NTENT="IR" />
کلارآباد دات کام |
رهبر انقلاب: رژیم صهیونیستى در واقع یک رژیمى است که پایههاى آن بشدّت سست است، رژیم صهیونیستى محکوم به زوال است؛ رژیم صهیونیستى یک رژیم تحمیلى است، با حرکتِ زور بهوجود آمده است، هیچ پدیدهاى و موجودى که با زور بهوجود آمده باشد قابل دوام نیست و این هم قابل دوام نیست.
[ دوشنبه 92/9/4 ] [ 5:12 عصر ] [ م.ص ]
[ نظر ]
[ دوشنبه 92/9/4 ] [ 5:4 عصر ] [ م.ص ]
[ نظر ]
او تک فرزند خانواده بود و فامیلیاش را نگفت چون میترسید خانوادهاش بیایند منطقه و نگذارند در جبهه بماند.
اباصلت بیات از عکاسان انقلاب و دفاع مقدس در گفتوگو با خبرنگار گروه «حماسه و مقاومت» باشگاه خبری فارس «توانا» خاطرهای از مصاحبه با یک نوجوان 15 ساله که از جنوب تهران در عملیات بیتالمقدس حضور یافته بود روایت کرد: روز هجدهم اردیبهشت 1361 در ایستگاه حسینیه، نوجوانی خوش سیما که پشه سر و صورتش را هم نیش زده بود، توجهم را جلب کرد. او در گرمای 50 درجه جنوب، کلاه آهنی روی سرش گذاشته بود و وسایل زیادی، از جمله قمقمه، خنجر، یک کوله پشتی پر از وسایل و اسلحه همراش بود. یعنی فکر میکنم این بچه 15 ساله 20 کیلو بار حمل میکرد، به طوری که به سختی راه میرفت. اسمش محمدرضا و تک فرزند خانواده بود اما فامیلیاش را نگفت. چون میترسید حضورش در منطقه لو برود و پدر و مادرش او را پیدا کنند و نگذارند در جبهه بماند. دقایقی کنار این نوجوان نشستم و صحبت کوتاهی با نوجوان داشتم. پرسیدم محمدرضا کلاس چندمی؟ ـ دوم راهنمایی. ـ منزلتون کجاست؟ ـ جنوب شهر تهران. ـ پدر و مادرت چه کار میکنند؟ ـ پدرم کارمند و مادرم خانهدار هستند. ـ درس و مشقت چطور بود؟ ـ نمرههایم خوب بود. ـ محمدرضا، چگونه به اینجا آمدهای؟ ـ به سختی. ـ چرا به سختی؟ ـ پدر و مادرم موافق اعزام به جبهه نبودند؛ تک فرزند هستم و آنها میترسیدند اتفاقی برایم بیفتد. بدون اجازه پدر و مادرم به مسجد رفتم و نامنویسی کردم. چون امام فرموده بودند مشکلی نیست، خیلی خوشحال شدم. دوره کوتاه نظامی دیدم و در حدود 24 نفر بودیم که به پادگان اندیمشک اعزام شدیم. ـ چند روز است که به اینجا آمدهای؟ ـ 15 روز است که به جنوب آمدهام. 9 روز در پادگان دوکوهه بودم و 6 روز است که در ایستگاه حسینیه جاده خرمشهر حضور دارم. ـ آقا محمدرضا! اینجا هوا خیلی گرم است. تحمل این آب و هوا و گرد و غبار و حتی نیش پشههایی که صورتت را زده است، تو را اذیت نمیکند؟ ـ برای من مهم نیست؛ من هم مثل برادرهای دیگر اینها را تحمل میکنم تا بتوانم خدمتگذار کوچکی برای برادران بزرگ باشم. من همه خطرها را به جان خریدم. ـ تو خوب درس میخواندی، میتوانستی الآن به درس خود ادامه دهی و راحت روی تشک بخوابی. مادرت هم غذای خوشمزه برایت درست کند و مجبور نباشی الآن هر دو روز، یک وعده غذای گرم بخوری. اینجا هوا گرم است. پشهها صورتت را زخمی کردند. ترجیح نمیدادی در تهران باشی؟ ـ وقتی فکر کردم به این نتیجه رسیدم که برادرهای بزرگ برای آزادسازی وجب به وجب خاکمان خون میدهند، خون من که رنگینتر از آنها نیست. ـ الان در ایستگاه حسینیه هستیم؛ دو سه روز دیگر مرحله سوم عملیات آزادسازی خرمشهر آغاز میشود؛ حرفی با خانواده و ملت دارید؟ ـ من از پدر و مادرم تقاضا دارم که مرا ببخشند. الان مادرم از نگرانی من مریض شده که امیدوارم او مرا ببخشد. آرزو دارم با پیروزی رزمندگان اسلام همه به آغوش خانواده برگردند و من هم به آغوش خانوادهام برگردم تا از نگرانی بیرون بیایند. در آخر هم از محمدرضا عکس گرفتم و از هم جدا شدیم؛ نمیدانم چه اتفاقی برای او افتاد. خیلی دوست دارم بدانم او الآن کجاست؟ [ یکشنبه 91/3/7 ] [ 10:59 صبح ] [ م.ص ]
[ نظر ]
با استفاده از اسباببازی کاغذی کودکان، از این پس قادر خواهید بود از ایمیل جدید خود هم مطلع شوید یا آهنگ مورد علاقهتان را گوش کنید!
