NTENT="IR" />
کلارآباد دات کام |
عضو مجلس خبرگان رهبری گفت: برخی با دولت معامله "رحم اجارهای" میکنند.
-در زمان آقای احمدی نژاد هر مقداری که بر تداوم قدرت و مسئولیت ایشان اضافه می شد، گویی مقداری عوارض در اطراف ایشان و در اطراف دولتش ایجاد می شود که شاید بخشی از آن معلول طبیعی قدرتمداری بود، ایشان در جریان قدرت که قرار گرفت خواه ناخواه برخوردهای مخالف و موافقی با ایشان شد و پیروزی ایشان با مخالفت هایی که بر ایشان می شد عوارضی را به وجود آورد تا اینکه انتخابات سال 88 پیش آمد و فتنه به وقوع پیوست. -در آن زمان حرکت قوی مردم و رهبری در مقابل جریان فتنه اجازه براندازی را به فتنه گران نداد و رهبری با قاطعیت ایستادند و مردم هم به دنبال رهبری قاطعیت به خرج دادند، اما آقای احمدی نژاد همه اینها را به پای خودش گذاشت! خب طبیعتا این به حساب گذاشتن در کنار برخی ارتباطات خارجی ایشان با کشورهایی که ریشه مارکسیستی و کمونیستی داشتند و رفاقت و رفت و آمدهایی که با آنها داشت، خواه ناخواه در روحیه وی تاثیر گذاشت و کم کم ایشان قدرت خودش را باور کرد، گمان برد که نباید تابع هیچ امر و نهی و نصیحتی باشد و این نحو باورکردن قدرت، منشأ همه خرابی ها شد. -جدی نگرفتن مدیریت اجتماعی - سیاسی کشور و طرد کردن نیروهای کاملا دلسوز و مخلص از اطراف خود و واگذار کردن قدرت به یک جریان انحرافی، باعث شد تا مردم در زندگی تحت فشار قرار بگیرند و باورمندی های قشر متدین نسبت به دولت و نوع مدیریتش تضعیف شود. چالش ها و تنش هایی که بین قوا در کشور به ویژه در اواخر دولت قبل به وجود آمد کل مدیریت را در معرض خطر قرار داد و کشور اداره نشد، این اداره نشدن کشور وضعیت معیشت مردم را به هم زد لذا وقتی نامزدها تبلیغات خود را شروع کردند طبیعی بود که وضعیت موجود کشور را سکوی پرشی برای خود به منظور تصاحب قدرت بکنند. - اقای روحانی وقتی رای آورد، برخی جریان های سیاسی رای ایشان را مصادره کردند؛ یعنی آن چیزی که نباید انجام می شد انجام شد و این مصادره هم مصادره ناحقی بود؛ چون در علیرغم این که آنها مدعی بودند در رای آوردن ایشان موثر هستند، در این رای آوری هیچ نقشی نداشتند و آن چیزی که نقش داشت طی شدن یک فرایند بود که به اینجا ختم شد. اینکه به عنوان مثال آقای هاشمی فکر می کرد اگر بیاید رای میآورد در واقع در ادامه همین فرایند بود و این نبود که مردم عاشق و شیفته آقای هاشمی بودند و بعد رای آقای هاشمی را به آقای روحانی دادند که حالا آقای روحانی وامدار آقای هاشمی باشند! یا این نبود که مردم از جریان حاکمیت دینی سرخورده شدند و برگشتند به جریان غیرارزشی اصلاح طلب و آقای روحانی رای اصلاح طلبان را آورد! و این یک پندار غلطی بود که برخی تبلیغ کردند و توانستند از این طریق رای آقای روحانی و دولت وی را مصادره کنند. -رای آقای روحانی نه رای آقای هاشمی بود و نه رای اصلاح طلبان، آنها آمدند و رای آقای روحانی را مصادره کردند و این نکته ای است که ما باید به آن خیلی توجه کنیم. اینها بر حسب این مصادره، دولت را بستر قدرت خودشان قرار دادند و علی رغم طرد شدن از سوی مردم بخاطر اقدامشان در آن زمان حرکت قوی مردم و رهبری در مقابل جریان فتنه اجازه براندازی را به فتنه گران نداد و رهبری با قاطعیت ایستادند و مردم هم به دنبال رهبری قاطعیت به خرج دادند، اما آقای احمدی نژاد همه اینها را به پای خودش گذاشت!
