NTENT="IR" />
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کلارآباد دات کام
قالب وبلاگ
تاسوعای حسینی با اسکی روی آب!
خاطرات هاشمی نشان می‌دهد که او و خانواده‌اش در موارد متعددی از هلی‌کوپتر برای جابجایی در سفرهای داخل و خارج شهر استفاده می‌کرده‌اند.
وسیله‌ نقلیه‌ هاشمی‌ و خانواده‌اش در دوران ریاست جمهوری چه بود؟ / تاسوعای حسینی با اسکی روی آب!
به گزارش عصر امروز، در خاطرات آقای هاشمی رفسنجانی به موارد متعددی برمی‌خوریم که خود ایشان گزارش کرده است که خود یا خانواده‌اش برای جابجایی در شهر یا خارج شهر از هلی‌کوپتر استفاده کرده‌اند. به‌عنوان‌مثال موارد زیر برخی از مواردی است که ایشان در خاطرات خود تصریح به این امر کرده‌اند:
 
یک‌شنبه 30 تیر 1370 (تاسوعای حسینی):
 
وسیله نقلیه هاشمی و خانواده‌اش در دوران ریاست جمهوری چه بود؟«با هلی‌کوپتر به سد لتیان آمدیم. بچه‌ها هم تا ظهر کم‌کم رسیدند. مهدی و فاطی نیامدند. هوای خوبی دارد. عصر همراه بچه‌ها، خواستم اسکی روی آب یاد بگیرم. کمی دنبال قایق کشیده شدم. بدنم آمادگی برای چنین ورزشی ندارد. گرچه آسان است.

آب لتیان پایین‌تر از سطح آن در سال گذشته است. یک نفر چینی پیش‌بینی کرده است که ساعت 8 امروز زلزله‌ای به قدرت 8/6 ریشتر در تهران روی خواهد داد. به همین خاطر بسیاری از مردم از تهران سفر کرده یا از خانه بیرون رفته‌اند... آمدن ما به لتیان هم بی‌ارتباط با این نیست. گرچه خودم اصلاً قبول ندارم فقط به خاطر بچه‌ها آمدم.»[1]
 
جمعه 16 بهمن 1371:
 
«تا ساعت ده و نیم صبح در منزل مطالعه می‌کردم. حاجیه‌خانم والده و همشیره فاطمه آمدند. حال والده بحمدالله خوب است. باهم به سعدآباد رفتیم و با هلی‌کوپتر برای اقامه نماز جمعه به مرقد امام رفتیم. به مناسبت دهه فجر نماز جمعه در آنجا برگزار شد. با هم به منزل برگشتیم. والده و همشیره برای اولین بار سوار هلی‌کوپتر می‌شدند. ظهر بچه‌ها جمع بودند. عصر و شب هم بستگان آمدند...»[2]

 دوشنبه 14 خرداد 1369:
 
«ساعت نه صبح با هلی‌کوپتر از منظریه به مرقد امام رفتم... در مراجعت با هلی‌کوپتر به اردوگاه کلک‌چال در شمال جماران رفتیم؛ مکان جالبی است. تاکنون ندیده بودم... سپس با هلی‌کوپتر بر فراز توچال و خط تله‌اسکی و پیست اسکی پرواز کردیم. مهدی توضیحات داد. مناظر خوبی است. به خانه آمدیم و تا شب در خانه بودم. عصر بستگان آمدند.»[3]
 
سه‌شنبه 14 خرداد 1370:
 
«ساعت ده صبح با هلی‌کوپتر به مرقد امام رفتیم. عفت هم آمد. یاسر دیروز به رفسنجان رفته است. فاطی و بچه‌ها هم به رفسنجان و فائزه به شمال رفته‌اند. محسن هم به‌سوی شمال رفته بود، به خاطر شلوغی جاده برگشته است. در مرقد امام آیت‌الله خامنه‌ای صحبت کردند و برگشتیم. هلی‌کوپتر در حیاط منزل نیمه‌ساز فاطمه پهلوی، روی تپه‌ای کنار کاشانک نشت.»[4]
 
پنج‌شنبه 14 خرداد 1371 و جمعه 15 خرداد 1371:
 