به گزارش سرویس فناوری خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، اسباب بازی کاغذی ReaDIYmate در اصل رایانه کوچکی است که امکان دسترسی به اینترنت بیسیم Wi-Fi، رمزگشای MP3، آمپلی فایر دو وات و حافظه داخلی دو گیگابایت را فراهم میکند. خدمات اینترنتی در اسباببازی کاغذی توسط ایمیل گوگل، شبکههای اجتماعی، فیدهای RSS، SoundCloud وFoursquare پشتیبانی میشوند که جوابگوی نیازهای دیجیتال کاربر هستند.. ادامه مطلب... [ دوشنبه 91/2/18 ] [ 11:47 صبح ] [ م.ص ]
[ نظر ]
شنیده شده بود که ریش روحانیون را در زندان میتراشند. از بیرجند که راه افتاده بودند این فکر رهایش نمیکرد گاه موهای نه چندان پرپشت خود را میکشید تا به دردی که با کشاندن تیغ بر صورتش برمیخواست، عادت کند.«وحشت عظیمی از آن آنچه در بیرجند انتظارش را داشتم و آن عبارت بود از تراشیدن ریش، خشکِ خشک.. منتظرش بودم.»
و آن لحظه از راه رسید و در انباری سابق باز شد. آرایشگر یک گروهبان در چهارچوب در ظاهر شدند. یک صندلی هم با خود آورده بودند. به او اشاره کردند که بیاید و روی صندلی بنشیند. شنیده بود بعضی روحانیون هنگام تراشیدن ریش مقاومت کردهاند. شاید حضور گروهبان برای مقابله با این مقاومت ها بود.«مقاومتی نداشتم و نکردم. آماده بودم. چون می دانستم فایده ای ندارد. دست و پای من را میگیرند و بعد مقداری کتک میزنند و بعد آن کاری که نباید بشود… خواهد شد.» نشست. منتظر بود دست آرایشگر بالا بیاید و لبه تیغ را روی صورت او مماس کند ناگهان دید آن چه روی صورت او به راه افتاده دستگاه مو زن است. تمام نگرانیها و انتظارهای موحش غیب شان زد. «این قدر خوشحال شده بودم… که بی اختیار با این سلمانی و آن گروهبان مرتب بنا کردم حرف زدن و خندیدن… تعجب میکردند اینها که من چه طور آخوندی هستم که دارند ریشم را کوتاه میکنم و من این قدر خوشحالم…{تمام که شد} به او گفتم استاد این آینه را بده چانه ی خودم را چند سال است ندیدهام… خنده اش گرفت. آینه اش را داد. بنا کردم به صورتم نگاه کردن. دیدم بله؛ آدم مثل این که خودش را درست نمیشناسد.» … هنگام برگشت آن افسر عبوس آقای خامنه ای را دید و با زبان تمسخر از فاصله ای که دور هم بود صدا بلند کرد:«آشیخ! ریشات را زدند من هم با همان صدای بلند گفتم: بله و با خنده ادامه دادم الحمدالله مدتها بود چانه ام را ندیده بودم که دیدم… احساس کردم من هیچ ناراحتی ندارم. شاید تعجب کرد. دلش می خواست که من ناراحت و متاسف و غمگین بودم که نبودم منبع: کتاب «شرح اسم» [ پنج شنبه 91/2/14 ] [ 9:18 صبح ] [ م.ص ]
[ نظر ]
طی ماههای اخیر تلاشهای گستردهای از سوی مخالفین سوری و حامیان غربی و عربی آنها برای القای وقوع جنایات گسترده از سوی دولت این کشور علیه معترضین انجام گرفته است. اما بررسیها نشان میدهد که بخش قابل توجهی از این هجمه تبلیغاتی، حاصل دروغپردازی و فریب افکار عمومی در قالب داستانسازی، تصویرسازی و ارتباط دادن تصاویر کشورهای دیگر به اتفاقات سوریه است. به گزارش سایت اوباما، در آخرین اقدام از این نوع، گروه "شبکه اخبار حمص" در فیسبوک که یکی از گروههای مشهور نزدیک به تروریستهای سوری است، تصویری را منتشر کرده است که نشان میدهد یک نظامی در حال کشتن دو مرد دستبسته به وسیله اره برقی است و زیر این تصویر نوشته شده، "اعدام انقلابیون سوری با اره برقی". ادامه مطلب... [ پنج شنبه 91/2/7 ] [ 10:41 صبح ] [ م.ص ]
[ نظر ]
کوملهها موهای سر ناهید را تراشیده و او را در روستا میگردانند او دختر 16 سالهای بود که 11 ماه توسط ضدانقلاب شکنجه شد؛ موهای سرش را تراشیده و ناخن دست و پایش را کشیدند تا به امام خمینی(ره) توهین کند اما او شهادت را به زندگی با ذلت ترجیح داد. به گزارش خبرنگار ایثار و شهادت باشگاه خبری فارس ، تاریخ تکرار میشود؛ روزگاری میرفت که زمین و آسمان از جهالت خسته شود؛ پیامبر اکرم(ص) ظهور کرد و بتها را بیرون راند و از دلهای غبارگرفته زدود. تمام غبارها را از دل سمیه همسر یاسر و مادر عمار ربود و همین زدودن غبار دلها، ابوجهلها را بر آن داشت تا سمیه را زیر بار سنگین شکنجهها قرار دهد تا به اسلام توهین کند؛ او زیر بار شکنجهها به شهادت رسید به جرم گرویدنش به دین مبین اسلام و ایمان آوردن به پیامبر اکرم(ص).
