NTENT="IR" />
کلارآباد دات کام |
دیدار امروز اصحاب فرهنگ و هنر با رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با حاشیههای جالبی همراه بود.
در این مراسم مرتضی الویری، حسن بیادی، محسن هاشمی، حجتالاسلام نوری شاهرودی، محسن بهرامی، مهدی هاشمی رفسنجانی، علی محمد بشارتی، حجتالاسلام علی یونسی، حجت الاسلام علی عسگری معاون پارلمانی رئیس دانشگاه آزاد اسلامی، غلامعلی رجایی مشاور عالی رئیس مجمع تشخیص، سید رضا صالحی رئیس کتابخانه ملی، نجفقلی حبیبی عضو شورای هماهنگی جبهه اصلاحات، سید محمود دعایی مدیرمسئول روزنامه اطلاعات، عفت مرعشی همسر هاشمی رفسنجانی و عماد هاشمی رفسنجانی شرکت کرده بودند. سید رضا صالحی رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی برای عرض خیر مقدم به هاشمی رفسنجانی به عنوان اولین سخنران پشت تریبون قرار گرفت و با بیان اینکه هاشمی رفسنجانی نور دیده همه ما است، گفت: بنده بعد از نماز قلم دست گرفتم تا خیر مقدم یادداشت کنم اما به خود گفتم در حضور این عزیز(هاشمی) چه بگویم، دیدم قلم پاسخ مناسبی نمیدهد و یاد مرحوم دکتر شریعتی افتادم، "فاطمه، فاطمه است" پس هاشمی هم هاشمی است از این رو امیدوارم سلامت و سعاد همراه این عزیز باشد. این نوع سخن گفتن برای خبرنگاران جالب توجه بود. آزادبرمکی و ناصر مهدوی اساتید دانشگاه سخنرانان دیگر این مراسم بودند. مهدوی استاد دانشگاه شهید بهشتی در سخنان خود گفت: وقتی رسانههای ما در انحصار دیگران قرار گیرند، آدم ها دیگر احساس خلاقیت نخواهند کرد و بداخلاقیها از بالا به دیگران تحمیل میشود. وقتی نوبت به حجت الاسلام سید محمود دعایی مدیرمسئول روزنامه اطلاعات رسید، وی قبل از قرار گرفتن در جایگاه برای ایراد سخنرانی به سمت هاشمی رفسنجانی رفت و او را در آغوش گرفت و میخواست دست وی را ببوسد که با ممانعت رئیس مجمع تشخیص ربه رو شد. سید محمود دعایی، خطاب به هاشمی رفسنجانی گفت: جناب آقای هاشمی عزیر، شما پناه و راهنمایی ما در زمان مبارزه بودید، فعالیتهای فرهنگی را زیر سایه شما انجام دادیم و منزل شما هم پناهگاه خوبی برای ما بود. نکته جالب سخنان دعایی، خاطره او از زمان حضور در منزل هاشمی رفسنجانی بود. وی میگفت: "بنده در اتاق کوچکی در منزل آقای هاشمی رفسنجانی نشریه بعثت را منتشر میکردم، به یاد دارم در گوشه حیات نشسته بودم و تایپ می کردم که آقا محسن شما وقتی من را دید به خواهرش فاطمه خانم، گفت: فاطی، فاطی این مرتیکه اینجا چه کار می کنه؟" این نقل قول و خاطره دعایی منجر به خنده اصحاب فرهنگ و هنر و حتی محسن هاشمی که خود در این مراسم حضور داشت، شد. مدیر مسئول روزنامه اطلاعات همچین از حمایت های هاشمی رفسنجانی از موسسه متبوعش تشکر کرد و خطاب به رئیس دولت سازندگی گفت: ما در دورهای که کار را شروع کردیم، 250 میلیون تومان بدهی داشتیم اما امروز توانستیم این موسسه در بهترین مکان، با بهترین امکانات و تجهیزات قرار دهیم، به طوری که الان هیچ بدهیای نداریم و هیچ بودجهای از نهادی دریافت نمیکنیم. پس از پایان سخنان دعایی، محسن هاشمی رفسنجانی نزد وی رفت و از او خواست در ردیف اول و در کنار پدر بنشیند که مدیرمسئول روزنامه اطلاعات از این درخواست استقبال کرد