NTENT="IR" />
کلارآباد دات کام |
در شرایطی که اصولگرایان، پیروزی ملت در انتخابات مجلس نهم را جشن گرفته و به سمت ترسیم آرایش جدید سیاسی کشور و تقسیمبندیهای جدید در مناسبات سیاسی پیش میروند، فتنهگران هنوز درگیر دعوای زرگری بر سر ماجرای شرکت خاتمی در انتخابات هستند! انتخابات مجلس نهم را میتوان نقطهی عطف معناداری در سپهر سیاسی ایران اسلامی قلمداد کرد؛ نقطه عطفی که با رقابت درون اصولگرایی و مشارکت 64 درصدی مردم، بیش از هر دورهی دیگری نیازمند تحلیل و تفسیر نخبگان است. چگونه میشود حذف کسانی که سابقاً یک جناح کشور قلمداد میشدند، به افزایش رقابت و مشارکت در عرصه انتخابات منجر شود؟ چرا نیامدنها نه تنها مشکلی ایجاد نکرد، بلکه به گونهای معکوس اثر گذاشت؟ آرای خاکستری و منتقدی که جریان فتنه مدام از آن سخن میگفت، امروز در کدام سو قرار گرفته؟ سرّ رأیآوری انقلابیترها چیست؟ راز سر به مهر انتخابات مجلس نهم را چگونه باید تعبیر کرد؟ 1- ذهنیتی که برای مردم از فتنه 88 باقیمانده در حکم تابوتی است که از پیکر بیجان اصلاحات جدا نخواهد شد. داد و فریاد هم نمیتواند پیکر اصلاحات را از این تابوت بیرون بکشد. امروز حتی "صراحت در برابر فتنه" به معیاری برای اعتماد به کاندیداهای اصولگرا تبدیل شده! هر کس که صریحتر بوده، جلوتر است. کسانی که دوپهلو بودند، مجبور هستند مدام عملکرد خود را توجیه کنند. فتنه موسوی هر چه که بود، به نفع نظام تمام شد. فتنه 88 مردم را در مقابل عمق تفکر تجدیدنظر طلبان و خارجنشینان بیدار کرد. اگر اصولگرایان، سالهای سال تلاش میکردند تا مردم را نسبت به این خطر و ماهیت واقعی تجدیدنظر طلبان آگاه کنند، این قدر که موسوی توانست به این مهم کمک کند، توفیق نمییافتند. 2- واقعیت آن است که امروز قشر خاکستری هم جریان فتنه را بهعنوان جریانی نمیشناسد که به فکر مردم باشد و بتواند گرهای از مشکلاتشان بگشاید. از نگاه مردم، مسئلهی مورد نظر جریان فتنه، صرفاً قدرت است و در سپهر سیاسی کشور، دیگر محلی از اعراب ندارند. همواره برخی مدام اصولگرایان را از غول مشارکت میترساندند. اگر چه فتنهگران حضور مردم را بسته به تحریم کردن یان نکردن انتخابات از سوی خود میدانستند و میکوشیدند تا از کاهش مشارکت به عنوان ابزار فشاری علیه نظام بهره ببرند، در عین حال، نتیجهی انتخابات نشان داد که در ایران، نه تنها در میان مردم، کسی معطل آنها نیست، بلکه مردم به کلی از اصلاحطلبان عبور کردهاند. انتخابات مجلس نشان داد که آنقدر تنوع سلایق در میان اصولگرایان هست که جایی برای اصلاحطلبان باقی نماند. 3- حضور نیافتن جریان فتنه، رقابت را از خارج به داخل کشور کشید و این بار بهجای آنکه دعوا میان وابستگان فکری غرب و وابستگان فکری انقلاب و ولایت باشد، رقابت میان خوبها و خوبترها درگرفت. مردم فضایی سالمتر برای انتخاب را حس کردند. احساس کردند که جنگ قدرت رخت از میان بسته و جنگ خدمت آغاز شده. در واقع نیامدن جریان فتنه، "امیدواری" بیشتر مردم و حضور پرشورتر آنان را موجب شد نه "دلسردی" آنان را. 4- اگر 9 دی، پایان فاز امنیتی و سیاسی فتنه بود و نشان داد آنان نمیتوانند در عرصه سیاسی کشور با دیکتاتوری و برنتافتن رأی اکثریت همچنان آشوبآفرین باشند، انتخابات