NTENT="IR" />
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کلارآباد دات کام
قالب وبلاگ

«ایکس – شبهه»: بدیهی است که آیت الله هاشمی رفسنجانی نه تنها مخالف جمهوری اسلامی ایران و نیز ضد ولایت فقیه نیست، بلکه بسیار هم مدافع است. حداقل این است که شخصاً مکرر اقرار نموده و اذعان داشته است که هم «ولایت فقیه» را قبول دارد و هم «ولی‌فقیه» را. منتهی مخاطب قرار دادن ایشان توسط معاندین، فتنه‌گران و براندازان دو جنبه دارد که یکی مربوط به نویسندگان است و دیگری مربوط به شخص ایشان، که ذیلاً به صورت اجمال بیان می‌گردد.

الف – اهداف نویسندگان ضد انقلاب و نظام اسلامی، از مخاطب قرار دادن آیت الله هاشمی رفسنجانی:

عناصر معاند و ضد با نظام جمهوری اسلامی ایران، اصل ولایت فقیه و شخص ولی‌فقیه، از مخاطب قرار دادن ایشان چند هدف و منظور را دنبال می‌کنند که اهم آنها عبارتند از:

-          جذب ایشان به سوی خود و اگر نشد، خراب‌تر کردن چهره‌ی ایشان.

بی‌تردید آیت الله هاشمی یکی از سرمایه‌های انقلاب اسلامی ایران بوده است و نادیده گرفتن نقش، تلاش‌ها و زحمات گذشته‌ی ایشان (به خاطر شرایط و وقایع اخیر) نیز اوج بی‌انصافی و به نفع دشمن است. حتی امثال کدیور که به اقرار خودش نه اعتقادی به نظام اسلامی و اصول اساسی آن دارد و نه علاقه‌ای به خدمتگزاران نظام، مجبور است خطاب به ایشان (محض ریاء و فتنه‌ هم که شده) اذعان نماید: «شما یکی از ارکان نظام و حتی شخص دوم تأثیر گذار هستید».

بدیهی است که نظام اسلامی، یک فرضیه یا تئوری ذهنی نیست، بلکه واقعیت خارجی دارد و تضعیف آن نیز با اکتفا به تئوری و نظریه‌پردازی میسر نیست و باید ارکان آن را که در درجه‌ی‌ اول شخصیت‌های طراز اول و دوم هستند از میان بردارند، که این حذف گاهی به صورت فیزیکی (ترور شخص)، و اغلب به صورت روانی و تبلیغاتی (ترور شخصیت) انجام می‌پذیرد. و ترور شخصیت نیز به دو صورت «جذب به سوی خود» و نیز «دفع از منظر مردم» محقق می‌گردد.

حمله به شخصیت آیت‌الله هاشمی از ماجرای دوم خرداد شروع شد. همین دوم خردادی‌ها که با عَلم کردن خاتمی به قدرت رسیده بودند، خیلی با عجله و شتاب‌زده برای کنار زدن رهبری، تصمیم گرفتند تا ابتدا آقای هاشمی را به عنوان بازی ولایت تضعیف و خراب کنند. لذا رسماً اعلام کردند که باید کاری کرد که ایشان برای همیشه حذف شود (یا به قول خودشان چنان زمین بخورد که دیگر هیچ وقت بلند نشود). از همان موقع همین دوم خردادی‌ها که امروز سنگ آقای هاشمی را به سینه می‌زنند و او را مخاطب نامه‌های وقیحانه‌ی خود قرار می‌دهند، بمباران شخصیت ایشان را با اصطلاحاتی چون: عالیجنابان سرخ پوش، آقازاده‌ها، رانت‌خواران و ...، شروع کردند و متأسفانه خیلی زود به دو نتیجه مطلوب رسیدند: اول آن که چهره‌ی ایشان را در اذهان عمومی (و دست کم بیست و دو میلیون رأی موافق خود در آن روز) خراب کردند و دوم آن که خود را به ایشان تحمیل کردند و متأسفانه ایشان هم عقب نشینی کرده و پذیرفتند.

-          شکستن انزوای خود و اتصال به قدرت:

هدف دوم از مخاطب قرار دادن آیت الله هاشمی رفسنجانی در وقاحت‌نامه‌های سر و ته گشاده،‌ شکستن انزوای سیاسی خود و ورود و اتصال مجدد به قدرت، به هر شکل ممکن است. چرا که دیگر کسی باقی نمانده است.

