NTENT="IR" />
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کلارآباد دات کام
قالب وبلاگ
هاشمی، خاتمی و ناطق در 18 تیر حاضر به صحبت نشدن/ روحانی روز 23 تیر انقلابی ظاهر شد/ وزارت کشور خاتمی با فتنه‌گران همکاری می‌کرد/ تاج‌زاده رسما خط فتنه را به دانشجویان آموزش می‌داد/ تاج‌بخش از طرف سورس برای فتنه 88 مآموریت داشت

 

** یعنی فتنه 78 تیر نقطه تعامل این سه گروه است؟

 

دوم خرداد نقطه تلاقی این    ‎هاست، اما از نظر ظهور و بروز عملی با اسم روزنامه سلام اینها همه وارد شدند و جرقه این کار زده شد به عنوان گام اول. بر همین اساس، در شب نوزدهم تیر آقایان تاج‌زاده و شمس‌الواعظین به دانشجویان اصرار می    ‎کرد که داخل کوی بروید. من همان شب آنجا بودم که ناگهان یک کسی بلند شد از این غداره    ‎بندها و از این عناصری که دنبال ساختارشکنی بودند و خارج از دانشگاه بود فریاد کشید که کجا بروند، ما داخل می‌آییم و کمکشان کنیم و ما چنین و چنان و از این حرف   ‎ها و کم کم کار افتاد دست این گروه دوم، این گروه دوم نماینده چه کسانی بودند: آنها نمایندگی از آن شش گروهی می‎کردند که از امام سیلی خورده بودند و پشتیبان اینها کسانی بودند که در خارج از کشور بودند و از انقلاب سیلی خورده بودند. لذا، مرحله دوم، گرچه شروعش با تنش آغاز شد و شروعش با این بود که یک عده آمدند خیابان را بستند و ماشین آتش زدند و چهارتا سرباز را گرفتند و اسیر کردند و پشت‎بند آن نیروی انتظامی وارد شد و این زد و خوردها ادامه پیدا کرد اما کم کم شما رنگ و لعاب این جریان سیاسی را می‎بینید که دارد کمرنگ می‎شود و جریان آشوب‎گر دارد پررنگ می‎شود. جریانی که دیگر به هیچ مبنایی قائل نیست و لذا روز یکشنبه صبح در کوی دانشگاه وقتی آقای عبدالله نوری می‎خواست صحبت کند تا سه بار نگذاشتند و اعتراض می‌کردند و نمی‎گذاشتند صحبت کند و کار از دست بچه‎های انجمن خارج شده بود.

شنبه صبح وقتی که جلوی سردر دانشگاه تجمع گذاشتند، کم‌کم این تجمع به سمت آشوب‎گری رفت. مادر منافقی آمد آنجا و شروع کرد از فرزند منافق کشته‌شده‎اش دفاع کردن؛ یعنی ظهور و بروزها کم‌کم رنگ سیاسی‌اش کم شد و از یک موضع ایجاد فشار به قوه قضائیه برای باز کردن مسیر انتشار مجدد روزنامه سلام، کم‌کم افتاد دست کسانی که به دنبال آشوب‎گری بودند و آشوب‌گری محدود خیابان کارگر شمالی تبدیل شد به یک آشوب‎گری گسترش یافته میدان فاطمی، دانشگاه تهران و حتی تا بازار هم ادامه پیدا کرد و در خارج از کشور هم به شدت از آن استقبال می‎شد. بر همین اساس است که رهبری ریشه فتنه 88 را معطوف به ده سال قبل می‌دانند و می‌فرمودند که اگر در ده سال قبل واکاوی و دقت می‌شد، حوادث سال 88 اتفاق نمی‌افتاد.

پس این حادثه را می‌توان صحنه ظهور عملی جریانات تجدیدنظر‎طلب سیاسی و فکری و اجرایی کشور دانست. چه کسانی که اصلاً با انقلاب سر سازگاری نداشتند و آن‎جا آمدند سر صحنه که از انقلاب انتقام بگیرند؛ آن‌هایی که ابتدای دهه شصت منکوب شدند و رفتند در لانه‎ها و دوباره بیرون آمدند و توانستند به عنوان یک پله‎کان از این‎ حادثه استفاده کنند.

