عبدالله نوری اخیرا طی دیداری با گروهی از اصلاحطلبان و با طرح مباحثی در ارائه تعریف از معنای "اصلاحطلبی" و توصیه به دوستان اصلاحطلب خود، یاد و خاطره عملکرد اصلاحطلبان در ایام فتنه 88 را در اذهان زنده کرد.سرویس سیاسی جهان: عبدالله نوری اخیرا طی دیداری با گروهی از اصلاحطلبان و با طرح مباحثی در ارائه تعریف از معنای "اصلاحطلبی" و توصیه به دوستان اصلاحطلب خود، یاد و خاطره عملکرد اصلاحطلبان در ایام فتنه 88 را در اذهان زنده کرد.
عبدالله نوری در افاضات اخیر خود با بیان اینکه: «یک طرف معادله، حاکمیت است ... و طرف دیگر معادله هم نیروهای اصلاحطلب، تحولخواه و منتقد هستند که حداقل خواست آنها اجرای بیتنازل همه اصول قانون اساسی موجود است»، مدعی شده «اصلاحطلبی واکنشی به انحراف از ارزشهایی همچون جمهوریت، آزادی و استفاده ابزاری از دین برای مقاصد گروهی خاص بوده و به دنبال پاسخگو کردن حکومت در برابر مردم و تقویت نقش مردم در حاکمیت و تعیین سرنوشت سیاسی است.»
طنز تلخ
این اظهارات شگفت آقای نوری بیشتر نوعی "ادخال سرور" به نظر می رسد زیرا جماعتی که خود از بانیان و حامیان اصلی فتنه 88 بودند امروز داعیه دار "اجرای بیتنازل همه اصول قانون اساسی" شدهاند!
اما در حالی که تنها 2 سال و اندی از غائله فتنهگران علیه تمام ارکان نظام جمهوری اسلامی ایران و جنگ تمامعیار آنها با همکاری روشن و بیپرده دشمنان با این انقلاب و ملت گذشته است و با وجودی که تمام اقشار مردم انقلابی و بابصیرت ایران اسلامی هنوز صحنه به صحنه فتنه 88 و گفتار و عملکرد اصلاحطلبان و سران فتنه را به روشنی روز در مقابل چشمان خود دارد، همان جماعت امروز این چنین دم از "اجرای بیتنازل قانون اساسی" میزنند!
حال اگر سالیانی از فتنه 88 بگذرد، فعالان فتنه که تمامقد بر علیه "جمهوریت" این نظام قد علم کردند و همسو با سردمداران رژیم صهیونیستی و آمریکا وارد فاز محاربه با این نظام و مردم شدند، چهها که نخواهند گفت و مدعی چهها که نخواهند شد!
شاید دور نباشد آن زمانی که جماعت فتنهگر دیروز و مدعیان دروغپرداز "اجرای قانون اساسی" امروز که برای نظام خط و نشان میکشند و دم از "جمهوریت" میزند، فردا مدعی آن شوند که نظام به دلیل برخورد با فتنه 88 و آشوبطلبان در حق تحقق صلح جهانی، عدالت و حتی ظهور حضرت حجت(عج) جفایی بزرگ مرتکب شده است!
اگر گذشت مردم و رهبری نبود که ...
جنای آقای نوری که امروز در سایهسار خنک عطوفت و گذشت نظام و با سابقه درخشانی که در کارنامه خود دارد، دم از اجرای قانون اساسی و ارائه تعریف از معنای اصلاحات میزند، حتما بهتر از هر کسی میداند و مطلع است که اگر قرار بر اجرای نص قانون اساسی بود و عفو، گذشت رهبر معظم انقلاب و مردم نبود، دیگر امروز امثال او آزادانه و در مقابل چشمان مردم صبور و انقلابی، مدعی اجرای قانون اساسی نمی شدند و زبان به این طنز تلخ نمی گشودند که "اصلاحطلبی واکنشی به انحراف از ارزشهایی همچون جمهوریت و ... بود."
تلخ و تاسفبار اینکه مردمی که تا دیروز در جلوی چشمان خود شاهد شمشیرهای آخته سران فتنه برای ذبح "جمهوریت" نظام پس از اعلام نتایج آرای ملت بودند امروز باید شنوای فریاد گوشخراش و پلید همان جماعت طغیانگری باشند که دم از جموریت و قانون اساسی میزنند.
آیا شاهبیت و رمز آغاز فتنه 88 چیزی جز "تقلب" بود که سران فتنه پس از آگاهی از عدم اقبال مردم به آنها در شیپور آن دمیدند و زمانی که نظام و رهبری در نهایت گذشت و صبوری از آنها خواستار تمکین به قانون اساسی و تن دادن به راهکارهای تعبیه شده در قانون شدند، سران فتنه و اعوان و انصار آشوبطلب آنها رسما از تمکین به آن و تن دادن به چارچوبهای درون حاکمیت امتناع کردند و فراخوان لشکرکشی خیابانی و به آتش کشیدن جان و مال مردم را دادند.