اگر تاریخ انقلاب اسلامی را با دقت بررسی کنیم، مشاهده خواهیم نمود که این گروه از همان اول انقلاب ـ چنان خود نیز بارها به صورت مستقیم و غیر مستقیم اقرار نموده‌اند – با ولایت فقیه و شخص ولی فقیه [حتی حضرت امام (ره)]‌ مخالف بودند. ابتدا گمان نمودند که با توجه به گرایشات اعتقادی و روحیه‌ی انقلابی مردم، چاره‌ای ندارند به جز آن که به عنوان آلترناتیو به سراغ مراجع تقلید دیگری بروند. گروه تندرو، به سراغ امثال آیت الله شریعتمداری رفتند و حتی تا مرحله اخذ موافقت و فتوا برای قتل امام پیش رفتند. اما گروه دوم که از سویی محافظه کارتر بودند و از سوی دیگر خود نیز در حکومت سهم و مسئولیت داشتند، حفظ چهره‌ی اسلامی و انقلابی برای تغییر جهت انقلاب و کنار زدن ولایت فقیه و ولی‌فقیه (امام خمینی ره) را به صلاح دانستند و به سراغ آیت ‌الله منتظری رفتند و با شعارهایی چون: «منتظری، منتظری، قائم مقام رهبری»، آن به سر ایشان و انقلاب آوردند که دیدیم.

اما آیت‌الله منتظری ساده لوح، بسیار زودتر از آن چه پیش‌بینی می‌شد، از مسیر جدا شد و درایت و بصیرت حضرت امام (ره) نیز وی را از سقوط به قعر جهنم و ملت را از آفت ایشان و اطرافیانش نجات داد. البته ناگفته نماند که این گروه ورشکسته، به اصطلاح یک بازی سیاسی هم با شخصی به نام آیت‌الله صانعی کردند، که آن بازی هم بسیار زودتر از محاسبات آنها به هم ریخت، چون آن شخصیت بسیار کوچک‌تر از این اندازه‌ها بود و با صدور چند فتوای خارج از اسلام و به نفع سودجویان خود را خراب کرد.

حالا دیگر کسی باقی نمانده است. هم می‌خواهند با نظام اسلامی، ولایت فقیه و شخص ولی‌فقیه مخالف و دشمن باشند، هم می‌خواهند در افکار عمومی مردمی که آنها را در انتخابات‌های متفاوت کنار گذاشته و منزوی کرده‌اند فعلاً باقی بمانند تا بعد ببینند چه می‌شود کرد و هم می‌خواهند هم چنان در بدنه‌ی تصمیم‌گیرنده حکومت ایفای نقش کنند! پس تنها راه، اتصال مدعیانه به رجال و مسئولین سیاسی و مذهبی حاضر نظام است.

حال چه کسی را مخاطب قرار دهند و به چه کسی نامه‌ بنویسند که همه‌ی شرایط را در بر داشته باشد؟ به خاتمی یا به کروبی، به موسوی خوئینی‌ها یا به محتشمی،‌ به عبدالله نوری یا به انصاری یا به ابطحی ...، یا به سراغ کدام روشنفکری بروند؟ سروش یا اکبر کنجی، ابراهیم یزدی یا بهزاد نبوی، حجاریان یا عطریانفر و ...؟!  اینها که همه مثل خودشان چهره‌های سوخته و منفور جامعه هستند.

پس دو شخصیت بیشتر باقی نمی‌ماند: یکی آیت الله هاشمی رفسنجانی که به قول خودشان از ارکان نظام بوده است و اکنون نیز رئیس مجلس خبرگان است و دیگری سید حسن مصطفوی که لقب خمینی را بر خود گذاشته است تا شاید بتوانند از سابقه و محبوبیت این لقب در اذهان عمومی سوء استفاده کنند. البته سید حسن مصطفوی که از ابتدای جوانی گمان می‌کرد که به خاطر نسبت و این لقب بسیار فقیه، دانشمند، سیاسی و محبوب است، خود را بسیار سریع در اذهان عمومی رسوا کرد، لذا باز می‌ماند آیت‌الله هاشمی.

ب – جنبه‌ی دوم که مربوط به شخص آیت الله هاشمی رفسنجانی می‌شود:

این است که ایشان خود این عرصه را برای آنان بازکرده و با برخی از عملکردها و موضع‌گیری‌های ناصوابشان این چراغ سبز را نشان داده و این فرصت را ایجاد نمودند.