در همین زمان بود که شنبه صبح مقام معظم رهبری آن سخنرانی مبسوط را کردند و با توجه به شرایطی که اتفاق افتاد نتیجه اصلی این بود که در این شرایط، باز دست غیبی الهی از آستین مردم بیرون آمد و 23 تیر باز مردم آمدند کار را حل کردند؛ یعنی همان مدل انقلابی که امام (ره) با حضور مردم و تکیه بر اسلام و آگاهی بخشی به مردم به پیروزی رسید، شما همین را می‎بینید که این‎جا یک بار دیگر تکرار می‎شود و شرایط به سمتی می‎رود که 23 تیر در کمال ناباوری اتفاق می‎افتد.

آقای خاتمی که رئیس‎جمهور است به عنوان یک عنصر تجدیدنظرطلب که بسیاری از کارهای افراطی را قطعاً قبول نداشت، در 23 تیر حاضر نمی‌شود که بیاید و سخنرانی کند، آقای هاشمی نیز حاضر نمی‌شود که سخنرانی کند، آقای ناطق حاضر هم نمی‎شود تا اینکه آقای روحانی که تازه از خارج از کشور برگشته بود، آمد و صحبت‎های خوبی هم کرد.

** آقای روحانی هم در روز 23 تیر حضور داشتند؟

بله. سیدنظام موسوی مجری بود، ما صحبت دانشجویی کردیم، بعد یک خانمی مقاله‎ای خواند و بعد قطع‎نامه‎ای خوانده شد و بعد هم آقای روحانی آمد و صحبت کرد. صحبت‎های انقلابی و خوبی هم کرد. لذا وقتی شما صحبت از ریشه سال 78 می‎کنید من می‎گویم این ریشه خیلی عمیق‎تر از دهه 70 و حلقه کیان است.

** آقای دکتر، مقام معظم رهبری فرمودند که برخی توسری خوردههای سیاسی در این حادثه دوباره به عرصه آمدند، این افراد چه کسانی بودند؟

هاشمی، خاتمی و ناطق در 18 تیر حاضر به صحبت نشدن/ روحانی روز 23 تیر انقلابی ظاهر شد/ وزارت کشور خاتمی با فتنه‌گران همکاری می‌کرد/ تاج‌زاده رسما خط فتنه را به دانشجویان آموزش می‌داد/ تاج‌بخش از طرف سورس برای فتنه 88 مآموریت داشتبه نظرم فرمایش حضرت آقا غلظتش بیشتر به سمت آن جریان برانداز است و نکته دوم تلویحاً ناظر به همین جریانات تجدیدنظرطلب سیاسی صحبت می‎کنند. حضرت آقا فرمودند که آن جریان برانداز می‎خواهند به یک نوعی با خامی و ایجاد بلوا و آشوب از نظام باج‎گیری کنند و قانون را زیر پا بگذارند. در مجموع می‌توان توسری‌خورده‌ها را همان شش گروهی دانست که از مردم تودهنی خوردند، از امام (ره) تودهنی خوردند، از اسلام سیلی خوردند.


** رهبر انقلاب در همان زمان از ماجرای 18 تیر به عنوان فتنه نام بردند. شاخصه‎های این فتنه چه بود؟

بنده معتقدم شاخصه آن فتنه این بود که یک امر مطلوبی به نام آزادی بیان را یک عده مستمسک قرار دادند و آن را تبدیل کردند به یک آشوب. پشت­بند آن یک اشتباهی را نیروی انتظامی کرد؛ یعنی یک اشتباه اولیه‎ای اتفاق افتاد که منجر به یک آشوب شد که خواستگاهش باز بنده معتقدم که از عناصر مرتبط به خارج از دانشگاه است. نیروی انتظامی آمد و یک اشتباه بزرگی کرد و وارد کوی شد و در ورودش هم رعایت یک حرکت منطقی را نکرد.

