اگر فضایی ایجاد شود که هم از جناح اصلاح طلب و هم اصولگرا آدمهای معتدل، واقعگرا و عملگرا بتوانند وارد میدان شوند، بله آمدن ما به صلاح است. به هر حال فرصت انتخابات فرصت مناسبی است و نباید این فرصت را ازدست داد.
هماهنگی انجام گفتوگو با محسن هاشمی، چندان سخت نبود. نه اینکه خیلی اهل مصاحبه و رسانهای باشد که اینگونه نیست، شاید تغییر رویهای داده و یا کسی چه میداند شاید هم شایعه ورودش به انتخابات، شایعه نباشد؛ مسالهای که البته هاشمی در ابتدا ردش میکند اما در ادامه حضورش را منوط به فراهم شدن فضای مناسب میکند؛ «اگر فضایی ایجاد شود که هم از جناح اصلاح طلب و هم اصولگرا آدمهای معتدل، واقعگرا و عملگرا بتوانند وارد میدان شوند، بله آمدن ما به صلاح است»، بالاخره تا نباشد چیزکی، مردم نگویند چیزها. به هر حال ورود هاشمی به انتخابات درست باشد یا نباشد، از این نکته نمیتوان گذشت که یافتن و سخن گفتن با مردان سیاست در ایران، در مقطع پیش از انتخابات به طرز اعجابآوری آسانتر میشود. گفتوگوی "قانون" با محسن هاشمی را در ادامه بخوانید.
محسن هاشمی که حدود 17 سال رئیس متروی تهران بوده، از عمر کم مدیریت شهری گله می کند و می گوید: یکی از ضعفهای مدیریت شهری ما عمر کم مدیریتها است، اگر ما توانستیم در مترو تا حدودی به خواستههایمان برسیم و مقبولیّتی کسب کنیم، به دلیل طول عمر مدیریت مترو بوده است. پیش از من آقای ابراهیمی 11 سال مدیر بود و من هم که آمدم برنامههای او را کنار نگذاشتم، بلکه تغییرات در حد روش و سرعت انجام کار بود.
مترو را به مادر ناواقعیاش بخشیدم
محسن هاشمی درباره علت کنارهگیری اش از مدیریت مترو هم عنوان کرده است:باید منصف بود. تا یک جایی ما زور خودمان را زدیم، ولی من وقتی دیدم حضورم به منافع عمومی ضربه میزند تصمیم به کنارهگیری گرفتم. شبیه داستان همان مادر واقعی که برای اینکه به فرزندش آسیبی وارد نشود، حاضر نشد دست او را بیش از اندازه بکشد و از یک جایی او را به مادر ناواقعیاش بخشید. احساسم این بود که با شرایط موجود باید کمی از مترو عقب نشست، برای همین هم من به طور کامل از مترو نرفتم. دلیلی ندارد که حتماً مدیرعامل باشم تا به مترو کمک کنم در همین جایگاه فعلی هم میتوانم کمک کنم. من هیچگاه از مترو نرفتم. خبرنگاری از من پرسید که اگر بخواهید وزیر شوید دوست دارید کدام وزارتخانه را اداره کنید من گفتم فقط دوست دارم در مترو کار کنم. اگر کسی میخواهد به من فرصت دهد دوست دارم کارم را در مترو تمام کنم. چرا که در مترو تخصص دارم. مترو هم فقط تهران نیست. ما در ایران در مجموع 34 خط مترو داریم. یعنی زیرساختی برای 20 میلیون سفر شهری در روز. و این پروژه از نظر اقتصاد ملی پروژه بزرگی است، بنابراین اگر بخواهم کار کنم ترجیح میدهم با تخصصی که کسب کردهام در مترو فعالیت کنم.
