NTENT="IR" />
کلارآباد دات کام |
انتشار مجدد یک نامه دلسوزانه برای توجیه نامه "فرمان آشوب"/ چرا مردم نگرانی هاشمی برای انحراف را باور نمیکنند؟
سایت شخصی و رسمی آقای اکبر هاشمی رفسنجانی، اخیرا برای چندمین بار با انتشار نامه اعضای ارشد حزب جمهوری اسلامی به بنیانگذار انقلاب اسلامی در سال 1358 کوشیده است تا از این بازخوانی تاریخی، ماهی گیری سیاسی کند و در عین حال، با شبیهسازی نامه بیادبانه وی در 19 خرداد 88 به رهبر معظم انقلاب (که تهدید رسمی به آشوب بود) با نامه سال 58 اعضای ارشد حزب جمهوری، این نوع نامهنگاری را مسبوق به سابقه عنوان کند.
به گزارش رجانیوز، در مقدمه این مطلب که سایت هاشمی رفسنجانی آن را "نامه بی سلام خواص انقلاب به محضر امام (ره) در سال 1358" نامیده، آمده است: «یکی از اضلاع مثلث نامه های تاریخی، سه گانه ای است که ضلع دومش در سال 1359 و ضلع سومش در سال 1388 نگاشته شد. مثلثی تاریخساز که روی در شناساندن جریان انحرافی انقلاب در ذیل تابلوی دو رئیس جمهور داشت؛ مأموریتی دشوار که نام آیت الله هاشمی رفسنجانی فصل مشترک تمامی آنهاست.» در مورد این استفاده گردانندگان سایت رسمی هاشمی رفسنجانی از نامه مؤدبانه سران حزب جمهوری اسلامی به امام خمینی (58) و مشابه سازی آن با نامه بیادبانه هاشمی به رهبر انقلاب (88) چند نکته قابل توجه است: 1- اصل نامه مد نظر هاشمی رفسنجانی در مورد حاشیه های اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری و دخالت برخی اشخاص در این انتخابات، حذف کاندیداهای حزب جمهوری اسلامی (شهید مظلوم آیت الله بهشتی و جلال الدین فارسی) و تبلیغات امثال شیخ علی تهرانی علیه حزب جمهوری اسلامی سخن گفته شده است. در بخشی از این نامه، در مورد حذف کاندیداهای حزب جمهوری اسلامی که با دستور امام خمینی رخ داد، آمده است: «حذف "حزب جمهوری اسلامی" از جریانهای انتخابات ریاست جمهوری که با مقدمات حساب شدهای پیش آمد، مخالفان را جری و امیدوار کرد و تلاشها را مضاعف کردند. خیلی بعید است که انتشار نامه آقای میرزا علی آقا تهرانی که در آن، ما را متهم به قدرت طلبی از طرق نامشروع و خیانت و به طور مبهم همکاری با آمریکا و امیرانتظام میکرد و در ظرف یک هفته در سراسر کشور، حتی در روستاها و خارج کشور پخش شد، بیارتباط با جریانات قبل و بعد و همراه حذف حزب از انتخابات شد.» درباره اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری در دی ماه 1358، اگرچه روایت های متفاوتی ذکر شده است اما ای کاش آقای هاشمی رفسنجانی وزیر کشور وقت زبان بگشاید و از رازهای این انتخابات سخن بگوید، اگرچه بیان این رازها به ضرر همپیمانان او در فتنه 88 شوند. رازهایی مانند نقش جریان سوم در حذف کاندیداهای حزب جمهوری اسلامی و ارتقای بنی صدر (با توجه به اعترافات مهدی هاشمی معدوم)، نقش دفتر امام در تبلیغات به نفع بنی صدر، نقش موسوی خویینیها در تایید صلاحیت بنی صدر و عدم افشای اسناد به دست آمده از لانه جاسوسی قبل از انتخابات و نقش برخی یاران هاشمی رفسنجانی در تایید مواضع شیخ علی تهرانی و گسترش نظریات او! 2- هاشمی رفسنجانی با زیرکی و در راستای نامه بدون سلام و والسلاماش به رهبر معظم انقلاب به مقایسه احمدی نژاد و بنی صدر پرداخته است. فارغ از این که تنها وجه بارز مشابهت این دو و البته اکبر هاشمی رفسنجانی حضور در قدرت در مسند ریاست جمهوری و حمایت های اولیه رهبری از آنهاست؛ به نظر می رسد سرنوشت شومی که برای ابوالحسن بنی صدر رقم خورد، بیش از آن که ربطی به مسند ریاست جمهوری داشته باشد، به رفتار سیاسی و حالات روانی کسانی که مسندهای حکومتی را در اختیار دارند، برمی گردد. برخی از این رفتارهای بنی صدر را میتوان این گونه احصا کرد: الف: عدم فصل الخطاب بودن رهبری انقلاب و ولایت فقیه که نمونه این رفتار به وفور در فتنه 88 دیده شد. ب: دو رویی در مقابل نظریات ولی فقیه، به گونه ای که بنی صدر هر وقت به دیدار امام خمینی می رفت، اظهار