مجلس نهم، تکلیف فاز اجتماعی فتنه را هم به گونهای تمام عیار روشن کرد تا آنان که با حمایت BBC و VOA برای مردم تصمیم میگیرند، بدانند در ایران حتی در میان آرای خاکستری هم دیگر جایی برایشان وجود ندارد. افزایش مشارکت در تهران از 32 درصد مجلس هشتم به 48 درصد در مجلس نهم که به معنی یک و نیم برابر شدن میزان آرا و در واقع رشد 50 درصدی اعتماد مردم است، همین واقعیت را نشان میدهد. آنهم در حالیکه جریان فتنه حدود سه سال بر طبل بیاعتمادی مردم به انتخابات و مجریان آن و نبود سلامت در انتخابات کوبیده و غرب نیز با پژواک دادن به این ادعاها، سنگینترین فشارها و تحریمهای اقتصادی را نیز اعمال کردند تا مردم را به آیندهشان و توانایی نظام در مقابله با این فشارها بدبین کنند و در نتیجه به کاهش حمایت و پشتیبانی در صحنههای حساس بیانجامد. 5- شرکت غیرمنتظره محمد خاتمی در انتخابات مجلس نهم به خاطر احساس خطر او از حذف شدن بود. او در واقع فضای سیاسی کشور و بیاعتمادی مردم به اصلاحات را دریافت اما این بیماری صرفا با حضور در انتخابات شفا پیدا نخواهد کرد. مردم چه خاتمی در انتخابات شرکت بکند و چه شرکت نکند، در میان خود جایگاهی برای او نمیبینند. مانور شرکت در انتخابات خیلی کوچکتر از آن است که بتواند اصلاحات را به جایگاهش بازگرداند. این مانور صرفاً برای وانمود کردن خارج نشدن از نظام کارآمدی داشت. نسخه حداقلی این بیمار، اعتراف با صدای بلند به اشتباههای گذشته است نه قایم باشک بازی. جریان اصلاحات برای احیای مجدد، ندارد جز آنکه با صدای بلند بگوید اشتباه کردم و اشتباهاتش را جبران کند؛ یعنی همان چیزی که پیش از انتخابات نیز جمعی از دلسوزان انقلاب عنوان کردند اما جریان فتنه بهویژه طیف خاتمی و موسوی خوئینیها، با توهم نیاز داشتن نظام به حضور آنها حاضر به اعلام اشتباهها و جبران آنها نشد و در نتیجه خود را از ظرفیت حضور اجتماعی نیز محروم کرد. 6- آقای هاشمی از همان روزهای فتنه تا کنون بر مدار بحران و نارضایتی مردم سخن میگفت. انتخابات مجلس نهم نشان داد همچنان کسانی بیشترین مقبولیت را دارند که بیشترین سر ناسازگاری را با آقای هاشمی و راهحلهایش داشته و خواهند داشت. حضور گسترده مردم نشان داد نارضایتیای که آقای هاشمی از آن سخن میگوید احتمالاً محدود به خود او، فائزه، مهدی و جمعی نه چندان قابل توجه است! 7- انتخابات مجلس نهم نه تنها "نه" به فتنهگران بود، بلکه "آری" به "انقلابی"ترها و "نه" به "محافظهکار"ترها هم بود. در واقع وضعیت برای فتنهگران خیلی بدتر از آن چیزی است که میتوانند تصور کنند. اکنون رقابت بر سر ابراز ارادت بیشتر به رهبری و ولایتمدارتر بودن است و در این رقابت، مردم اعتمادشان به انقلابیترها و ولایتمدارترها سوق پیدا کرده است. اقبال فوق العاده به جبهه پایداری آنهم با تبلیغات ناچیز و دست و پا شکستهاش در مقابل تبلیغات میلیاردی و توپخانه رسانهای جریانهای دیگر، رمز نقطه عطف کنونی سپهر سیاسی ایران است. این برهه نه تنها به خانهنشینی فتنهگران که به خانهنشینی محافظهکاران و احزاب نیز خواهد انجامید. بسیار بودند کسانی که به جبهه پایداری لیستی رأی دادند. گفتمان پایداری پیروز شد. [ پنج شنبه 90/12/18 ] [ 9:24 صبح ] [ م.ص ]
[ نظر ]
|
|