حصر سران فتنه چرا اعمال شد؟ حال و هوای سران فتنه در حصر چگونه است؟ و آیا اساسا آنچه که سران فتنه درون آن قرار دارند را میتوان با عنوان «حصر» قلمداد کرد؟ شرایطی که در آن از گعدههای دوستانه و خانوادگی گرفته تا استخر و سفر به شمال و قم و کاشان، همه و همه براه است را میتوان «حصر نامید»!؟
به گزارش پایگاه 598 به نقل از رجانیوز، البته آنچه برای هواداران از این «افسانه حصر» سران فتنه بازنمایی شده است کاملا متفاوت است، چرا که به هر حال این جریان هوادارانی نیاز دارد تا به خیال «حصر دشوار» رهبران! خود در این سالها مویه کنند و با انتشار تصاویر میر و شیخشان از شرایط دشوار آنها بگویند و حال آنکه این رهبران اسطورهای همزمان یا در شمال کشور و یا در گعده دوستان و استخر انقلاب مشغول خوشگذرانی بودهاند.
نشریه رمز عبور در تازه ترین شماره خود گزارش اصلی این نشریه را به بیان ناگفته هایی از حصر سران فتنه اختصاص داده است. گزارشی که در دل خود واقعیات قابل ملاحظه ای از حصر سران فتنه دارد.
در شامگاه 25 بهمن 1389، هنوز خیابانهای مرکزی شهر تهران در التهاب بیانیه اغتشاشآفرین میرحسین موسوی و مهدی کروبی است که مأموران امنیتی به منزل موسوی در خیابان پاستور و منزل مهدی کروبی در شمال تهران، آنها را در حلقه محافظت خود قراردادند. یک روز بعد به تیم محافظان موسوی و کروبی ابلاغ میشود که مسؤولیت حفاظت را به مأموران امنیتی بسپارند.
در همین روز موسوی و کروبی در دو بیانیه جداگانه، بهشدت به آنچه سرکوبی راهپیمایی 25 بهمن میخواندند، اعتراض کردند. همزمان شورای عالی امنیت ملی به ریاست محمود احمدینژاد و با حضور حسن روحانی بهاتفاق آرا تصویب میکنند که سران فتنه در منازلشان در حصر باشند و ارتباطات سیاسی آنها قطع گردد.
چند روز بعد یک مقام قضایی که معاون دادستان تهران بود، به منزل موسوی مراجعه میکند و حکم قانونی مبنی بر حصر را به او ابلاغ میکند؛ همزمان این ابلاغ برای کروبی نیز اتفاق میافتد. این مقام قضایی به آنها گفته بود که از وسایل ارتباطی مانند ماهواره، اینترنت و... نمیتوانند استفاده کنند.
مأموران امنیتی که منزل میرحسین موسوی را بازرسی میکنند، با دهها دستگاه گوشی همراه، تلفن ماهوارهای ثریا، سیمکارتهای ویژه و لپتاپ مواجه میشوند، با آنکه قرار بود میرحسین موسوی به دستگاههای ارتباطی دسترسی نداشته باشد، او یک رادیو برای خود نگه میدارد و درحالیکه مأموران امنیتی اطلاع داشتند که او رادیو در اختیار دارد، از این مسئله میگذرند. این رادیو پیشرفته، موجب میشد که موسوی بتواند هر شب به رسانههای خارجی دسترسی داشته باشد و از اخبار و تحلیلهای بیبیسی و صدای امریکا بهرهمند گردد.
سرویسهای اطلاعاتی دشمن بلافاصله پس از حصر خبر از دستگیری موسوی و کروبی و انتقال آنها به زندان حشمتیه دادند و میخواستند هزینه بازداشت سران فتنه را بهپای نظام بنویسند اما چند روز بعد خود سایتهای رسمی کروبی و موسوی که در فرانسه اداره میشدند، اعتراف کردند که موسوی و کروبی در منازل مجللشان هستند.
همچنین به موسوی و کروبی ابلاغ شد که نزدیکان آنها اگر تمایل داشته باشند، میتوانند با آنها ملاقات کنند. همسر کروبی با تمایل خودش نزد مهدی کروبی میماند و دختران موسوی در همان هفته به دیدار موسوی و رهنورد میروند.