وفاداری می کرد و خود را فرزند امام خمینی می خواند اما در جمع یارانش و خانواده اش علیه امام خمینی موضع می گرفت. ج: بنی صدر را گرگهایی دوره کرده بودند که نمی گذاشتند نصایح پدرانه رهبر انقلاب را بشنود. د: توهین و هتک حرمت رهبر انقلاب ازسوی بنی صدر و اطرافیانش یکی دیگر از گذرگاه هایی بود که سرنوشت شوم اولین رئیس جمهور را رقم زد. در این باره هنوز تلخی توهین های فائزه، مهدی و محمد هاشمی به رهبر انقلاب از ذائقه ها نرفته است. ه: بنی صدر دچار کیش شخصیت بود و خود را محبوب ترین شخصیت کشور و استوانه انقلاب می دانست. و: بنی صدر علی رغم کمبود سابقه مبارزات، خود را به مثابه انقلاب اسلامی و مالک انقلاب اسلامی و کشور می دانست. ح: لزوم باقی ماندن راه ها برای ارتباط با بیگانگان و دشمن ترین دشمنان انقلاب اسلامی به بهانه های مختلف از جمله ویژگی های بنی صدر بود، به گونه ای که نزدیکان و مشاوران بنی صدر با حقوق های چند هزار دلاری عازم انگلیس، فرانسه و امریکا می شدند تا ارتباطات همچنان برقرار باشد. بنی صدر می کوشید تا در رسانه های غربی چهره ای معتدل از خود بسازد که می خواهد تندروی افراطی ها را مهار کند اما رهبری نمی گذارد! 3- به هر حال، انقلاب اسلامی پس از فتنه خرداد 1360 و بهدنبال آن، حاکمیت خط امام، فتنه بزرگتری موسوم به فتنه 88 را پشت سر گذاشته است. اتفاقاتی مانند تهمت دروغین تقلب و تجاوز به جمهوری اسلامی، اردوکشی های خیابانی در جهت تحمیل ابطال انتخابات 40 میلیونی، سر دادن شعارهای "نه غزه نه لبنان" و "جمهوری ایرانی"، مسجد ضرار در نمازجمعه 26 تیر88، هتک حرمت امام خمینی و مقام معظم رهبری و از همه بدتر فاجعه محاربان و بهایی ها در روز عاشورای 88، فضای سیاسی کشور را کاملا شفاف ساخته و شبیه سازی های هاشمی رفسنجانی پس از گذراندن این مراحل به قول ظریفی "تعرب بعد از هجرت" است. شاید اگر آقای هاشمی که بزرگترین انحرافها از گفتمان انقلاب اسلامی در اقتصاد و فرهنگ این کشور از دوره ریاست جمهوری وی با رونویسی از الگوهای توسعه غربی آغاز شد و در دولت بعد از وی نیز با شدت مضاعفی دنبال شد، همان زمان در مقابل این انحرافهای بیّن میایستاد، انتظار پذیرش نگرانیهای او از سوی مردم، چندان غیرمنطقی نبود. شاید اگر آقای هاشمی که خود را شاگرد امام راحل میخواند، در مقابل توهین به اصل ولایت فقیه از سوی فتنهگرانی که دخترش در میان آنها بود، میایستاد و برخورد بدون واهمه و شجاعانه با انحراف را از اعضای خانواده خود آغاز میکرد، نگرانی او برای انحراف، شبیه طنز نمینمود. شاید اگر فائزه هاشمی در روزهای گرم خرداد 88 در خیابان های تهران جولان نمی داد و آشوبگران را به ماندن در خیابانها تشویق نمیکرد و بهایی ها و منافقین را در روز عاشورای 88 همراهی نمی کرد، برخی از سخنان هاشمی رفسنجانی مبنی بر لزوم جبران حرمت شکنی ها کمی باورپذیر میشد. شاید اگر مهدی هاشمی با گذشت بیش از دو سال از فرار وی از کشور به ایران باز میگشت و پاسخهای قانعکنندهای برای کلکسیون اتهاماتش داشت، نگرانیهای آقای هاشمی برای انحراف کمی واقعی مینمود. شاید اگر در روز 9 دی، مردم شعارهای صریحی در مورد آقای هاشمی نمی دادند و در روز 22 بهمن 88 نیز شعار "هاشمی هاشمی بصیرت بصیرت" نگذاشت صداوسیما تصاویر حضور وی در راهپیمایی را پخش کند، رئیس مجمع تشخیص مصلحت، می توانست امیدوار باشد که اینگونه خط و نشان کشیدنهایش مؤثر باشد. در عین حال، به نظر میرسد مردم تکیه گاههای فتنه 88 را شناخته اند و می دانند در روز 23 خرداد 88، چه کسی میزبان موسوی، خاتمی و سید حسن مصطفوی بود و موسوی با مشورت و اتکای چه کسی بیانیه معروف "تسلیم این صحنه آرایی خطرنام نمی شوم" را نوشت. عبور از فتنه 88 تجربه ای را در مقابل مردم ایران قرار داده که تزویر خواص مردود، بدعتهای غیر قانونی، اشرافیت اسلام امریکایی و تحمیل مصلحت نمی تواند خللی در اراده آنان ایجاد کند.
[ سه شنبه 90/9/22 ] [ 9:11 صبح ] [ م.ص ]
[ نظر ]
|
|