** نیروی انتظامی به نظر شما مقصر بوده است؟

حتماً نیروی انتظامی مقصر بود. نکته سوم اینکه اتفاقات تلخ بعد از ورود نیروی انتظامی مستمسکی قرار گرفت برای یک دورغ‎گویی بزرگ‌تر و یک فتنه و یک خلاف‎گویی به جامعه دانشجویی و ایجاد یک سلسله تنش‎ها در دانشگاه‎های مختلف و سپس کشاندن آن در سطح جامعه.

شما وقتی ابعاد آن را نگاه می‎کنید می‎بینید که این مرحله به مرحله گسترش پیدا می‎کند و شرایط به گونه‎ای پیش می‎رود که خارج و داخل کشور هرچه فتنه‎گر است پشت این قضیه قرار می‎گیرد؛ خیلی‎ها دچار ابهام و اشکال شدند؛ برخی فقط آن حرکت اولیه دانشجویی را محکوم کردند و کاری با محکومیت نیروی انتظامی نداشتند و تک بعدی به ماجرا نگاه کردند. به نظر بنده این گروه خطا کردند. برخی نیز فقط حرکت نیروی انتظامی را ملاک قرار دادند و حرکت دانشجویی را محکوم نکردند که آن‎ها هم خطا کردند. برخی دیگر به حمایت از دانشجویان در مقابل نیروی انتظامی یا به حمایت از نیروی انتظامی در مقابل دانشجویان فضا را به التهاب بردند که این گروه نیز اشتباه کردند.

هاشمی، خاتمی و ناطق در 18 تیر حاضر به صحبت نشدن/ روحانی روز 23 تیر انقلابی ظاهر شد/ وزارت کشور خاتمی با فتنه‌گران همکاری می‌کرد/ تاج‌زاده رسما خط فتنه را به دانشجویان آموزش می‌داد/ تاج‌بخش از طرف سورس برای فتنه 88 مآموریت داشت

** برای شما هم اتفاق خاصی افتاد؟!

دیدم 10-15 نفر میله‌های آهنی در دست دارند از خیابان کارگر می‌آیند پائین. سلام کردم. جواب ندادند انگار ظاهرم باب پسند آن‌ها نبود. گفتم من پزشکم و کارت دانشجویی­ام را هم نشان دادم، سردسته آن‌ها به من گفت کاری به دانشجو بودنت ندارم با ما هستی یا با آنها. خلاصه، از یک طرف اینها را آرام می­کردیم و از طرفی موتورسوارها، را سه ساعت همین طور گذشت. خاطرم هست پیرمردی که از آنجا می‌گذشت گفت: شما امشب فرشته نجاتید که نمی­گذارید این‌ها با هم درگیر شوند. سردسته نقابداران وقتی دید که بنده ایستادم و صحبت می­کنم گفت داداشمان را ببرید بالا، فهمیدم می­خواهند بنده را نیز بزنند و به مسجد کوی ببرند.

** موتوری‌ها رفتند؟

موتوری‌ها رفتند به جز 5-4 نفرشان. بنده رو کردم به سردسته آن‌هایی که نقاب داشتند و میله به دست بودند و گفتم بروم این چند تا موتور را هم رد کنم بعد بیایم خدمت شما. گفت با این محاسنت جرأت داری برگردی؟ گفتم برمی­گردم. موتوری‌ها را رد کردم و آمدم طرف این‌ها. کنارشان نشستم، کنار تقاطع جلال آل احمد، ولی یکی­شان با میله یک متر و نیمی که داشت، مرا که دید آمد طرفم. اشهدم را خواندم. گفتم زد وسط سرم یک­هو نشست کنارم و پرسید: اینجا کجاست؟! انگار به بنده اعتماد کرده بود، گفت آقا من کارگرم. ما را از سمت رسالت سوار کردند از ساعت شش غروب تا حالا اینجا هستم، الان می-خواهم برگردم راه را بلد نیستم. با او صحبت کردم، پرسیدم چرا اینجوری می‌کنی؟ گفتم میله­ات را بیانداز، انداخت توی جوی، آدرس دادم و رفت، ساعت 4 صبح بود.