دیدارها و سفرها/ سفرهای کروبی به شمال، کاشان، قم و کرج در ایام حصر/ دیدارهایی که به درخواست موسوی انجام میشود
روزها بر موسوی و کروبی در منازل مجلل و بزرگشان میگذشت. کروبی روزهای خوشتری داشت، دوستان قدیمیاش هر ازگاهی به او سر میزدند و گعده میکردند. آنها به کروبی میگفتند که کوتاه بیاید و غائله را تمام کند. شیخ قدرت علیخانی همبارها درخواست دیدار کروبی را داشت اما مأموران اطلاعاتی دیدار با کروبی را منوط به موافقت کتبی مهدی کروبی کرده بودند، چراکه میخواستند از اتهام "توابسازی " دوری کنند، مهدی کروبی هم با ملاقات شیخ قدرت علیخانی موافقت نکرده بود.
اتهام "توابسازی" پس از دیدار یک مقام میانی امنیتی با مهدی کروبی در برخی رسانههای غربی مطرحشده بود. این مقام امنیتی میگوید که پس از دیدار با کروبی تعجب کردم که شخصی با این درجه افکار و رفتار، چگونه سالها در جمهوری اسلامی صاحبمقامات ارشد مانند ریاست مجلس بوده است.
عدم انسجام فکری و تحلیلی مهدی کروبی و مباحث پراکنده وی در مسائل مختلف موجب شد که اظهارات مهدی کروبی شبیه داستان حسینکرد شبستری شود. کروبی در این دیدار انتقادات بسیار تند و شدید به مواضع هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی داشت و به قول خودش از نامردیها و نامهربانیهای هاشمی و خاتمی به خود از سالهای ابتدای پیروزی انقلاب تاکنون بهویژه در سالهای ماقبل حصر سخن میگفت.
کروبی مرتباً به استخر انقلاب میرفت، بهگونهای که در برخی هفتهها تا سه نوبت استخر برای حضور او قرق میشد. مأموران امنیتی کروبی را برای سفر به هر نقطه از ایران آزاد گذاشته بودند. کاشان، قم، کرج، چند سفر شمال تنها بخشی از سفرهای مهدی کروبی و محافظانش بود. او در قم به منزل خواهر مرحومش رفت و یکی از افراد فامیل کروبی به محافظان گفته بود که این برای اولین بار پس از انقلاب است که مهدی کروبی به منزل آنها میرود.
بعضی سفرها البته برای کروبی تلخ میشد، هرجایی که مردم عادی او را میدیدند، با کنایه و گاهی" مرگ بر سران فتنه" از او پذیرایی میکردند، مانند ماجرایی که در رستورانی در کرج رخ داد و نزدیک بود به جاهای باریک کشیده شود.
مهدی کروبی همکاری کاملی با مأموران امنیتی داشت و بیشتر دوست داشت در منزل قیطریه تنها باشد و حتی تمایلی به حضور همسرش فاطمه کروبی در منزل نداشت .با وجود اصرار خانواده و عدم منع مأموران امنیتی برای حضور در منزل جماران، نزدیک یک سال طول کشید تا مهدی کروبی سرانجام تحتفشار خانواده و عوامل سیاسی بیرونی رضایتش را برای انتقال به منزل جماران اعلام کند.
در سوی دیگر اما میرحسین موسوی از ابتدای حصر تاکنون بیشتر وقتش را به نقاشی، مطالعه و گوش دادن به رادیوهای خارجی میگذراند. او در پاسخ به این مسئله که آزاد است که به هر نقطه از ایران که بخواهد سفر کند، اظهار داشت که ذاتاً گوشهگیر است و تمایلی به سفر ندارد و حتی در سالهای قبل از حصر نیز این رویه را داشته و تعداد سفرهایش بسیار معدود بوده است؛ بااینحال یکبار موسوی در عید نوروز به همراه دخترانش به ویلای یکی از آشنایانش در شمال کشور سفرکرده بود.
