NTENT="IR" />
کلارآباد دات کام |
بررسی محور سخنان آقای هاشمی در آستانه انتخابات:
فتنه 88 به عنوان یکی از بزرگترین تجربیات سیاسی در 37 سال عمر نظام جمهوری اسلامی ایران مطرح است. در این جریان بسیاری از کسانی که تا پیش از آن در ظاهر شعار هایی عوام پسند و مورد خوشایند آنها از جمله پیابندی به راه و منش امام خمینی و پایبندی به قانون سر می دادند، پس از آنکه کمی شرایط را برای خود آماده دیدند دست به اقداماتی غیر معقول و غیر منطقی زدند ...
فتنه 88 به عنوان یکی از بزرگترین تجربیات سیاسی در 37 سال عمر نظام جمهوری اسلامی ایران مطرح است. در این جریان بسیاری از کسانی که تا پیش از آن در ظاهر شعار هایی عوام پسند و مورد خوشایند آنها از جمله پیابندی به راه و منش امام خمینی و پایبندی به قانون سر می دادند، پس از آنکه کمی شرایط را برای خود آماده دیدند دست به اقداماتی غیر معقول و غیر منطقی زدند که موجب شد، اعتبار خود را نزد مردم از دست دهند و مردم با چهره واقعی آنها آشنا شوند.
ولی از آنجاییکه تا حدودی حافظه تاریخی مردم در کشور کوتاه مدت است و از سوی دیگر به مدد و با قدرت رسانه، افراد می توانند چهره های بد را بزک کنند و برای مردم خوب نشان دهند، ممکن است عده ای برای یک بار دیگر فریب افراد مردود شده و آزمون پس داده را بخورند و به عنوان پیاده نظام بی مزد و مواجب در راستای تأمین اهداف فتنه گران عمل کنند. در این گزارش قصد داریم تا محور های سخنان آقای هاشمی رفسنجانی را پیش از انتخابات اسفند ماه مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری بررسی کنیم تا به نقاطی که وی برای آنها برنامه ریزی کرده پی ببریم. تخریب جریان حزب الهی با انگ افراطی یکی از محور های ثابت و پر تواتر در سخنان آقای هاشمی تکیه بر واژه افراطی و تند رو است. به طور سنتی از گذشته آقای هاشمی همه افرادی را که با نظریات وی مخالفت می کنند به عنوان تند رو و افراطی متهم می کرده است. اکنون نیز وضعیت به همان منوال سابق ادامه دارد و ایشان مخالفان دولت هم نظر با وی را به عنوان تند رو معرفی می کند. برای مثال آقای هاشمی در مصاحبه ای از تریبون داشتن مخالفان دولت انتقاد می کند و با ابراز تأسف از میدان داری آنها می گوید: "متأسفانه برخی به گونهای در مورد رهبری سخن میگویند که گویی تنها، خود را نایب و نماینده ایشان میدانند و عدهای حرفهای خود را به گونهای منتسب به ایشان میکنند که با توجه به موضعگیریهای غیر عقلی و غیر منطقی خود، علاوه بر مخدوش کردن اذهان مخاطبان، به جایگاه رفیع رهبری و ولایتفقیه صدمه میزنند." تأکید بر آزادی بیان پارادوکسیکال! آقای هاشمی که خود رئیس یکی از نهاد های انتصابی نظام است در روز ها و ماه های گذشته تمرکز جدی بر روی انتخابی و مردمی بودن نظام دارد و نقش آنها در مقاطع مختلف انقلاب اسلامی از زمان مبارزه تا پیروزی مهم می داند و گویی که نهاد های انتصابی حاکمیت در پیشبرد جمهوری اسلامی نقشی نداشته اند. وی رفتار های بخشی از مردم را علت تضعیف پایگاه نظام در بین مردم می داند. البته آقای هاشمی توضیح نمی دهد که چگونه تنها بخشی از مردم از نظرش حق اظهار نظر را دارند و باید به آنها آزادی بیان داد و مابقی مردم در صورتی که