عضو مستعفی حزب مشارکت، وضعیت اصلاح طلبان پس از روی کار آمدن اصولگرایان را به گاوهایی تشبیه کرد که از سختی زمین به همدیگر شاخ می زنند!
به گزارش جهان به نقل از کیهان، عباس عبدی درباره اظهارات کسانی چون خاتمی که هرچند وقت یکبار مدعی شده اند اصلاحات و اصلاح طلبی باید تعریف شود، گفت: متاسفانه برخی از دست اندرکاران اصلاح طلبی وقتی نتوانستند وظایف قانونی خود را چنانچه شایسته است و حتی در حداقل های لازم آن انجام دهند، عذر بدتر از گناه آوردند و گفتند که اصلاح طلبی تعریف نشده است و سپس و به ظاهر خود را برای ارائه این تعریف آماده کردند و مدتی گذشت تا اینکه در مراسمی این تعریف را ارائه کردند که نه تنها چیزی را به مطالب گذشته اضافه ننمودند، بلکه مطالبی را که بسیار هم ناقص تر و ضعیف تر بود ارائه کردند و جالب اینکه اقدامات آنان پس از این سخنرانی به مراتب بی ارتباط تر با اصلاحات و اصلاح طلبی بود. هم اکنون هم اگر بخواهند آن را بازتعریف کنند، نمی توانند چیز چندان متفاوتی از برنامه 12ماده ای آقای خاتمی در سال 76 ارائه دهند.
وی در گفت وگو با روزنامه اعتماد، تصریح کرد: اگر کسانی هم پس از گذشت 8 سال از حکومت به نام اصلاحات، تازه به یاد تعریف اصلاحات افتادند، کاری جز اثبات بی برنامگی و بی تعریفی اقدامات گذشته و در نهایت اثبات بی مسئولیتی خود انجام نداده اند.
عبدی درباره تشدید اختلافات در میان اصلاح طلبان از سال 1384 به بعد گفته است: پس از 84 اختلافات بیشتر شد. زیرا جنبش اصلاح طلبانه وجود خارجی نداشت و مثل وقتی که زمین سخت می شود، گاوها از چشم هم دیده و به یکدیگر شاخ می زنند، هرکدام از گروههای اصلاح طلبانه هم وقتی با مشکل مواجه شدند، تقصیر را از چشم دیگری دیدند و در غیاب یک جریان اصلاحی قوی، شکاف ها، عمیق و عمیق تر شد. البته در جریان اتفاقات خرداد 88، این شکاف ها در ظاهر برطرف شده است، ولی این وضع ناشی از فشار دیگران است و به نظر من پراکندگی داخلی آنان به لحاظ نادیده گرفتن اصول و خط مشی اصلاح طلبانه بیشتر هم شده، هرچند فعلا مجال بروز و ظهور پیدا نمی کند.
عبدی درباره این توجیه که نبود فرصت کافی برای نظریه پردازی باعث نرسیدن به تعریف جامع و مانع از اصلاحات و اصلاح طلبی شده، اظهار داشت: این حرف ها تکراری است که همیشه و پس از هر شکستی در توجیه آن گفته می شود، هرچند ممکن است در مواردی صادق باشد، ولی درباره اصلاحات مطلقا صحیح نیست. زیرا جنبش اصلاحی بیش از آنکه نیازمند نظریه پرداز باشد، نیازمند سیاستمداری بود که این جنبش را براساس نظریه های موجود راهبری کند. مشکل اصلی آن فقدان سیاستمدار کارآمد و مصمم، و غرق شدن در اظهارات نظری و تحلیلی و انتزاعی بود.
عضو مستعفی مشارکت درباره این نظر هم که «باید منشور اصلاح طلبی تدوین شود»، می گوید: اگر منظور از منشور چیزی مثل یک برنامه کامپیوتری است که تدوین شود و در هر مورد خاصی مشخص کند که هر فرد چه تصمیمی باید بگیرد و چگونه عمل کند، در این صورت باید گفت که چنین منشوری از ابتدای خلقت بشر تاکنون خلق نشده است. این درخواست شبیه به همان درخواست بنی اسرائیل از خداوند درباره مشخصات گوساله ای بود که باید قربانی می کردند؛ به علاوه معلوم نیست که چه کسی یا کسانی باید این منشور را تدوین کنند. اگر خود اصلاح طلبان هستند که در این صورت باید سال های سال کنج خانه بنشینند و بحث و گفت وگوی بی حاصلی برای نوشتن چنین منشوری کنند که پس از تدوین هیچ کاربردی برای زمان نخواهد داشت و اگر این منشور را باید راس اصلاحات تدوین و ابلاغ کند، در این صورت کسی مانع نبوده و تاکنون می توانست چنین کند و اگر نکرده به این معناست که یا توانایی آن را نداشته اند یا شدنی نبوده است. ولی اگر منظور از منشور خطوط کلی راهبرد اصلاحات است، همان برنامه 12ماده ای کافی است و اگر کسی می خواست می توانست به آن ملتزم بماند.
وی همچنین گفته است: اصلاح طلبان در دو سال اخیر، مصداق گاو 9 من شیرده بودند که هرچه شیر دادند با یک لگد ظرف شیر را واژگون کردند. اصولا جنبش اصلاح طلبانه ای با قدرت و قوت گذشته باقی نمانده است که من بخواهم مختصات آن را بیان کنم.
عبدی درباره واژه «نواصلاح طلبی» هم معتقد است: اگر عبور از اصول اصلاح طلبی مد نظر است، آن را نمی توان از اصلاح طلبی دانست. باید اسم دیگری برای خود برگزینند. ما نباید دچار مشکلات سازمان مجاهدین خلق در سال 53 و 54 شویم، که اصول فکری و حتی استراتژی خود را تغییر دادند، ولی کماکان می خواستند از برند همان سازمان بهره برداری کنند. اگر کسی یا کسانی به اصولی غیر از اصلاحات اعتقاد دارد، باید شجاعت آن را هم داشته باشد که نام دیگری برای خود برگزیند.