بیش از 1400 سال بعد، سمیه دیگری پرچم دفاع از اسلام را بلند کرد؛ آن هم در خطه کردستان که هنوز هم نام و یادش در ذهن مردمان سرزمیناش جاودانه و زنده است. نام سمیه شهید ایران «ناهید فاتحیکرجو» است، پدرش پرسنل ژاندارمری بود و مادرش خانهدار. او از کودکی هم قلب مهربانی داشت، اغلب لباسها و وسایلش را به دیگران هدیه میکرد. از دوره نوجوانی با گروههای مبارز مسلمان همکاری نزدیک داشت و دیگر همسالانش را نسبت به ظلم و ستم رژیم پهلوی آگاه میکرد. بعد از درخشیدن نوری از قلب زمین، این نوجوان 13 ساله، از یاران روحالله شد. ادامه مطلب... [ شنبه 91/1/26 ] [ 11:52 صبح ] [ م.ص ]
[ نظر ]
آتی نیوز؛ در شمالی ترین،شهر دانمارکی ها می توان یک نشانه قرآنی را دید. در شهر توریستی اسکاگن این زیبایی را می توان در سجیه دید. جایی که دریای بالتیک و دریای شمالی بهم می پیوندند. دو دریای مختلف با هم یکی نمی شوند و بنابرین این پدیده زیبا بوجود می آید و این همان چیزی است که در قرآن آمده است. در قرآن بارها از آیات و نشانه های خداوند شنیده اید. اما هیچ گاه به آنها در اطرافمان توجه نکرده ایم. این یکی از همان نشانه های است که خداوند در آیات مختلف درباره آن سخن گفته است. با دیدن این مناظر عجیب و زیبا، می توان بیشتر تعمق کرد.
سورة مبارکه الرحمن مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیانِ (19) بَیْنَهُما بَرْزَخٌ لا یَبْغِیانِ (20) فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (21) یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ (22) ادامه مطلب... [ دوشنبه 90/11/3 ] [ 10:57 صبح ] [ م.ص ]
[ نظر ]
یکی از بزرگان حوزه چندی پیش و در شب اربعین حسینی با طعنه گفت: خدا لعنت کنه کسی که برای موفقیت و پیشرفت رسانه ملی و مسئولین ارشد آن در راستای تحقق اهداف انقلاب اسلامی سنگ اندازی کند ولو اینکه خائن از درون رسانه ملی باشد! یکی از بزرگان حوزه چندی پیش و در شب اربعین حسینی با طعنه به برخی معاندان و منحرفان نفوذی در رسانه ملی گفت: خدا لعنت کنه کسی که برای موفقیت و پیشرفت رسانه ملی و مسئولین ارشد آن در راستای تحقق اهداف انقلاب اسلامی سنگ اندازی کند ولو اینکه خائن از درون رسانه ملی باشد! ادامه مطلب... [ شنبه 90/11/1 ] [ 10:15 صبح ] [ م.ص ]
[ نظر ]
"نازنین افشین جم" خواننده ایرانی تبار ساکن کانادا که پیش از این در سال 2003 به عنوان دختر شایسته آمریکای شمالی انتخاب شده بود، رسما به عنوان همسر وزیر دفاع کانادا معرفی شد. به گزارش رجانیوز، وی که چند سال پیش به طور ناگهانی به تحلیلگر مسائل سیاسی ایران تبدیل شد و با انتشار مقالهای در نشریه الکترونیکی آمریکایی "هافینگتون پست" به تحلیل سیاسی جامعه ایران پرداخت، در مراسم جشن شب گذشته وزارت دفاع کانادا، همراه "پیتر مککی" حاضر شد. [ یکشنبه 90/10/18 ] [ 7:51 صبح ] [ م.ص ]
[ نظر ]
|
|