نظراتشان را بگویند موجب تضعیف پایگاه مردمی نظامی می شود. آقای هاشمی در یک سخنرانی اخیر خود می گوید: "متأسفانه عدهای دانسته یا ندانسته با رفتار و گفتار عجیب، نسنجیده و غیرمنطقی خود دارند پایگاه مردمی نظام را ضعیف میکنند." پذیرش گزینشی نتایج انتخابات ها آقای هاشمی در سال های پس از انقلاب اثبات کرده که انتخابات را تا جایی می پذیرد که منجر به تصاحب کرسی قدرت توسط خود و یا همفکرانش شود ولی در صورتی که در یک انتخابات قانونی فردی مخالف تفکرات وی به عرصه حکومت وارد شود آن را برای جامعه مضر می داند و آن را نمی پذیرد که نمونه این امر را در انتخابات سال 84 شاهد بودیم و یا در انتخابات سال 88 که چند روز قبل از انتخابات در یک درخواست عجیب و غیر منطقی پس از قطعی شدن شکست همفکر خود در انتخابات از رهبر معظم انقلاب می خواهد که کاندیدای مخالف تفکر خودش را از عرصه رقابت انتخاباتی خارج کنند. وی در سخنرانی اخیر خود می گوید: "گزارشهایی هم که به ما میدهند، این است که امید مردم در این انتخابات بیشتر از انتخابات دو، سه دوره گذشته است. علتش هم این است که در انتخابات قبلی که حضور پیدا کردند، نتیجه گرفتند و باید این را دلیل خوبی بگیریم." رعایت انصاف فقط در مورد همفکران! آقای هاشمی که در 10 سال گذشته ید طولایی برای تخریب نمایندگان مردم و منتخبان آنان دارد و انواع و اقسام انگ ها و تهمت ها را به آنها زده و حتی یک نکته مثبت از عملکرد آنان ذکر نمی کند، در سخنان خود به انتقاد ها به خود و دولت نزدیک به خود، اعتراض می کند و آن را بد اخلاقی می نامد. آقای هاشمی در این خصوص می گوید: "بیان مواضع بدون بد اخلاقیهای سیاسی و با حفظ خونسردی و آرامش کامل باید انجام شود، مردم وقتی استدلال و منطق را در سخنان کسی ببینند، مروّج آن افکار و حرفها میشوند که نمونه این برخورد را در شیوههای گفتاری و نوشتاری دکتر علی مطهری در مجلس و رسانهها شاهدیم." حمایت از دولت اوباما آقای هاشمی در تغییر موضع 180 درجه ای نسبت به نظریات سال های ابتدایی انقلاب، بین سیاست مداران آمریکا تفاوت قائل است و برخی از آنها را افراطی و برخی از آنها را معتدل می داند. آقای هاشمی در این خصوص بازی های تبلیغاتی اعضای دو حزب آمریکا را واقعی تلقی می کند و در این خصوص می گوید: "وقتی افراطیون و مخالفان سیاستهای دولت آمریکا برای بهم زدن برجام، قوانین سیاسی تصویب میکنند، دولت آمریکا که میخواهد به تعهدات خود پایبند باشد، به مخالفت بر میخیزد و تضمین داده حتی اگر لازم باشد قانون را متوقف میکند و این نشان میدهد که قدرتهای جهانی، پی بردهاند که ضدیت با ایران به نفع هیچ قدرتی نیست." نادیده گرفتن سرویس های اطلاعاتی در گسترش افراطی گری آقای هاشمی در خصوص پدیده داعش و تروریست های جدید در پوشش و ظاهر اسلامی، ریشه گسترش آن را فقر می داند در حالیکه به گفته مقامات غربی و اسناد غیر قابل انکار، پروژه ایجاد داعش یک پروژه غربی برای زمینه سازی حضور مجدد آمریکا در منطقه بوده است. آقای هاشمی در این خصوص می گوید: "آنچه که ریشه تروریسم را در دراز مدت میخشکاند، کم کردن نارضایتیهای مردم در کشورهای فقیر است، چون مردم این کشورها از دست کشورهای پیشرفته عصبانی هستند و فکر میکنند