دولت پدرم یک دولت واقعگرا و عملگرا بود
هاشمی در پاسخ به این سوال که شما با 4 دولت (هفتم تا دهم) و 5 شهردار کار کردید؛ بیشترین مشکلات و یا موانع را با کدام دولت و یا شهردار تجربه کردید؟، به تمجید از دولت پدرش پرداخته و گفته است: مترو از دولت سازندگی شروع شد. دولتی که تکلیفش با پروژه مترو روشن بود. دولت آقای هاشمی، یک دولت واقعگرا و عملگرا بود؛ به تعبیر من یک دولت رئالیستی بود. آقای هاشمی به اعتقاد من در بطن دولتش، هم بحث اصلاحات را پیش میبرد و هم عدالت اجتماعی را. دولتهای بعد از آقای هاشمی اما کمی ایدهآلیستی شدند. حتی دولت آقای خاتمی هم ایدهآلیستی بود. چرا که از دولت آقای هاشمی دولتی چون دولت خاتمی بیرون آمد اما از دولت خود آقای خاتمی دولت احمدینژاد بیرون آمد. دولت آقای احمدینژاد هم، آرمان عدالت را هدف خود قرار داد و یک دولت کاملاً ایدهآلیستی است. با این تفاوت که دولت آقای خاتمی دارای ثبات مدیریتی بود. مدیران اجرایی چون آقای زنگنه و ترکان آدمهای قوی بودند که در این دولت کار میکردند. در دولت آقای احمدینژاد ما ثبات مدیریتی را کاملاً از دست دادیم. در طول 6 سال، چهار رئیس بانک مرکزی داشتهایم. سه وزیر اقتصاد عوض شده است. چهار وزیر کشور تغییر یافته و در نفت که مهمترین وزارتخانه کشور است تا کنون 6 وزیر آمدهاند و رفتهاند. نمیتوان چنین دولتی را موفق دانست. فقط کافی است تلویزیون در کنار احمدینژاد قرار نگیرد و برای دولت او تبلیغ نکند بعد ما میبینیم نتیجه چه خواهد شد. محال است که کسی تا این اندازه تغییر مدیر داشته باشد و موفق باشد، مگر اینکه همانگونه که خود آقای احمدینژاد میگوید، بگوییم امام زمان مملکت را میچرخاند!
از هیچ شهرداری گله ندارم
وی با بیان اینکه من تقریباً از هیچ شهرداری گله ندارم، اضافه کرده است: خود آقای احمدینژاد هم به من کمک کرد. درست است که ما با هم بر سر سیستم حمل و نقل اختلاف داشتیم، ولی نهایتاً به من گفتند که شما مترویتان را بساز ما هم منوریلمان را میسازیم! یعنی در مدتی که من با ایشان در شهرداری کار کردم جلوی کار من را نگرفتند. ولی وقتی به دولت آمدند واقعاً مانع کار شدند.
فرصت انتخابات فرصت مناسبی است
محسن هاشمی در ادامه، حضورش در انتخابات مجلس نهم را تایید کرده است. او در ابتدا گفته است "من هنوز تصمیمی برای ورود به انتخابات ندارم. شرایط هم به گونهای نیست که بتوانم به انتخابات وارد شوم. افرادی چون من هم از طرف تندروهای اصلاحات و هم از سوی تندروهای اصولگرایان تخریب شدهاند." اما در ادامه افزوده است: اگر فضایی ایجاد شود که هم از جناح اصلاح طلب و هم اصولگرا آدمهای معتدل، واقعگرا و عملگرا بتوانند وارد میدان شوند، بله آمدن ما به صلاح است. به هر حال فرصت انتخابات فرصت مناسبی است و نباید این فرصت را ازدست داد.
او مدعی شده است: عملگرایی و واقعگرایی از بین رفته است. افراطیها نمیتوانند کشور را اداره کنند. افراطیها فقط مثل ... (که من اسم نمیآورم) هستند که میتوانند پاچه بگیرند. در لحظهای آنها را باز میکنید که پاچه بگیرند، فقط در همان لحظه به درد میخورند. باید فقط بعضی وقتها آنها را باز کرد. مثلاً در دورهای مثل انتخابات آنها هم بیایند حرف بزنند، ولی اگر قرار باشد 8 سال افراطیها در کشور حرف بزنند و همه ارکان کشور دست آنها باشد که نمیشود. بنابراین یک نیاز دیگر کشور عبور از افراطیهاست؛ حال در هر جناحی که باشند.