آیا آتش فتنه جز با عدم پذیرش قانون و خواست برآمده از آرای مردم در انتخابات برافروخته شد و آیا بارها و بارها دوستان و همپیمانان خارجی فتنهگران داخلی صراحتا از "براندازی" نظام سخن نگفتند و آیا مردم بابصیرت این دیار، همپیالگی تام و تمام سران فتنه با دشمان قسمخورده این نظام و مردم را شاهد نبودند؟
امثال عبدالله نوری بهتر است مجددا مروری بر اعترافات صریح چهرههای شاخصی مانند محمدعلی ابطحی، عطریانفر، حجاریان و دیگر دوستان و هممسلکان خود پس از فرونشستن غبار فتنه داشته باشد تا فراموش نکند که حتی خود سران و بانیان فتنه نیز تردیدی در صحت انتخابات و آری بیرون آمده از دل صندوقهای رای نداشتند و سران فتنه و دوستان اصلاح طلب آنها بهتر از هر کس دیگری می دانستند که شاهبیت "تقلب" صرفا رمز آغاز فتنه و برافروختن آتش اغتشاش برای طغیان بر علیه جمهوریت نظام و رای مردم بود.
قانون اساسی و فتنه گران
باید از جنای آقای نوری که امروز مدعیست "اصلاحطلبی واکنشی به انحراف از ارزشهایی همچون جمهوریت، آزادی و ... بوده" سؤال کرد که جماعت "اصلاحطلب" مورد اشاره او در جریان فتنهای که هدفی جز پایمال کردن رای و نظر مردم نداشت و حمله به تمام ارکان این نظام را هدف قرار داده بود، در کدام سوی معرکه ایستاده بودند؟ آیا در صف مردمی بودند که با چنگ و دندان در صف پاسداری از انقلاب و نظام خود بودند یا در جبههای شمشر میزدند که هدفی جز لطمه به نظام و رای مردم نداشت و به روشنی دست دوستی به سوی صهیونیستها، منافقان و سلطنتطلبان دراز کرده بودند؟
کدام بخش از عملکرد اصلاحطلبان در جریان فتنه 88 در قالب قانون اساسی و چارچوب نظام میگنجد تا امروز امثال نوریها دم از اجرای قانون اساسی و جمهوریت بزنند؟!
واقعا سخن گفتن این جماعت از "قانون اساسی"، "جمهوریت" و "نقش مردم" حکایت جنجر زدن به زخمهای عمیق و ماندگار مردم از فتنه 88 است؛ امروز مردم زخم خورده از گفتار، مواضع و کردار فتنهگران باید شاهد بدمستی همان جماعت آشوبطلب و محارب دیروز باشند که امروز مدعی و خواهان اجرای قانون اساسی شدهاند!
نکته جالب دیگر اینکه آقای عبدالله نوری در سخنان اخیر خود از "لزوم مرزبندی جریان اصلاحات با نیروهای برانداز و خشونتطلب" سخن گفته است که باز هم باید پرسید که پس چطور جریان اصلاحطلب مورد اشاره وی در فتنه 88 به تمامه همعهد و پیمان با طیفهای مختلف دشمنان و براندازان این نظام و مردم شده بودند و کسی حتی تک کلامی و یا سطری از نوشته و گفتاری از آنها در اعلام برائت از دشمنان نشاندار این نظام سراغ ندارد اما کتابها و مثنویها از کردار ، گفتار و مواضع آنها در همراهی کامل با دشمان خارجی و "براندازان" نظام در اسناد و اوراق تاریخ فتنه 88 به ثبت رسیده و اکنون مستند و مستدل در جلوی چشمان آنان و ملت بصیر ایران قرار دارد.
بوی انتخابات به مشام ها رسید
البته روشن است که علت چنین اظهاراتی، بویی است که از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم به مشام امثال آقای نوری و دوستانش رسیده است.
در هفته های اخیر و با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری، اصلاح طلبان افراطی همچون نوری که از نقش آفرینان فتنه 88 بودند، از لزوم مرزبندی با براندازان و قانون اساسی سخن می رانند.
به نظر می رسد شکست سخت فتنه گران در تحریم انتخابات مجلس نهم که با هدف نشان دادن پایگاه اجتماعی خود صورت گرفت اما به انزوای بیشتر این جریان انجامید، آنان را به فکر بازگشت و اعلام مرزبندی گفتاری با جریان برانداز انداخته است.
ظاهرا فعالان سابق فتنه این مسیر را تنها راه بازگشت به صحنه سیاسی کشور می دانند؛ البته آنان به خوبی می دانند که شعاردادن صرف، کارنامه سیاه آنان را اصلاح نمی کند و امتیازی برایشان به بار نخواهد آورد؛ این عملکرد و اقدامات عملی آنان است که معیار قضاوت مردم و نهادهای مسئول خواهد بود.
سردرگمی
البته اصلاح طلبان در همین مسیر هم دچار تناقضگوییهای متعدد شده اند و در تهیه یک خط سیاسی برای ورود به انتخابات ریاست جمهوری واحد در مانده اند.
به عنوان نمونه موسوی خوئینیها در گفت و گو با فارس تاکید دارد که "اصلاح طلبان به طور حتم در انتخابات شرکت میکنند" اما موسوی لاری عضو مجمع روحانیون مبارز مدعی است که "اصلاح طلبان هنوز برای ورود به انتخابات هیچ گونه تصمیمی اتخاذ نکرده اند".
یادداشت از: جابر سعادتی صدر