موسوی تردد با ماشینهای عادی در شهر برای حضور در منزل اقوام و آشنایان را نمیپذیرفت چرا که میدانست اینگونه تردد موجب میشود تا افسانهسراییهایی که پیرامون سختگیریها در حصر وجود دارد، نقش بر آب شود.
هماکنون نیز میرحسین موسوی و مهدی کروبی هم به تلویزیون و روزنامهها دسترسی دارند.
تمهیدات خاص
یکی از جالبترین موارد که در دوره حصر میرحسین موسوی پیشآمده بود، جدال برای خرید نان تازه و انجام کارهای روزمره مانند مراجعه به بانک و ... بود ؛ موسوی از محافظان میخواست که هر سه وعده برای او نان تازه تهیه کنند که این مسئله با مخالفت آنها روبهرو شد و به او گفته شد که میتواند خود شخصاً به نانوایی مراجعه کند.
سفرهای کروبی به شمال، کاشان، قم و کرج در ایام حصر
دیدارهایی که به درخواست موسوی انجام میشود موسوی پس از آنکه به او گفته شد خریدهای روزمرهاش مانند خرید نان را باید خود یا همسرش انجام دهد و محافظان از انجام کارهای شخصی این خانواده معذورند، چند روزی اعتصاب کرد و سپس مجبور شد که بپذیرد یکی از نزدیکانش خریدهای منزل را انجام دهد؛ یا حضور زهرا رهنورد در بانک برای دریافت حقوقش که تصاویرش در رسانهها منتشر شد.
میرحسن حبیبی موسوی، شوهر خواهر میرحسین موسوی که بهصورت مرتب با او دیدار دارد، دراینباره میگوید: آنها همچنان در خانه خودشان در حصر هستند و مایحتاجشان را هم خود ما تأمین میکنیم. خورد و خوراک، هیچچیزی از طرف زندانبانان تأمین نمیشود و همه را خانواده تأمین میکند.
مأموران امنیتی از همان روز اول هرگونه رفتوآمد به منزل نزدیکان و دیدار با اقوام و آشنایان را بدون ارتباطات سیاسی بلامانع دانسته بودند؛ در این رابطه زهرا رهنورد بارها به دیدار پدر و مادرش رفت اما موسوی بیشتر مواقع تمایلی به همراهی رهنورد نداشت. همچنین بارها موسوی بر سر مزار پدرش در بهشتزهرا(س) رفت بدون آنکه محدودیت خاصی داشته باشد. دیدار و تماس تلفنی دختران موسوی با منزل خیابان پاستور هم در چهار سال گذشته بهصورت دائم برقرار بوده اما این دیدارها و تماسها دو ضابطه مهم داشته است، یکی اینکه پیامهای سیاسی نباید رد وبدل شود، کما اینکه روز هفتم دیماه 1393 موسوی روند بیانیه دادنش را بهواسطه یکی از دخترانش از سر گرفته است؛ پیشازاین هم موسوی بهواسطه دخترانش انتخابات مجلس نهم را تحریم کرده بود، ثانیا باید این دیدارها با درخواست موسوی باشد، همچنان که موسوی در برخی مواقع تمایلی به دیدار یکی از دخترانش نداشت. این دختر موسوی ارتباط گستردهای با اردشیر امیر ارجمند، بهاصطلاح مشاور حقوقی میرحسین موسوی که وابسته به سرویس اطلاعاتی فرانسه و برادر یکی از عناصر اطلاعاتی سازمان منافقین است داشت، البته دلایل دیگری ازجمله برخی روابط خانوادگی و ... نیز در این عدم تمایل مؤثر بود.
یکی دیگر از موارد خاص، مراقبت کامل پزشکی از موسوی و کروبی در دوران حصر است، بهگونهای که در این چند گوشبهزنگ مرتب در حال کنترلهای پزشکی و سلامت و چکاپ شدن بودهاند و به گفته یکی از آنها، در سالهای قبل از حصر آنها از چنین امکانات پزشکی استفاده نکرده بودند.
هر پزشک معتمد خانواده آنها در هر زمانی که اراده میکرد، میتوانست به معاینه و طبابت موسوی و کروبی بپردازد و در این سالها چند بار عملهای موضعی پزشکی توسط متخصصترین پزشکان روی موسوی و کروبی صورت گرفته است