** آیا باز هم با شما برخورد فیزیکی داشتند؟

شش یا هفت بار به بنده تعرض کردند، اما در همه موارد با آن‌ها صحبت کردم و به لطف خدا مشکلی پیش نیامد، البته بار آخری که از بلندی پریدم، پای راستم شکست و گچ گرفتم.


** شما در آن زمان بهترین راه مقابله با این فتنه سخت را چه چیزی می­دانستید؟

هاشمی، خاتمی و ناطق در 18 تیر حاضر به صحبت نشدن/ روحانی روز 23 تیر انقلابی ظاهر شد/ وزارت کشور خاتمی با فتنه‌گران همکاری می‌کرد/ تاج‌زاده رسما خط فتنه را به دانشجویان آموزش می‌داد/ تاج‌بخش از طرف سورس برای فتنه 88 مآموریت داشتدر برخورد با این فتنه ما سه گام برداشتیم؛ گام اول این بود که جمعه که من رسیدم بحث ما این بود که به بچه‎های انجمن کمک کنیم تا این غائله را جمع کنند و مانع از ادامه درگیری‎ها بشویم. گام دوم این بود که این بحث را محصور و محدود به کوی دانشگاه کنیم.

می‎خواستیم به بچه‎های انجمن کمک کنیم که این غائله جمع شود. یادم است روز سوم؛ یعنی یکشنبه صبح، وقتی در کوی دانشگاه بچه­های انجمن مراسم داشتند، یک عده‎ای نمی‎گذاشتند اینها حرف بزنند و بچه‎های انجمن می‎گفتند ما نیاز به بلندگو داریم من گفتم در بسیج برای‎ آنها بلندگو آماده کنند تا نگذاریم تریبون دست آدم‎های دیگر بیفتد.

ما روز یکشنبه بعدازظهر به این نتیجه رسیدیم که باید گام سوم را بردایم و آن هم این است که کاری کنیم که این غائله ختم شود؛ این کار را هم کار دانشجویی می‎دیدیم. بر همین اساس، ما درخواست کردیم که تجمع دانشجویی برگزار شود و ما هم برویم داخل تریبون و آنجا اعلام کنیم که هرکسی دانشجو نیست از کوی خارج شود. قصدمان این بود که همه دانشجویان داخل کوی باشند و با هم بحث و جدل کنند و در همین جا قضیه را حل کنند، چون بنده دانشجو را وافعا یک عنصر منطقی می‎دانم و در این سال‎هایی که من با آنها کار کرده­ام به این تجربه رسیده­ام که خیلی راحت می‎شود با آنها وارد صحبت شد و اگر دانشجو یک جایی هم تند است، وقتی با او وارد صحبت می‎شوی، کاملاً منطقی برخورد می­کند. بنابراین، برای این تجمع ما از وزارت کشور درخواست کردیم (در همان زمان بود که پای راست بنده شکسته بود و در مجموعه بسیج خوابیده بودم)، دیدم تلفن زنگ زد و آقای حق شناس، مدیرکل سیاسی وزارت کشور بود، وقتی با من صحبت کرد، ابتدا تشکر کرد از نامه درخواست تجمع ما و بعد گفت آقای تاج‎زاده خیلی خوشحال است که اولین درخواست راهپیمایی و تجمع قانونی از سوی شما شده است و گفت می­شود شما بیایید با آقای تاج زاده در وزارت کشور صحبت کنید؟ من گفتم که پایم شکسته و نمی‎توانم. بعد به ایشان گفتم خواسته و نظر شما چیست؟ گفت خواسته ما این است که شما این تجمعی که می‎خواهید بگذارید به صورت مشترک با دفتر تحکیم برگزار کنید که من بحث خودی و غیرخودی را مطرح کردم و گفتم من این انجمن اسلامی را غیرخودی نمی‎دانم، ولی مسیری که الان دارند می‎روند مسیر خلافی می‎دانم؛ ما می‎خواهیم آب بریزیم روی این آتش و اینها می‎خواهند نفت بریزند! چطور می­شود ما باهم یک تجمع برگزار کنیم. یادم است ایشان گفت که شما ملاک‎ها را تغییر دهید و روی بحث خودی و غیرخودی تأکید نکنید و بحث خشونت‎طلب و غیرخشونت‎طلب را جایگزین آن کنید؛ گفت آن موقع نهضت آزادی هم می‎تواند در تجمعات بسیج شرکت کند، من گفتم من متأسفم برای مدیرکل سیاسی کشور که این نگاه را دارد و دقت نمی‎کند که این‎هایی که دارند آشوب می‎کنند سر سفره نهضت آزادی ارتزاق کرده‎اند.