«ساعت ده صبح با هلی‌کوپتر به مرقد امام رفتیم...با هلی‌کوپتر از همان‌جا به سد لتیان رفتم. تا ظهر تنها بودم. بعدازظهر حاجیه‌خانم والده و همشیره فاطمه رسیدند. آقای حمید میرزاده هم آمد. با هم ناهار خوردیم. عصر کم‌کم فاطی، محسن، مهدی و یاسر آمدند. عفت هم ناهار را در پاویون مرقد با خانواده امام مانده بود و عصر آمد... تا شب در لتیان ماندیم. وقت به مطالعه و صحبت و قدم زدن و قایق‌سواری و تماشای جت اسکی سواری مهدی و یاسر گذشت. هوای مطبوعی داشتیم. در جریان قایق‌سواری ارتفاعات اطراف دریاچه را سرسبز و خلوت دیدم...»[5]
 
پنج‌شنبه 30 مهر 1371:
 
«با هلی‌کوپترها به پرواز درآمدیم. از فضا مهدی‌شهر و شهمیرزاد را تماشا کردیم. آقایان مؤمنی و شاه‌چراغی توضیحات دادند. از این‌که به شهر آن‌ها نرفتیم سخت گله‌مند بودند حقشان است. خیلی زیبا و باصفاست. کوهستانی، ییلاقی و سردسیر. با اصرار دکتر حسن روحانی در سرخ فرود آمدیم که همین امر باعث گلایه بیشتر آن‌ها شد...»[6]

 دوشنبه 3 فروردین 1371:

 «... با هلی‌کوپتر به‌سوی کاخ سعدآباد پرواز کردیم. هوا بارانی بود نتوانستند در سعدآباد بنشینند، در ورزشگاه انقلاب فرود آمدیم...»[7]

 پنج‌شنبه 6 فروردین 1371:
 
«برای بازدید از شهرک‌های در دست احداث و فرودگاه پیام واقع در غرب تهران از کاخ سعدآباد با هلی‌کوپتر پرواز کردیم. اطراف منطقه شهر هشتگرد پرواز کردیم...»[8]
 
سه‌شنبه 15 اردیبهشت 1371:
 
البته مطابق خاطرات آقای هاشمی ایشان یک‌بار در سفر به همدان مجبور به سوارشدن بر یک پیکان می‌شوند که به قول خودشان باعث تعجب مردم است:
 
جمعه 23 مرداد 1371:
 
«چون نزدیک غروب بود و سان‌ست شده بود، هلی‌کوپترها برایشان مشکل بود پرواز کنند. خیلی سریع مراجعت کردیم. غروب در دانشگاه بوعلی پیاده شدیم. ماشین‌ها در فرودگاه منتظرمان بودند. به خاطر صرفه‌جویی در وقت و نزدیک بودن دانشگاه به محل اقامتمان گفتیم برخلاف برنامه اینجا فرود بیایند. از یک پیکان و یک وانت برای رفتن به مقر استفاده شد. مردم مسیر تعجب کرده بودند...»[9] 

 [1] - خاطرات هاشمی رفسنجانی، سال 1370، سازندگی و شکوفایی، صفحه 236 

[2] - خاطرات هاشمی رفسنجانی، سال 1371، رونق سازندگی، صفحه 566 

[3] - خاطرات هاشمی رفسنجانی، سال 1369، اعتدال و پیروزی، صفحه 136-137 

[4] - خاطرات هاشمی رفسنجانی، سال 1370، سازندگی و شکوفایی، صفحه 161 

[5] - خاطرات هاشمی رفسنجانی، سال 1371، رونق سازندگی، صفحه 171 - 174 

[6] - همان، صفحه 381 

[7] - همان، صفحه 38 

[8] - همان، صفحه 41-42

[9] - همان، صفحه 261
مرجع : جهان

[ چهارشنبه 94/10/23 ] [ 7:6 عصر ] [ م.ص ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب
لینک های مفید
لینک دوستان
لینک های مفید
امکانات وب
عمارنامه : نجوای دیجیتال بصیرت با دیدگان شما 		AmmarName.ir

بازدید امروز: 22608
بازدید دیروز: 45846
کل بازدیدها: 5174745