-نوعی به هم ریختگی و به هم زدن است که هرچه آدم مشکلدار بوده را برگردانده اند و محیط دانشگاه را محیط جولان جریانها و احزاب سیاسی کرده اند، آیا این به نفع دانشگاه و مدیریت دولت است؟ دولتی که میخواهد کشور را اداره کند و یک بعد مدیریتی این کشور مدیریت منابع اصلی رشد این کشور یعنی دانشگاه و دانشجو است، آیا درست است که محیط دانشگاه را به یک باشگاه رقابت سیاسی مبدل کنیم و جریان های سیاسی را به آن راه بدهیم و عوامل اخراج شده از دانشگاه را بازگردانیم؟ که شاید بتوانند موقعیتهایی سیاسی را در دانشگاه دست و پا کنند؟ از خط بگذریم، از عقیده بگذریم، این دولت میخواهد کشور را اداره کند و دانشگاه را هم اداره کند، دانشگاه اگر باشگاه فعالیت های سیاسی بشود مگر اداره میشود؟ -همین اخیرا یک جوان از یکی از شهرهای بزرگ کشور آمد و به من گفت کسی که به عنوان رئیس دانشگاه آنجا انتخاب شده، هم جزو فتنه گران بوده و هم متهم به روابط نامشروع است؛ من رفتم تحقیق کردم و متوجه شدم که حرف آن جوان تاحدودی درست بوده، حالا نمی خواهیم بگوییم روابط نامشروع داشته است اما بالاخره کسی است که به این موضوع متهم است؛ مردم می خواهند نوامیس و دخترانشان را به این دانشگاه بفرستند، آیا این درست است؟ کسانی که این وضع را به وجود آورده اند می خواهند کشور را اداره کنند؟ آیا واقعا خود آقای رئیس جمهور این نوع مدیریت را می پسندند؟ -این افراد با دولت معامله رحم اجارهای می کنند که در دل این دولت رشد کنند و از نظر سیاسی بالا آمده و به همه منابع قدرت دست پیدا کنند. این افراد بنای کمک کردن به دولت را ندارد و به این قصد نیامده اند. اینها مشکلاتی است که ما داریم احساس میکنیم. ما که امروز به یکباره در این مملکت سر بلند نکردیم، من الان یک پیرمرد حدودا هفتاد ساله هستم که از سن هجده نوزده سالگی در جریان انقلاب حضور داشتیم و با این همه تجربه سیاسی عقلمان میرسد. البته اکثر مردم هم این مسائل را میفهمند و اینطور نیست که من بفهمم و دیگران نفهمند. مردم مضطربند، التهاب و دغدغه دارند در کشور. مقام معظم رهبری فرمودند این دولت به تازگی بر سر کار آمده است و شما خیلی مطالبه نکنید از آن، ما مطالبه نمی کنیم اما این چیزی که داریم با چشممان میبینیم از آن ناراحتیم. -آقای روحانی موقعیتی که بعد از تنفیذ مقام معظم رهبری دارند به مراتب مهم تر از موقعیتی است که با رای مردم دارد. اگر یک آقایی به آقای روحانی رای نداده بود میتوانست بگوید من به آقای روحانی از اول رای نداده ام و الان هم در قبال ایشان نه تنها مسئولیتی ندارم بلکه از خدا هم میخواهم ایشان به نتیجه نرسد! اما وقتی ایشان به وسیله رهبر معظم انقلاب که حجت امام زمان(عج) هستن تنفیذ شدند، ایشان دیگر نصب شده ولی از طرف امام زمان هستند و بنده بعنوان یک طلبه باید سعی کنم به تمام توانم به ایشان کمک کنم و این تکلیف شرعی من است. اما این به این معنی نیست که اگر جایی دیدیم مدیریت رئیس جمهور و برنامه ایشان برهم میخورد بنشینیم و نگاه کنیم -ببینید یک مسأله سبد کالا پیش آمد و آقایان نتوانستند مدیریت کنند و مشکلاتی بر سر آن بروز کرد، اولین کسی که با دولت بر سر این موضوع درافتادند و شروع کرد به تخطئه کردن و حمله کردن همینهایی بودند که مدعی دولت بودند و دولت را وامدار خودشان میدانستند، اینها در روزنامههای زنجیرهایشان و سایتهایشان شروع کردند به حمله به دولت؛ یعنی اینها دولت را یک وسیله و ابزار برای تخطئه کردن نظام میدانند و یک روزی هم از این دولت استفاده کنند و به قدرت برسند. [ دوشنبه 92/12/26 ] [ 7:15 عصر ] [ م.ص ]
[ نظر ]
|
|