NTENT="IR" />
کلارآباد دات کام |
![]() تصور کنید جامعهای را که در آن عدهای افراد مانند همین سبزها، برای رسیدن به خواستههای غیرقانونی فردی و گروهیشان، راه هرج و مرج طلبان را در پیش گرفته و مسائل سیاسی را به بهانهی واهی و دروغین ناکارآمدی نهادها و سازمانهای سیاسی موجود، به سطح غیرنهادمند جامعه آورده و زمینههای پوپولیسم را فراهم میکنند. شاید در ابتدا...
1. هر وقت در بین عوام مردم سخن از سیاست میشود، اکثراً با عبارتی مواجه میشویم که جای تأمل دارد: "سیاست کثیف است و پدر و مادر ندارد." چرا در بین عموم مردم چنین برداشتی از سیاست وجود دارد؟ چرا این برداشت از سیاست، در دورانی که جامعه دچار التهابات سیاسی است، فراگیرتر و عمیقتر میشود؟ آیا واقعاً سیاست کثیف است؟ اگر سیاست کثیف است، پس چرا عدهای به سراغ آن میروند؟ چرا در بین این افراد، پیغمبر خدا و امام زمان و عالم دینی، فراوان به چشم میخورد؟ آیا میتوان گفت چون سیاست در پارهای از اوقات ملعبهی انسانهای کثیف قرار گرفته، این تصور رایج شده که سیاست پدر و مادر ندارد؟ آیا میتوان بین سیاست پاک و سیاستناپاک تفاوت قائل شد و چنین شقوقی را برای سیاست تصور کرد؟ 2. هر نظام سیاسی، برای پیشبرد کارویژهها و رسیدن به اهدافی که برای خویش و جامعهی تحت حاکمیتش ترسیم کرده، ناگزیر به ایجاد یکسری سازمانها و نهادهایی است که باید از وجههی قانونی برخوردار بوده تا با توسل به آنها، به نقاط ترسیم شده نیل پیدا کنند. علاوه بر این، هر نظام سیاسی سعی میکند تا برای جلوگیری از ناهنجاری و بینظمی و هرج و مرج ناشی از ورود انبوه جمعیت به عرصههایی با توان پاسخگویی محدود و ممانعت از کشیده شدن جامعه به ورطهی پوپولیسم, مکانیزمهایی را متناسب با نیازهای خود ایجاد میکند تا مردم برای رسیدگی به دغدغههای خویش، دچار ابهام و بلاتکلیفی نشوند و از مسیر قانونی به نیازهای خود پاسخ دهند.
3. البته این متد، مورد انتقاد عدهای قرار گرفته که در ادبیات سیاسی به ایشان آنارشیست و هرج و مرج طلب میگویند. ایشان بر این باورند که وجود چنین ساختارهایی باعث انحصار قدرت در دولت شده و ایشان را به همراه جامعه، دچار فساد میسازد. در نتیجه ایشان معتقدند باید هر نوع نهاد قانونی که اعمال حاکمیت میکند از بین رود و جای خود را به فعالیتهای مردمی خودگردان دهد. آنچه بدیهی است این است که این افکار هیچ نوع منطقی را در پایه ندارد و به همین دلیل است که به آراء آنارشیستی، اندیشههای هرج و مرج طلبانه و منزوی شده میگویند و توجه چندانی به آن نمیکنند.
