وقایع پس از انتخابات ریاست جمهوری که باعث صفآرایی دشمنان مقابل نظام جمهوری اسلامی شد، میطلبید که بسیاری از خواص وارد میدان شوند، موضعگیری صریح کنند و همانطور که سابق بر این برای انقلاب ایستادگی میکردند، سینه سپر کنند. صف خود را ازجریان فتنه کاملا جدا سازند و پشتیبان ولایت فقیه باشند.
بسیاری این کار را انجام دادند. در مقابل فتنه ایستادگی کردند و برای نظام از خود مایه گذاشتند، چون خود را بدهکار انقلاب میدانستند. عدهای دیگر از خواص هم کژدار و مریز وارد میدان شدند. گاهی به نعل میزدند گاهی به میخ، سیاستورزی میکردند و خود را بیگدار به آب نمیزدند، در حالی که برای حفظ نظام و انقلاب باید بیگدار به آب زد.
اما برخی دیگر سکوت کردند. سکوتی که نمیشد تشخیص داد که آنها به کدام سمت و سو گرایش دارند. آیا حامی فتنه و فتنهگران هستند؟! یا بیتفاوت؟ آیا همچنان در رکاب انقلاب سوارند. یا منتظر اتفاقی هستند تا ماهیت خود را مشخص کنند؟!
هر چه بود، غبار فتنه پراکنده شد. فتنهگران با هوشیاری مردم و مدیریت ولی فقیه خاموش شد. فریب خوردگانی هم که در پی آنها بودند ندامت پیشه کردند و به آغوش نظام بازگشتند. هر چند خارجنشینان همچنان در شیپور نفاق و فتنه میدمند، اما، چشم فتنه کور شده است و این صدای شیپور گوش خودشان را خواهد آزرد.
اما در این میان افراد و شخصیتهایی بوده و هستند که پیشینه مبارزاتی آنها بیش از این ما را متوقع میسازد.
یکی از آن شخصیتها آقای هاشمی رفسنجانی است. وی در بحبوحه فتنه پس از انتخابات ریاست جمهوری آن طور که باید و شاید وارد عرصه این نبرد سخت نشد، اما انتظار و توقع چیز دیگری بود.
توقع مردم و مسئولین ارشد نظام توقع بیجا و زیادی نبود که ایشان تمام قد وارد موضوع شود و از کیان حکومت اسلامی در مقابل فتنه خارجی و داخلی دفاع کند. شاید مصلحت اندیشی ایشان باعث شد که کژدار و مریز به عرصه گام بگذارد.
حال که قرار است آقای هاشمی رفسنجانی به عنوان یکی از شخصیتهای سیاسی تاثیرگذار کشور در سایت شخصی خود به پرسشهای گوناگون افکار عمومی پاسخ دهد، بهتر دیدم تا این پرسشها را که شاید پرسش بسیاری از مردم جامعه، روزنامهنگاران، خبرنگاران، شخصیتهای سیاسی و ... باشد در قالب این نوشتار مطرح کنم.
1ـ آقای هاشمی رفسنجانی، شما به عنوان یکی از مسئولین ارشد نظام، چرا به طور مستقیم در جریان فتنه 88 وارد عرصه نشدید و همگام با رهبری به مقابله با این فتنه عظیم نپرداختید؟
2ـ دیدگاه شما به وقایع پس از انتخابات 88 چیست؟ منشا آن را چه میدانید؟ آیا معتقدید که منشاء اصلی آن آشوبها رئیسجمهور است؟
3ـ در آن بحبوحه آشوب و اغتشاش دلیل انتشار نامه شما به رهبر معظم انقلاب چه بود؟
4ـ نقش، مهندس موسوی، حجتالاسلام کروبی، سید محمد خاتمی و ... را در جریان فتنه 88 چگونه ارزیابی میکنید؟
5ـ عملکرد آقای خاتمی با توجه به این که وی 8 سال با همین شیوه ریاست جمهوری اسلامی ایران را برعهده داشت، پس از انتخابات تاکنون را چگونه ارزیابی میکنید؟
6ـ آیا همچنان خود را مطیع ولایت فقیه میدانید؟
7ـ در بحث فرزندتان هیچ موضعگیری نکردید، آیا باز هم در این زمینه میخواهید سکوت کنید؟
8ـ فرزندتان هماکنون در خارج به سر میبرد، وی به عنوان متهم در قوه قضائیه نظام جمهوری اسلامی ایران پرونده دارد، آیا نمیخواهید به او بگویید بازگردد تا تکلیف پروندهاش مشخص شود و خود شما و خانوادهتان از اتهامات رهایی یابید؟
9ـ فرزند دیگرتان خانم فائزه هاشمی نیز وضعیت مشابهی با پسرتان دارد، اصلا سوال مهمی که در این زمینه مطرح است این است که آیا شما نسبت به فرزندانتان اعمال نفوذ کردهاید؟
10ـ آقای هاشمی رفسنجانی، شما در صحنههای گوناگون انقلاب حضور داشتهاید و مبارزه کردهاید، چرا در زمان ریاست جمهوری آقای احمدینژاد سیاستهای شما علیه دولت وی شد؟ آیا بهتر نبود به عنوان یک فرد باسابقه انقلابی و مدیریتی رویه ای پدرانه و فراجناحی نسبت به دولت نهم و دهم عمل میکردید؟
جناب آقای هاشمی رفسنجانی بر کسی پوشیده نیست که شما برای انقلاب زحمات فراوانی کشیدهاید، خداوند به شما عمر باعزت دهد تا بتوانید باز هم برای انقلاب مفید فایده باشید.
اما توقع داریم تا براساس سیاستی که خودتان در پی آن هستید، برای اقناع افکار عمومی و مردم به عنوان صاحبان اصلی انقلاب، به پرسشهای مطرح شده پاسخ دهید و این نوشتار را به عنوان این که نویسنده آن نماینده افکار عمومی است، مورد توجه قرار داده و تفسیر به سوء نیت و خدای ناکرده دشمنی و عناد نکنید که همه مطالبی که نوشته شده است انشاءالله از سر خیرخواهی و برای روشن شدن اذهان افکار عمومی نسبت به برخی مسائل است که نیازمند پاسخ روشن از طرف شماست.