NTENT="IR" />
کلارآباد دات کام |
این افراد بین 185 تا 212 سانتیمتر هستند و به غیر از دورههای مربوط به محافظت و مراقبت ، دورههای مختلفی مثل روابط عمومی، روانشناسی، زبان بدن، آشنایی با سیستمهایی مثل مواد مخدر و شخصیتشناسی را هم گذراندهاند.
به گزارش عماریون از مهر ، نیازی نیست کاری بکنند، همین که قد و هیکلشان را نگاه میکنی، حساب کار دستت میآید. ولی بر خلاف تصور خیلی خوشبرخورد و خوشرو هستند و تا وقتی نیاز نباشد جدی نمیشوند. دفترشان در شهرک غرب تفاوت چندانی با ساختمانهای اطراف ندارد. تنها چیزی که توجه را جلب میکند مردان قد بلند و خوشهیکلی هستند که با کت وشلوارهای یک دست مشکی مدام در حال تردد هستند. در ورودی که باز می شود، هیبتِ تیم استقبال، باعث می شود با ترس و لرز وارد شویم. ولی مهماننوازیشان کار را راحتتر میکند و با آرامش بیشتری روی فرش قرمز حیاط قدم می گذاریم. از چند در که عبور میکنیم به دفتر مدیر تیم تشریفاتی-مراقبتی کانسپت میرسیم. دوست ندارند به اسم بادیگارد شناخته شوند و خودشان را شرکت تشریفاتی-مراقبتی میدانند: «بادیگاردها محافظ هستند و کارشان حفاظت است و دوره های سخت و پیچیدهای را میبینند که یکی از آنها تیراندازی حرفهای است که این در کاری که تیم ما انجام می دهد اصلاً وجود ندارد. ما یک گروه تشریفاتی-مراقبتی هستیم و کارمان پیشگیری از بعضی اتفاقات و درگیری های اجتماعی است. کشور ما در مقایسه با سایر کشورهای جهان واقعاً کشوری امن است برای همین افراد به سراغ بادیگارد نمی روند. البته خیلیها از ما کمک میخواهند و ما کمکشان میکنیم. مثلا یک نفر نیاز به راننده دارد و ما یکی از افراد متخصصمان را معرفی میکنیم که علاوه بر رانندگی، دورههای مراقبت و همراهی را دیده است. در تمام دنیا وقتی کسی از نظر مالی، ارزشی و شخصیت اجتماعی از حد اجتماعی بالاتر میرود به مراقبت نیاز پیدا میکند. برای همین چندین بار است که وقت میگیریم خدمت مسئولان کشور برویم و در مورد فعالیت و اهدافمان بگوییم.» محل تمرین یک متری پایینتر از سطح زمین است و از این جهت بی شباهت به گود زورخانه نیست. کف آن با تاتامیهای غالبا آبیرنگ پوشیده شده است. هرکسی وارد سالن میشود داد میزند «اُس» و اجازه ورود میگیرد. کمکم پنجاه-شصت نفر از افراد تیم وارد گود شدهاند و زیر نظر مربی تمرین میکنند. از جوان زیر بیست سال تا مردهای پا به سن گذاشته همه تیشرت و گرمکن مشکی تیم را پوشیدهاند و در مقابل جملات ژاپنی مربی یکصدا داد میزنند: «اُس» مهدی صفایی با لباس رزمی وارد گود میشود و صدای ادای احترام تیم، سالن را به لرزه در میآورد. آقای مدیر اصول دفاع و حمله را خودش آموزش میدهد. «احساس کنید پایتان مثل یک میخ است که باید با بیشترین فشار ممکن وارد جسم مورد نظر بشود. راه رفتنتان باید کنترل شده باشد تا همیشه در حالت آماده باش باشید، همان تایساواکی که بهتان گفته بودم.»
صفایی در مورد برخی از تمرین کنندهها که قد و هیکل مناسبی ندارند توضیح میدهد. «خوشبختانه متقاضی زیادی برای پیوستن به گروه داریم. ما یک تیم متخصص کارشناسی داریم که متقاضیان را ارزشیابی میکنند. برای جذب اعضای جدید سه بخش را در نظر گرفتهایم. بخش A که افراد ورزیده با اندام مناسب هستند. بخش B که به اندازه گروه اول ورزیده نیستند و بخش C هم علاقهمندانی هستند که دوست دارند این آموزشها را ببینند.» آقای مدیر در حین توضیح حواسش به گروه هم هست و هرکسی که فن مورد نظر را به خوبی اجرا نکند با ضربههای چوب تنبیه میشود. صفایی از همه میخواهد دستهایشان را مشت کنند و با تمام قدرت روبرو نگه دارند بعد با یک انگشت مشتشان را از جای اصلی منحرف میکند. «من اگر سرجایم سفت بایستم موقع حمله آسیب میبینم سعی کنید همیشه در زندگیتان مثل رود انعطافپذیر باشید.» کت و شلوار اجباری خورشید در حال غروب کردن است که اعضای تیم با کت و شلوارهای یکدستشان در پارکینگ رو باز مجتمع ورزشی به خط شدهاند تا مانور بدهند. مدیر به صورت تئوری توضیح میدهد که در شرایط خطر گروه چطور از سوژه مراقبت میکنند. بعد هم از علیرضا میخواهد نشان دهد در شرایط بحرانی چه واکنشهای نشان میدهد. علیرضا پشت سر فردی که نیاز به مراقبت دارد حرکت میکند و به محض اینکه احساس خطر میکند با 115 کیلوگرم وزن روی هوا بلند میشود و آرنجش را نمایشی روی سر شخص متخاصم فرود میآورد. با اینکه مانور است ولی گروه کاملا خودشان را در شرایط واقعی تصور کردهاند و همه چیز خیلی جدی برگزار میشود. چند مدل مراقبت دیگر که انجام میگیرد به خوبی نشان دهند که در کارشان حرفهای هستند و میشود با خیال راحت مراقبت را بهشان سپرد.
[ سه شنبه 93/8/20 ] [ 8:8 عصر ] [ م.ص ]
[ نظر ]
|
|