همان‌طور که بیان شد، ایشان از شخصیت‌های مؤثر و از ارکان نظام بودند، البته هنوز هم شخصیت محترمی هستند و از هوش، سیاست و درایت ایشان این ضعف در مقابل حملات ضد انقلاب و نمایش چرخش بسیار بعید و دردآور بوده و هست.

بی‌تردید آیت‌الله هاشمی نیز مثل هر انسان و شخصیت دیگری نقطه ضعف‌ها و خطاهایی دارند که اگر تا نفس آخر مراقبت ننمایند، مثل هر فرد بی‌مراقبت دیگری، دچار عواقب دنیوی و اخروی آن خواهند شد.

یکی از نقطه ضعف‌های ایشان از ابتدای انقلاب تا کنون این بوده و هست که همیشه گمان کردند که همگان بی فکر، بی سیاست، بی‌درایت، بی‌اطلاع و بی‌عرضه هستند و فقط ایشان هستند که می‌دانند و می‌توانند! لذا شاید ابتدا گمان کردند که می‌توانند با نشان دادن برخی انعطاف‌ها یا چرخش‌های جزیی، نخ بازی فتنه‌گران را نیز در انگشتان خود بگیرند و هر طور که می‌خواهند آنها را اداره کنند! همین گمان خطا سبب شد آن چه را که همه مردم و حتی عوام‌ترین آنها از سیاست‌ها و فتنه‌های این گروه می‌دیدند، ایشان نادیده بگیرند و تا حدودی دچار عواقب آن شوند، تا آنجا که با آن نامه کذایی به محضر ولی فقیه و نیز اشک ریختن در نماز جمعه برای بازداشت شدن چند آشوب‌گر، بدون آن که اشکی برای بیش از 30 کشته از مردم بی‌گناه یا دست کم اشکی برای اصل انقلاب اسلامی بریزند، امید و زمینه را بیش از پیش برای دشمنان خود و انقلاب و نظام اسلامی و ولایت فقیه مساعد نمودند.

ضعف دوم ایشان، علاقه و وابستگی مفرط به فرزندان، برادران و فرزندان برادران می‌باشد. هنوز از خاطر نبرده‌ایم که در همان نامه‌ی کذایی ایشان با اعلام گذشت از حق خود در قبال اهانت‌ها نوشته بودند که اما «از اهانت به بزرگان نظام مانند فرزندان منًنمی‌شود گذشت». و اصلاً نخواستند قبول کنند که فرزندان ایشان در نزد ملت نه تنها از بزرگان نظام نیستند، بلکه به خاطر عملکرد سوءشان، به ویژه در عرصه‌ی اقتصادی و سرمایه‌اندوزی و رانت‌خواری و ... از منفورین می‌باشند.

بدیهی است که همین تعلق و وابستگی شدید شخصی و احساسی، شبب شد تا ایشان نه تنها نقش مؤثر اولادشان در مدیریت فتنه‌ی اخیر و حتی آشوب‌های خیابانی را نبینند، بلکه به خاطر پیگردهای اطلاعاتی، حقوقی و قضایی، بغض‌شان نسبت به ارکان نظام تشدید گردد. و این حالت‌ها، گرایشات و احساسات شخصی، زمینه را برای هدف گرفتن ضد انقلاب و امیدواری آنان به بازی دادن ایشان مساعدتر نمود.

در هر حال مقام معظم رهبری، علما و بالتبع مردم، سعی بسیاری در حفظ این سرمایه‌ی ارزشمند نظام نموده‌اند و امید است که شخص ایشان نیز با همان هوش، درایت و کیاست سابق که در ایشان سراغ داریم، بغض دیرینه‌ی ضد انقلاب نسبت به خود را درک کنند و در حفظ خود به خاطر اسلام و نظام اسلامی و کشور، از هیچ اقدام لازم و عاجلی فروگذار ننمایند.

جای بسی تأسف و تأثر است که خدایی ناکرده امید ملت مسلمان و انقلابی ایران، مؤمنین، خدمتگزاران، جانبازان و خانواده‌های شهداء و پویندگان راه امام (ره) و تابعین ولایت از ایشان قطع گردد و در عوض امثال کروبی، کدیور، خاتمی و ... به ایشان امیدوار شوند.


[ سه شنبه 89/6/30 ] [ 11:3 صبح ] [ م.ص ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب
لینک های مفید
لینک دوستان
لینک های مفید
امکانات وب
عمارنامه : نجوای دیجیتال بصیرت با دیدگان شما 		AmmarName.ir

بازدید امروز: 1074
بازدید دیروز: 432
کل بازدیدها: 4933931