و جای فرزند هاشمی رفسنجانی نشست. نجفقلی حبیبی عضو شورای هماهنگی جبهه اصلاحات هم پس از ورود در سالن در کنار مهدی هاشمی فرزند دیگر هاشمی رفسنجانی نشست. مهدی هاشمی که سوژه عکساسان رسانهها شده بود، در ردیف سوم سالن همایش نشسته بود. حجت الاسلام علی یونسی دستیار ویژه رئیس جمهور هم که در این مراسم شرکت کرده بود، از علاقه خود به هاشمی گفت و ادامه داد: من به این علاقه افتخار و از ایشان تشکر میکنم که در اینجا حضور پیداکردند. حاشیه دیگر اینکه، پس از سخنان یونسی بلندگو به کلی قطع شد و صدای مجری به گوش نمیرسید به خاطر همین، دست اندرکاران برنامه بلندگوی دیگری را به مجری تحویل دادند. در حاشیه این مراسم که با حضورخانواده هاشمی رفسنجانی برگزار شد، با حضور سید رضا صالحی امیری، محمود دعایی، علی یونسی، عماد هاشمی، علی عسگری، آزاد برمکی و ناصر مهدوی از یازدهمین خاطرات هاشمی رفسنجانی تحت عنوان "سازندگی و شکوفایی" رونمایی شد. این کتاب به وقایع سال 70 و نخستین خاطرات هاشمی از دوران هشت سال جنگ تحمیلی و دوران دفاع مقدس است. محسن هاشمی رفسنجانی هم قبل از رونمایی از این کتاب به آرم دفتر نشر معارف انقلاب پرداخت و طی سخنانی گفت: آرم براساس پنج تن دیده میشود و فرزندان آیت الله هم پنج نفر هستند. فرزند رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام همچنین از انتشار خاطرات مادر خود خبر داد و افزود: این کتاب قبلا مجوز نگرفته بود و بعد از اینکه روحانی رئیس جمهور شد؛ مجوز نشر کتاب داده شده است. نوبت به سخنران ویژه مراسم رسید، هاشمی رفسنجانی قبل از اینکه سخنان اصلی خود را آغاز کند، با خنده گفت: آقای دعایی اینجا خاطرهای را نقل کردند به خاطر اینکه خسته نشوید، من هم از ایشان خاطرهای میگویم. هاشمی رفسنجانی گفت: ما قبل از انقلاب در میدان بودیم و اسم مستعار هم داشتیم. بنده قبل از سال 46 مقالهای درباره جشنهای رژیم پهلوی با نام "عزایی به نام جشن" نوشتم، منتشر و چاپ هم شد که لو رفت و در نهایت منجر به دستگیری من شد. من را تحت فشار قرار دادند تا از طریق من به آقای دعایی برسند، چون دعایی هم در آن ایام، بعثت را چاپ میکرد و به خاطر اینکه به آقای دعایی برسند، طلبههای شبیه وی را میآوردند تا من ببینم که هیچ کدام آنها هم ایشان (دعایی) نبود. دعایی دست خوبی در فرار کردن داشت." هاشمی در ادامه خاطرات خود گفت: به دعایی پیغام دادیم اینجا نمانید و بروید و ایشان هم به عراق رقت و ما هم در زندان مانیدیم (خنده شرکت کنندگان) تا اینکه صدای او را در رادیو عراق شنیدیم و خیلی خوب هم صحبت می کرد اما دعایی غصه داشت و غصه او مادرش بود، مادر هم ناراحت فرزند فراریش بود. برخی از اقوام ما هویه عراقی داشتند از این رو این هویه را از اقوام خود گرفتیم و به مادر آقای دعایی دادیم. بنده مادر ایشان را سوار ماشین خود کردم و با قالیچهای ایرانی که پر از کتاب و اعلامیه و اطلاعیه بود ایشان را راهی عراق کردم ضمن اینکه خود وی (مادر دعایی) از این اطلاعیهها خبر نداشت و خوشبختانه به فرزندش رسید و الان قبر ایشان نزدیک قبر حاجآقا مصطفی است. این مراسم با سخنرانی هاشمی رفسنجانی به پایان رسید. [ سه شنبه 93/2/16 ] [ 9:51 عصر ] [ م.ص ]
[ نظر ]
|
|