عقب ماندگی، فقر و جهلشان معلول استعمارگران است، پس نیاز به یکسری اقدامات سخت و زمانبر است، تا خاطر جامعه جهانی جمع شود." القای رویگردانی مردم از مقاومت در برابر غرب آقای هاشمی به گونه ای سخن می گویند که گویی در حال حاضر همه مردم از نتیجه سیاست خارجی دولت یازدهم راضی هستند و اصلاً در دوره های گذشته بر خلاف نظر مردم عمل شده است. این در حالی است که مردم در موقعیت های مختلف از جمله نماز جمعه ها، راهپیمایی ها و شبکه های اجتماعی به مثابه رفراندوم هایی نظرات خود را در حمایت از دیپلماسی عزت مندانه مطرح کرده بودند. به عنوان نمونه آقای هاشمی در این خصوص می گوید: "افراطیون با آن عملکرد و این مواضع، اگر انتظار و امید دارند که مردم به آنها رأی میدهند، مصداق آن ضربالمثل هستند که میگوید آرزو بر جوانان عیب نیست!" مشروط کردن حمایت مردم از رهبری آقای هاشمی که قبلاً در جایی گفته بود که من در دوران سازندگی به روزنامه ها اجازه می دادم که علیه من انتقاد کنند (!) زیرا روزنامه ها نمی توانند از رهبری انتقاد کنند، مجدد با یک نگاه عجیب حمایت مردم از رهبری را مشروط جلوه می دهد. وی می گوید: "رهبری مثل یک حزب نیستند. رهبر پدر همه مردم است و همه مردم باید بالسویه زیر بال رهبری آسایش و امنیت داشته باشند. باید رهبری عام باشد و بخش خاصی زمینه انحصاری کردن رهبری را نداشته باشد. این قابل فهم است. یکی از عمدهترین عوامل ثبات ما این است که روابط مردم با رهبری صمیمی است و این در ادامه هم شدنی نیست، مگر اینکه انتخابات پرشور، فراگیر، همگانی و قابل قبولی با حضور اکثریت مردم اتفاق بیفتد و اگر قابل قبول نباشد، خدشهای بر نظام اسلامی ما وارد میشود." هماهنگی با دولت برای انجام کار ها آقای هاشمی به صراحت به نقش خود در دولت روحانی اشاره می کند و می گوید که در خیلی از مسائل دولت با وی مشورت می کند. وی می گوید: "آقای روحانی رئیس دولت هستند و کارهای زیاد و وقتهای کمی دارند. بسیاری از روابط ما رسانهای نیست. در هر موضوعی که من یا ایشان مهم بدانیم، ارتباط برقرار میکنیم و بعضی مسائل را تلفنی و بعضی از مسائل را حضوری مطرح میکنیم. اخیرا به خاطر شرایط خاص اجرای برجام، گفتوگوهای ما بیشتر شده است که مشورت و همکاری میکنیم." ادامه الگوی برجام در سایر حوزه های سیاست خارجی نگاه آقای هاشمی با توجه به ارتباط مشورتی که با دولت دارد به بحث برجام خیلی کلان تر از موضوع هسته است و آن را به عنوان الگویی برای ادامه فعالیت های دولت در سیاست خراجی می داند. آقای هاشمی در نامه ای به رئیس جمهور بعد از پذیرش برجام این گونه می نویسد: "امیدوارم با تداوم تدبیر خردمندانه و گسترش دامنه سیاست تنشزدایی و تقویت روابط جمهوری اسلامی براساس سه اصل حکمت، عزت و مصلحت ایران اسلامی به جایگاه شایسته خویش در نظام بینالمللی برسد و مردم عزیز شیرینی پاداش سالها تحمل تحریمهای ظالمانه را با حرکت کشور در مسیر توسعه و پیشرفت بچشند و این پیروزی ملی و بینالمللی، بیدار باشی سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی به کسانی باشد که به جای همنوایی با مردم در قرائت پیام صلح و دوستی و گفتوگو و تبادل فکر و اندیشه، بر طبل جنگ و خشونت میکوبند." نظارت