بعد از این صحبت، قرار شد که روز دوشنبه یک جلسه‎ای در وزارت کشور گذاشته شود. در آن جلسه، آقای موسوی لاری که وزیر کشور بود جلسه را اداره می­کرد و آقای معین و فرهادی دو وزیر وقت دولت آقای خاتمی، آقای لاریجانی که آن موقع رئیس صداوسیما بود، آقای ربیعی بود که الان وزیر کار هستند، آقای تاج‎زاده و دوستانشان، آقای علی افشاری از طرف دفتر تحکیم وحدت که الان آمریکاست و بنده هم از طرف بسیج دانشجویی بودم.

در آن جلسه اصرار اقای موسوی لاری این بود که ما و دفتر تحکیم یک جا تجمع برگزار کنیم. یادم می­آید که همان‎جا آقای افشاری یک گزارشی از صحنه داد که به هر حال چون دستگاه‎های مختلف در جلسه حاضر بودند، دروغ از آب در آمد و محل اعتراض واقع شد که این گزارش دروغ چیست که شما می‎گویید!

بنده صحبتی کردم و گفتم که ما تجمع دانشجویی را برگزار می­کنیم و غائله ختم می­شود. آقای افشاری گفت: مثل اینکه آقای زاکانی متوجه نیست که چه دارد می‎گوید!؟ مگر امکان دارد که این غائله بخوابد؟ من جلویم یک لیوان آب بود، گفتم از خوردن این آب راحت­تر است، ما کار را دانشجویی می‎کنیم و اراذل و اوباش را بیرون می‎کنیم، بعد جو آرام می­شود و کار را فیصله پیدا می­کند و بعد هم دنبال می‎کنیم هرکسی هر جرمی انجام داده مطالبه می‎کنیم. آن شب تا ساعت یازده، یازده و نیم شب وزارت کشور بودیم؛ وزارت کشور حرفش یکی بود و آن هم این بود که ما باهم تجمع مشترک بگذاریم که ما مخالف بودیم چون مسیر ما مسیر مشترک نبود.

وقتی بنده در آن جلسه گفتم که ما تجمع برگزار می­کنیم، آقای تاج‎زاده گفت ما هنوز به شما مجوز ندادیم، من گفتم چند روز است در خیابان­ها تجمع بدون مجوز دارد برگزار می‎شود، مگر شما به کسی مجوز دادید که دارند در خیابان‎ها آتش می‎زنند؛ ما می‎خواهیم جلوی اینهایی که آتش می‎زنند را بگیریم، دانشجو هم هستیم و می‎خواهیم کارت دانشجویی‎مان را هم دستمان بگیریم؛ من به ایشان گفتم ما این کار را می‎کنیم، الا اینکه شما اعلام کنید که تجمع ما غیرقانونی است که اگر اعلام کنید وظیفه گردن شماست و ما ادامه نمی‎دهیم. اتفاقاً جالب است بدانید که ساعت هفت روز سه‎شنبه رادیو اعلام کرد که این تجمع غیرقانونی‎ است در صورتی که با آن‎هایی که خیابان­ها را به آشوب کشیده بودند، هیچ‎کاری نداشتند، ولی اطلاعیه وزارت کشور را خواندند بر غیرقانونی بودن تجمع ما. بنابراین، وزارت کشور آن موقع میدان عمل این‎ها بود.

