد یا مظلومیت؟ به جان خود مراجعه کنید و ببینید در ایام فاطمیه که جگرتان میسوزد و آتش میگیرد، آیا اگر حضرت زهراسلاماللهعلیها در این ایام به مرگ طبیعی از دنیا رفته بودند نیز قلب شما گداخته نمیشد؟ بنا به دستور صریح قرآن باید فاطمه سلاماللهعلیها را دوست داشت و این محبّت را ابراز کرد. لذا حتی اگر فاطمه سلاماللهعلیها به مرگ طبیعی از دنیا رفته بودند، باید قلب ما همین مقدار میسوخت. در جامعه اسلامی، اگر یک عالم دینی از دنیا برود، اسلام ضربه میخورد: «إِذَا مَاتَ الْعَالِمُ ثُلِمَ فِی الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا یَسُدُّهَا شَیْءٌ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ» مسلّم است با از دنیا رفتن دختر پیغمبر که جبرئیل امین با او سخن میگفت، که کفو امیرالمؤمنینعلیهالسلام است و پاره جگر پیغمبر، حتی به مرگ طبیعی، اسلام و مسلمین ضربهای به مراتب سنگینتر میخورند. آیا جامعه ما به این «رشد» رسیده است که حتی در صورت رحلت حضرت زهراسلاماللهعلیها و نه شهادت او، این چنین احساس مصیبت بکند و بسوزد؟ ان شاءالله که رسیده است. توجه به رشد محبوبیت به معنای غفلت از مظلومیت نیست. بلکه کسانی که برای محبوبیت فاطمه زهراسلاماللهعلیها میسوزند و گریه میکنند دیگر برای مظلومیتش چه خواهند کرد؟ اینها که وقتی به طور عادی از او یاد میکنند، بغض میکنند، برای رنجهای او چه میکنند؟ جامعه مؤمنانه ما به این رشد نیاز دارد. ما باید خود را آموزش دهیم و تربیت کنیم، که فقط برای امام مظلوم اشک نریزیم و نسوزیم. ما میخواهیم به امام زمانی عشق بورزیم و برای او بمیریم که در اوج اقتدار خواهد بود. مگر بناست فقط به هر امامی که مظلوم واقع شد عشق بورزیم؟ نقش «محبوبیت» حضرت زهرا سلاماللهعلیها در «اصلاح» جامعة شیعی محبوبیت حضرت زهراسلاماللهعلیها ، فقط اولویت جامع? جهانی، و جامع? اسلامی نیست. جامعة شیعی ما نیز باید همچنان بر طبل محبت حضرت زهراسلاماللهعلیها بکوبد. فرهنگ شیعیِ ما، عطشناک این محبوبیت است. در فرهنگ جامعة ما، آن چیزی که خوب دیده میشود «احترام» به حضرت است. امّا احترام را با «محبوبیت»، اشتباه نگیریم. این محبوبیت هنوز در جامعة ما جایِ کار دارد. افزایش این محبوبیت در بین افراد جامعه، بسیاری از مشکلات اجتماعی و فرهنگی ما را حل خواهد کرد: 1. اصلاح رفتار و منش زنان جامعه وضع حجاب، رفتار و منش زنان جامعه و تربیت خانوادهها از مسائلی است که با رواج «محبوبیت» در جامعه به سهولت اصلاح خواهد شد. امّا اینکه چه رابطهای میان رواج محبوبیت و حل مشکلات جامعه وجود دارد، بر میگردد به رابطهای که میان «محبت»، «عمل» و «معرفت»، وجود دارد: «محبت»، اصلاح کنندة «عمل»: این حرف صحیحی نیست که ما نسبت به حضرت زهراسلاماللهعلیها به قدر کافی «محبّت» و علاقه داریم، پس حالا باید برویم نسبت به ایشان «معرفت» کسب کنیم و از ایشان درس بگیریم تا بتوانیم در «عمل»، پیرو ایشان باشیم. چه کسی گفته است میان «محبت» و «عمل» باید واسطهای به اسم «معرفت» قرار داد؟ «محبت»، خود، عاملِ پیروی و عمل است. مقصود، انکار ارزش «علم» و «معرفت» نیست. ما به «معرفت» هم نیاز داریم. امّا در کنار توصیه به محبت، به توصیهای مستقل برای کسب معرفت نیاز نداریم. کسی که میگوید من حضرت زهراسلاماللهعلیها را دوست دارم، امّا رفتارش در عمل مثل ایشان نیست، مشکلش این نیست که به یک «دورة آموزشی» نیاز دارد؛ مشکلش این است که حضرت زهراسلاماللهعلیها را «کم» دوست دارد. باید بیشتر او را دوست داشته باشد تا مثل او بشود. نمیخواهد به او توصیه کنیم که «برو حضرت زهراسلاماللهعلیها را بشناس»، بلکه باید به او بگوییم «حضرت زهراسلاماللهعلیها را بیشتر دوست داشته باش.» البته افزایش معرفت، خودش میتوان به عنوان یکی از راهها و ابزارهای بالا بردن محبت عمل کند. الان هیچ بچه شیعهای در جامعة ما نیست که اسم پسرش را یزید بگذارد؛ سرش را هم ببُری این کار را نمیکند؛ چرا؟ آیا در کلاس کسب معرفت شرکت کرده است که این کار را نمیکند؟ یا همان مقدار «محبتی» که به اباعبدالله الحسین ـعلیهالسلامـ در دل او هست نمیگذارد این کار را بکند. همین «محبت» اقتضا میکند که برخی از رفتارها در جامعه محال باشد. خب در مورد بیحجابی هم همین است؛ اگر «محبت» نسبت به حضرت زهراسلاماللهعلیها در میان زنان ما افزایش بیابد، بیحجابی به همین صورت محال میشود. «محبت»، عامل کسب «معرفت»: جامعة دینی ما اگر نیاز به معرفت بیشتر نسبت به حضرت زهراسلاماللهعلیها دارد، باز هم باید «محبت» را افزایش بدهد. محبّت، معرفتساز است. پیامبر گرامی اسلامـصلّیاللهعلیهوآلهوسلّمـ میفرماید: «بچههای من را دوست داشته باشید، خدا به شما حکمت میدهد.»حکمت، که گمشدة مؤمن است، حکمت که یعنی بدون معلّم، عالِم شدن است، با «محبتِ» اهلبیتعلیهمالسلام به دست میآید. 2. بالا رفتن سطح معنوی زنان زنان نیمی از جامعه نیستند؛ همة جامعهاند. زنان به دلیل تأثیر ویژهای که در خانواده و تربیت فرزندان دارند، نقشی حساستر و ویژهتر از مردان جامعه دارند. به همین دلیل بیشتر از مردان هم به رشد معنوی نیاز دارند. و ارتباط آنها با حضرت زهراسلاماللهعلیها به سهولت آنها را به قلّة معنویت خواهد رساند. کافی است با رواج محبوبیت حضرت زهراسلاماللهعلیها زمینة توجه زنان به ایشان بیشتر شود. کافی است با رواج محبوبیت حضرت زهراسلاماللهعلیها ، زنان جامعه به ایشان نزدیکتر شوند. آنوقت از روی عاطفهای که به حضرت زهراسلاماللهعلیها پیدا میکنند، بیشتر به معنویت و دینداری خود اهتمام خواهند ورزید و اعمال و رفتارشان بیشتر به آن حضرت شبیه خواهد شد. از طرف دیگر، وقتی عظمت این محبوبیت در جامعه رواج پیدا کند، زنان از اینکه یک زن در دین اینقدر اهمیت دارد و اینقدر مورد علاقه و احترام جامعه است، احساس «هویت» خواهند کرد؛ در نتیجه دینداری و معنویت برای آنها راحتتر خواهد بود. 3. بالا رفتن اقتدار جامعه خداوند آخرین پیامبرش را با «رعب» نصرت کرد: «وَ نَصَرَهُ بِالرُّعْب» در مقابل دشمنانشان که میایستادند خداوند چنان ابهتی به پیامبر و لشکریانشان میداد که رعب و ترس، دشمنان پیامبر را فرا میگرفت. خداوند وعده داده است که آخرین امامش را هم با «رعب» نصرت بدهد. در روایات داریم که رعبِ در دل دشمنان، زمینة پیروزی سریع لشکریان حضرت را فراهم خواهد کرد. این رُعب از چه چیزی پدید میآید؟ اگر دقیق نگاه کنیم میبینیم که: رعب، از شجاعت پدید میآید و شجاعت از قلب محکم؛ و قلب که وسعتش به اندازة عرش الهی است، وقتی محکم خواهد شد که از «محبت» به مولا پُر شده باشد. این «محبت» است که اگر تشدید بشود، به انسان قدرت فداکاری و شجاعت در راه محبوب و خواستههای او را میدهد. وقتی «محبت» وجود تو را فرا گرفت، به راحتی فدای محبوبت میشوی؛ در نتیجه «شجاعت» در دل تو موج خواهد زد و همین شجاعت، «رعب» در دل دشمن ایجاد خواهد کرد. امروز نیز جامعة ما برای ایستادگی در مقابل دشمنانش به این «رعب» نیاز دارد. پیروزی ما بر دشمنان ما با همین «رعب» امکانپذیر خواهد بود. با ابهت مقام محبت ما به مولایمان، دشمن جرأت تعدی به ما را پیدا نخواهد کرد. اینکه دشمن به هیأتها حساس شده است و میبینیم که حتی اقدام به بمبگذاری در هیأت میکند، به خاطر این است که فهمیده است محوریتِ «محبت اهلبیت»، چه ابهت و اقتداری به شیعه میدهد. ادامه دارد
[ دوشنبه 90/1/29 ] [ 7:51 صبح ] [ م.ص ]
[ نظر ]
|
|