شورای نگهبان بر خبرگان از روی ناچاری هاشمی رفسنجانی با توجه به نزدیک شدن به انتخابات سخنان مختلفی در خصوص نظارت شورای نگهبان مطرح می کند و اخیراً خاطره ای در خصوص علت نظارت شورای نگهبان بر انتخابات خبرگان مطرح کرده است. وی در مصاحبه ای اظهار داشته است: "البته خود خبرگان میتواند قوانین مربوط به انتخابات خود و رد صلاحیتها و مرجعش را اصلاح کند. الان در خبرگان، نظرات و تصمیم رد و تأیید صلاحیتها را به شورای نگهبان دادیم. البته آن موقع میخواستیم از خودمان بگذاریم که گفتند از خودتان نمیشود و باید کسی از بیرون باشد که بعضیها گفتند مراجع را بگذاریم. گفتیم که مراجع اجباری ندارند حرف کسی را بپذیرند و قبول نمیکنند و نمیخواهند دخالت کنند. راههای مختلفی را رفتیم و ناچار به شورای نگهبان رسیدیم. آن موقع تقریباً همه شورای نگهبان را قبول داشتند. اوایل بود که رأی دادند تا شورای نگهبان باشد." نظارت بر رهبری وظیفه مجلس خبرگان سخنی از آقای هاشمی و در آستانه انتخابات خبرگان بسیار جنجال ساز شد و بسیاری از حقوق دانان و افراد برجسته این سخن را در تناقض آشکار با قانون اساسی خواندند. این سخن در خصوص نظارت خبرگان در کار رهبری و زیر مجموعه های رهبری بود. البته ناظران مستقل علت این سخن را به نوعی دو قطبی کردن فضا برای رأی آوری خود و اطرافیانش تحلیل می کنند. آقای هاشمی در این خصوص گفته است: "اصل کار خبرگان تعیین رهبری است که انجام دادند. نظارت بر رهبری است که این کارِ کمیسیون تحقیق است که آنها هم نظارتشان را میکنند و نهادهای زیرنظر رهبری را بررسی میکنند و به رهبری گزارش میدهند. اگر هم لازم باشد که لازم هم است، در هر دورهای کمیسیونها گزارششان را به جلسه خبرگان میدهند. در خبرگان هم گفتم که اگر بخواهیم وظیفه خود را به خوبی انجام بدهیم، همه کارهای کشور زیرنظر رهبری است و ما نباید از آنها غافل باشیم. رهبری قدرت مطلق کشور هستند، لذا ما باید لااقل نهاد هایی را که زیر نظر رهبری هستند، و هر عیبی دارند، با رهبری مطرح و پیگیری کنیم که آن عیب برطرف شود و اگر حسنی هم دارند، آن حسن را بزرگ و تشویق کنیم. این کار تا به حال میشد، اما قوانینی را که خودمان گذراندیم، محدود است. در آینده خبرگان دیگری میآید که باید ببینیم چه کار میکند." برخورد با نفوذ کار تندرو هاست آقای هاشمی به کلید واژه بسیار مهم رهبری در پس از برجام نیز پرداخته و اقداماتی که در خصوص جلوگیری از نفوذ توسط دلسوزان و نهاد های انقلابی کشور انجام می شود را به اختلاف سلیقه شخصی تنزل می دهد و می گوید: "الان جریان تندرو هر چه را که دوست نداشته باشد، میگوید نفوذ است. حتی دامنه برخورد با مخالفان سیاسی خود را به کتابها و روزنامهها هم گسترش دادند که یعنی همه اینها را باید صاف کرد. این حرف یعنی چه؟ یعنی تا اینجا هم پیش میروند و اسم هر کار خود را مقابله با نفوذ میگذارند." این بررسی سخنان آقای هاشمی شاید از این جهت اهمیت داشته باشد که نقش ایشان در ماجرای فتنه سال 88 را یادآور شویم و بدانیم که ممکن است بر اساس کلید واژه ها و محتوای مطرح شده از سوی وی برنامه هایی هزینه زا برای ملت در شرف شکل گیری باشد. [ پنج شنبه 94/10/10 ] [ 10:59 عصر ] [ م.ص ]
[ نظر ]
|
|