** دولت و شخص خاتمی را در این حادثه چقدر اثرگذار و داخل میدانید؟

به نظرم آقای خاتمی آن زمان منفعل بود.

** شخص خاتمی منفعل بود، دولت آقای خاتمی چطور؟

دولت آقای خاتمی هم در نگاه کلان همان نگاه سیاسی‌­ای را داشت که می‎خواست از ابزار دانشجو و دانشگاه استفاده کند که در محیط سیاسی برای خودش آورده‎ای داشته باشد.

** آقای دکتر از ابعاد دیگر این فتنه برای ما بگویید و اینکه چگونه افراد مؤثر در این فتنه در سال 88 نیز وارد میدان شدند و دوباره شروع به فعالیت علیه نظام کردند؟

هاشمی، خاتمی و ناطق در 18 تیر حاضر به صحبت نشدند/ روحانی روز 23 تیر انقلابی ظاهر شد/ تاج‌بخش از طرف سوروس برای فتنه بعدی مآموریت داشتاین تحلیل کلانی که خدمت شما عرض کردم، چیزی بود که با گوشت و پوست خودم لمس کردم و معتقدم که مشابه همین اتفاقات در سال 88 نیز افتاد و منجر به هشت ماه فرصت­سوزی برای کشور و آسیب زدن به کشور شد. آنجا هم باز این دو جریان به هم رسیدند؛ یعنی جریان تجدیدنظرطلب و برانداز و باز جریان تجدیدنظرطلب زمینه را مهیا کرد

و برانداز بر این موج سوار شد و مشکل جریان تجدیدنظرطلب هم این بوده و هست که همانطور که حضرت آقا فرمودند: این‎ها تقوای جمعی ندارند؛ یعنی اگر بحث فردی‎ بشود، بعضی از آن­ها آدم­های معتقدی هستند، اما جمعاً این‎ها تقوای جمعی ندارند.

نکته جالبی که در سال 78 برای بنده وجود داشت این بود که درگیری­های آن روزها مثل یک اتاق نبرد سنگین بود، چون اینها دنبال می‎کردند که همه خوابگاه‎ها و دانشگاه‎ها را به آشوب بکشند.

ما یک ساماندهی‎ای داشتیم و بچه‎های انقلابی در دانشگاه‎ها هر عصر دور هم جمع می‎شدیم و قرارگاهی داشتیم و اخبار آن روز را با هم مرور می‎کردیم و برای ممانعت از آشوب‎گری­ها طراحی می­کردیم و دوباره فردا عملیات می‎کردیم و همین طور این کار ادامه داشت. چیزی که برای خودم جالب بود این بود که بچه‎ها خیلی خسته می­شدند، ولی نمی‎بریدند. من یادم است بعضی مواقع می‎آمدند در اتاق ما و گریه می‎کردند از سختی کاری که وجود داشت و به هر حال، این‎ها مقاومت خودشان را انجام می‎دادند و از سوی دیگر هم خیلی‎هایی هم که باطنشان را رو نکرده بودند در آن ایام باطنشان رو می‎شد و نفاقی که در درون داشتند آشکار می­شد.

فتنه 78 الگوی کوچک‎شده فتنه 88 است و دقیقاً همین را شما می‎توانید مرور کنید و در سال 88 تحلیل کنید. اگر ریشه‎یابی می‎شد و عناصر مؤثر آن صحنه شناسایی می‎شدند سال 88 چنین فتنه‎ای نداشتیم.

