کاربران شبکه بالاترین از ورشکستگی مطلق این رسانه هماهنگ کننده عناصر ضد انقلاب در فضای مجازی خبر می دهند.
یکی از این کاربران می نویسد: «دیروز صفحه فیس بوک ?? بهمن لینک یک نظرسنجی رو فرستاد که به نظر خیلی خوب میومد امروز رفتم لینک رو بفرستم بالاترین، دیدم یکی دیگه از کاربرا زحمتش رو کشیده. لینک رو دیروز فرستاده بود اما من نفر یازدهم بودم که رای مثبت دادم!!! واقعا این یعنی چی؟ نفر یازدهم؟؟؟ مگه نمیخواین تو گوش شورای هماهنگی رسما فرو کنید که واقعا چی میخواین؟ بابا یکم بیشتر توجه کنید. التماس میکنم... یا داریم تو سر و کله هم میزنیم یا داریم لینک سرگرمی یا بدون ارزش واقعی داغ می کنیم!»
یادآور می شود اغلب مطالب بالاترین مراجعه کنندگانی بین ? تا ?? نفر را شامل می شود و در ایام خاص که شبکه مذکور برخی مطالب را خیلی داغ می کنند شمار بازدیدکنندگان برخی مطالب خاص بین ??? تا هزار یا هزار و پانصد کلیک را شامل می شود.
در ارزیابی این افت شدید مراجعه کنندگان، یکی از همکاران دایمی بالاترین در گزارشی نوشت: پس از مدت ها، امروز سری به بالاترین زدم، یاد آن بالاترین گرامی! به یاد اولین روزی که دعوتنامه بالاترین را دریافت کردم، روزی که پس از این که ماه ها بالاترین را می خواندم، بالاخره موفق به دریافت مجوز ورود شده بودم شوق کسب امتیاز هزار و پانزده هزار! اولین موضوع داغی که ایجاد کردم و دوستانی که پیدا کردم! اما به محتوای سایت که نگاه کردم، لبخند بر لبم خشکید و بی تعارف بگویم، تلخ بود! این تلخی به این دلیل بود؛ بالاترینی که روزگاری با تکیه بر دانش کاربران و زحمات مدیرانش، محتوایی ارائه می کرد که در جاهای دیگر به راحتی قابل دسترسی نبود، امروز تمام محتوایش تبدیل به بازنویسی اخبار روزمره سایت های خبری شده بود که به شکلی دیوانه وار خبرها در آن تکرار شده بودند با خودم گفتم این تلخی شاید از صلبیت من باشد. از این رو به سراغ صفحه شخصی کسانی رفتم که در بالاترین از آنها بسیار آموخته بودم. یافتنشان در جایی دیگر میسر بود! رفتم سراغ شناسه «مرلین». از او بسیار آموخته بودم. لینک هایش معمولا پرطرفدار بودند. اما وقتی به خانه اش رفتم، متوجه شدم که او از آنجا کوچیده است و تنها یادداشتی برای من گذاشته است به این شرح: «برای آزادی به بالاترین آمدم و برای پایداری آزادی از بالاترین می روم. در اعتراض به تک روی مدیران بالاترین، بالاترین را ترک می کنم. آزموده را آزمودن خطاست» پس گفتم سری به «آرش خان» می زنم! آرش خان اهل قلم و مطبوعات بود، به خانه اش رفتم! اما او هم دیگر آنجا نبود. برایم نوشته بود: «در اعتراض به ?) نقض حریم آزادی بیان و سانسور ?) دخالت مدیریت در محتوای سایت ?) امتیاز ویژه قایل شدن برای برخی کاربران خاص ?) بسته شدن بی دلیل حساب کاربران تا اطلاع ثانوی بالاترین را تحریم خواهم کرد.»
همکار پشیمان بالاترین می افزاید: پس از آن سراغ وب «پلار» رفتم. این نظر او ماهیچه های بسط یافته صورتم را منقبض کرد. او نوشته بود «اصلا بحثی پیش نمی آید دوست من... اشتباه من بود که دوباره به این فضا اعتماد کردم و ارسال لینک را از سر گرفتم». پلار هم احساس تنهایی می کرد! وقتی به خانه دیگر کسانی که می شناختم و فضای کنونی بالاترین را با حضور آنها عجیب می دانستم سر زدم، متوجه شدم که مشکل از کجا است. تقریبا هیچ کدام نبودند. محافظه کار (Conservative) نوشته بود «مرد عمل بودن من بدین معناست که میدانم در کوبیدن سر به دیوار، این سر است که میشکند نه دیوار (آنتونیو گرامشی)/بالاترین امروز به همان دیوار تبدیل شده است. سرم را نمی کوبم، راهم را کج میکنم و میروم، بی هیچ حرف اضافه ای مارتین هم نوشته بود «گفتنش برایم خیلی دردناک است، درست مثل لحظه ای است که عزیزی به تو پشت می کند و می رود... اما با مجموعه اتفاقاتی که رخ داد باید با تلخ کامی بگویم که بالاترین ارزانی مدیریت نابخردش!» اسد میرزا نوشته بود در اعتراض به سیاست های بالاترین در تحریم هستم.
وی همچنین تاکید می کند: خروج اعتراض آمیز افرادی از بالاترین که در آنجا وقت گذاشته اند و واقعا به فعالیت در آنجا امید داشته اند، آن هم با تعداد زیاد، به هیچ وجه طبیعی نیست. مشکل از فضایی است که آنها را فراری داده است. این تحول در بالاترین اتفاق افتاده است. «اطلس» نوشته بود «برای خودم متاسفم که زمانی بالاترین رو جدی می گرفتم.» ترمینوس نیز نوشته بود «خبرها رو میشه همه جا خوند، حالا که قراره دوستان خوبم نباشند صفحه داغ بالاترین تبدیل خواهد شد به یک یا دو خبر یکسان از ده سایت مختلف. فعلا ترجیح میدهم بجای بالاترین به وبلاگ دوستان مراجعه کنم.»
این ضد انقلاب سرخورده در پایان می نویسد: این جست و جو برای من گران آمد. تقریبا هر چند ماه یکبار تعدادی از بالاترین کوچ می کنند و برنمی گردند. ?? درصد کاربرانی که نام بردم دیگر در بالاترین نیستند.