4. تصور کنید جامعهای را که در آن عدهای افراد مانند همین سبزها، برای رسیدن به خواستههای غیرقانونی فردی و گروهیشان، راه هرج و مرج طلبان را در پیش گرفته و مسائل سیاسی را به بهانهی واهی و دروغین ناکارآمدی نهادها و سازمانهای سیاسی موجود، به سطح غیرنهادمند جامعه آورده و زمینههای پوپولیسم را فراهم میکنند. شاید در ابتدا تصور شود این ادعا که مراکز قانونی کشور، آن کارایی لازم را ندارند صحیح هست اما وقتی خورشید از پشت ابر بیرون میآید و معلوم میشود ورای این همه سفسطهچینیهای مثلاً روشنفکرانه، یک مشت غرور و منفعتطلبی خوابیده، پردهای از کثیفی جلوی چشم افکار عمومی را میپوشاند و باعث میشود به همه از یک زاویه نگریسته شود و خشک و تر، کثیف تصور شوند. در حالی که با دیدن بدل هر چیز، ذهن ما باید سراغی از اصل آن چیز را بگیرد و با دیدن چهرهای زشت از سیاست، ذهن ما باید این سوال مهم را مطرح کند که آیا همهی سیاست این است؟ 5. اگر نگاهی بیاندازیم به جریان فتنهی 88 میبینیم که اصلیترین تلاش این از خدا بیخبرها آن بود که نهادها و سازمانهای قانونی حاکمیتی را آنقدر بیکفایت و مسئولیتگریز ترسیم کنند تا تنها راه حل باقی مانده برای نجات کشور، ریختن هواداران خود به کف خیابانها و مطالبهی خواستههای سیاسی از کانالی غیر از مجاری قانونی و حقوقی موجود در جامعه باشد. به عبارت دیگر در طی این فتنه سعی میشود تا قوانین جمهوری اسلامی و مجریان آن ناکارآمد و جانب دارانه معرفی شود و از سوی دیگر، تنها راه حل پیش روی مملکت برای گذار از بحران سیاسی اتفاق افتاده، ریختن هواداران به خیابانها باشد تا از این طریق، فعالیت هایی که میبایست از مجرای سازمانهای قانونی کشور انجام گیرد، از راه احساسات تعداد محدودی از مردم جلو برود و با کنترل این احساسات و جهتدهی آن به سمت امیال فردی و گروهی، به نقشههای شومی که در سر داشتند جام? عمل بپوشانند. و این یعنی نازلترین و سطحیترین سطح سیاست. یعنی سیاست را به لجن کشیدن و آوردن آن به کف خیابان. سیاست کف خیابان مخصوص سیاستمداران عقلانی و منطقی نیست. ویژگی کسانی است که سیاستباز هستند و میخواهند آب را گلآلود کرده تا از آن ماهیها خود را بگیرند. آنها حتی حاضرند برای رسیدن به این هدف هواداران خود را هم در معرض خطر قرار دهند. 6. در این اوضاع، وقتی به جالبی قضیه افزوده میشود که پشت پردهی فتنهگران هویدا شده و معلوم میشود در آنسوی ادعاهای زیبا و شکیل پایبندی به قانونگرایی و قانونگریزی نهادهای فعلی، نوعی خودارضایی سیاسی نهفته است که تنها محصول آن، کثیف شدن سیاست و ترسیم جلوهای غیر حقیقی از فعل سیاسی است. به عبارت دیگر، باز هم زشتی افراد وارد شده در سیاست، باعث زشتنمایی این عرصه میشود و افکار عمومی را آلوده میسازد. دروغهای پی در پی، اتهاماتی که هیچ وقت ثابت نشد، زمینهسازی برای نفوذ بیگانگان به مسائل حیاتی کشور، تهدید جان مردم، خسارتهای فراوان به بیتالمال و ... گوشهایست از عوارض سیاست ناپاک این ناپاکان که تنها چیز محبوبشان، کسب قدرت و حضور در بازی صاحب قدرتان بود. 7. سیاست ما عین دیانت ماست. بنابراین کثیف کردن سیاست ما عین کثیف کردن دیانت ماست. و این یعنی یکی از بزرگترین خیانتهایی که سران فتنه و جنبش سبز به مردم این مملکت و تاریخ آن کردند همین بود.
[ یکشنبه 90/4/5 ] [ 12:43 عصر ] [ م.ص ]
[ نظر ]
|
|