من همیشه نگاهم به موضوعات این است که هر موضوعی مقدمه چه امری است و چگونه می­توان هدف اصلی را پیش­بینی کرد. به هر قضیه­ای نگاه کنید، می‎شود یک تحلیل زودرس کرد و یا نه با یک نگاه عمیق‎تر داشت، گرچه آن نگاه عمیق لازمه‎اش این نیست که همیشه محقق شود، ولی باید پیش‎بینی کرد که بتوان پیش‎گیری کرد. آنجا هم همین اتفاق افتاد و اینها به اشکالات خودشان پی بردند. از جمله اشکالات جدی‎ آن­ها این بود که هنوز فضای جامعه برای چنین ساختارشکنی‎هایی آمادگی لازم را ندارد و نیاز به یک حرکت و یک جریان‎سازی فکری برای ایجاد چنین آشوب‎طلبی‎هایی است. بر همین اساس اینها سال­های سال کار کردند تا این بحث سازماندهی اجتماعی را حل کنند. اگر شما به اظهارات کیان تاجبخش دقت کنید، او می‎گوید من از بنیاد سورس مأموریت گرفتم در سال 79 تا به ایران بیایم و در روند تجدیدنظرطلبی در حوزه اندیشه و فکر و همچنین ایجاد یک سازماندهی اجتماعی برای تقویت جریان­های اجتماعی فعالیت کنم. اتفاقاً اولین دیدار خودش را هم با آقای تاج‎زاده انجام می­دهد و مسیر سازماندهی را دوباره از همانجا آغاز می­کنند. لذا، اگر از سال 78 دقت می‎شد و هم عناصر مؤثر شناخته می‎شدند و هم ریشه‎یابی می‎شد شما در سال 88 با چنین سرمایه‎سوزی هنگفتی مواجه نبودید.


** چه نهادی کوتاهی کرد که این عناصر شناسایی نشدند؟ آیا کوتاهی فقط مربوط به دولت بود یا سایر قوا هم در این زمینه کوتاهی­‌هایی داشتند؟

بنده معتقدم که در تمام این سطوح کوتاهی صورت گرفت؛ هم دولت کوتاهی کرد؛ هم دستگاه‎های امنیتی کوتاهی کردند؛ هم دستگاه قضایی کوتاهی کرد و هم عناصر سیاسی کوتاهی کردند و واکاوی دقیقی از موضوع نداشتند و هم عناصر حوزه اندیشه و فکر، چون موضوع ابعاد مختلفی دارد و هرکسی به سهم خودش کوتاهی کرد.


** آقای زاکانی، شما به نقش مردم اشاره کردید که هم امام (ره) و هم مقام معظم رهبری از حضور مردم در صحنه استفاده می‎کنند برای حل معضلات و مشکلاتی که با آن مواجه می‎شوند. در حادثه 18 تیر مردم پنج روز بعد از ماجرا وارد عرصه شدند و ماجرا جمع شد، اما چرا در 88 هشت ماه طول کشید؟ این دو فتنه را چطور تحلیل می‎کنید که مردم در فتنه اول پنج روز بعد از ماجرا وارد عرصه شدند و در سال 88 هشت ماه طول کشید؟

به نظر بنده این تأخیر به خاطر ده سال کار و تلاش و ده سال زحمتی که جریان تجدیدنظرطلب و ضد انقلاب کشیدند و یک فتنه‎ای را خلق کردند که به ظاهر مطالبه از موضع حق بود، اما باطناً حق نبود و باطل بود و یک عده را همراه کردند و اتفاقاً صبر و بردباری مقام معظم رهبری و ضرورت آگاهی‎بخشی به جامعه امکانی را فراهم کرد که این روشنگری و این بیداری آن‎گونه موج برداشت که حادثه 9 دی را خلق کرد. من به جهت این‎که به هر حال کار سنگینی صورت گرفته شد در داخل و خارج از کشور و تجربه‎های جدی‎ای در انقلاب‎های رنگی رخ داد که می­توانست به آن­ها در ضربه­زدن به انقلاب ما کمک کند، اما باز هم آن­ها نتوانستند نفع زیادی ببرند و نتوانستند اساس انقلاب را آسیب بزنند.

از اینکه وقت خود را در اختیار مشرق قرار دادید، از شما ممنونم


[ چهارشنبه 93/4/18 ] [ 10:16 عصر ] [ م.ص ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب
لینک های مفید
لینک دوستان
لینک های مفید
امکانات وب
عمارنامه : نجوای دیجیتال بصیرت با دیدگان شما 		AmmarName.ir

بازدید امروز: 2501
بازدید دیروز: 2092
کل بازدیدها: 5663723