NTENT="IR" />
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کلارآباد دات کام
قالب وبلاگ
دهه? آخر بهمن هر سال، یادآور شهادت سه تن از بزرگان مقاومت است: شهید شیخ راغب حرب، شهید سید عباس موسوی و بالاخره شهید عماد مغنیه. اگرچه راجع به دو شهید اول هم جای کار زیادی هست اما شناخت شهید عماد مغنیه که در طول حیات به دلیل مسائل امنیتی، بسیار کم از او سخن رفته، بسیار لازم است. کسی که رهبر فرزانه انقلاب در پیامی که به مناسبت شهادتش صادر کردند، فرمودند: «زندگی و مرگ انسان‌هایی مانند او، حماسه‌ای است که ملت‌ها را بیدار می‌کند و به جوانان الگو می‌دهد و افق‌های روشن و راه رسیدن به آن را برای همه ترسیم می‌کند.»
به گزارش  جهان به نقل از رجانیوز؛ روزنامه الأخبار لبنان به مناسبت سال‌روز این شهید بزرگ نهضت جهانی اسلام، به سراغ برخی مسئولان امنیتی ایرانی رفته و خصوصیات اخلاقی و جهادی این شهید بزرگ را از زاویه ارتباطش با ایرانی‌ها بررسی کرده. ترجمه کامل این متن جذاب را (که در آن، الأخبار اسامی مسئولان ایرانی را به دلایل امنیتی ذکر نکرده) با هم می‌خوانیم:
اکثر ایرانیانی که او را می‌شناختند، گمان می‌کردند او یک ایرانی است که در ایر ان به دنیا آمده و نام و پاسپورت ایرانی دارد. تعداد کمی هم که می‌دانستند او لبنانی است، او را با نام حاج رضوان می‌شناختند. تعداد کمی او را با نام حقیقی‌اش می‌شناختند: حاج عماد مغنیه.‌‌ همان کسی که در سفرهای متعددش به جمهوری اسلامی، انتخابش از کل ایران فقط شهر قم بود و دیدار علمای اخلاق و عرفان.
چشم‌هایی به رنگ غروب خورشید در زمستانی طوفانی. سرخی‌ای که چشمه‌هایی را پوشانده است که اگر اجازه سرازیر شدن داشتند، آبشارهایی از اشک می‌شدند تا تلخی تروری را بشویند که هنوز انتقامش گرفته نشده است. این، دل‌تنگی‌ای است نسبت به بیش از 25 سال همراهی برادرانه در مسیر جهاد (که توانست برای حاج رضوان، «اعتماد امام خامنه‌ای» و احترام ژنرال‌های ایران و نیروهای نظامی ایران را به ارمغان بیاورد). این، میلی شدیدی است تا همه چیز را راجع به «حاج- اسطوره» به عالم بگویند ولی ترس از لو رفتن اشتباهی اسرار امنیتی (که می‌تواند خطرات جدی در پی داشته باشد) جلوی این میل را گرفته است.
این حالتی است که مسئولین ایرانی نسبت به عماد مغنیه دارند. این مسئولین معتقدند که باید حق این مرد را در دنیا هم ادا کرد،‌‌ همان طور که انتظار پاداش اخروی برای او دارند.
روابط ایران با حاج عماد یک روزه و دو روزه و گذری نبود. جمهوری اسلامی در ظاهر چنین رابطه‌ای را تأیید نمی‌کرد، تا آنکه حاج رضوان شهید شد و روز تشییع پیکر او فرا رسید: ایران، تمام قد و با تمام توان ممکن در این مراسم حاضر شد. پیشاپیش هیئت ایرانی، علی اکبر ولایتی قرار داشت (به عنوان نماینده رهبر انقلاب) و منوچهر متکی (وزیر خارجه وقت، به نمایندگی از رئیس جمهور ایران محمود احمدی‌نژاد). جمهوری اسلامی همچنین با ساختن مزار یادبودی برای او در بهشت زهرا (محل دفن شهدای انقلاب و جنگ در تهران) تکریمی در حق «فرمانده? دو پیروزی» به عمل آورد. [اشاره به پیروزی‌های حزب الله در سال‌های 2000 و 2006.]
رابطه حاج رضوان با تهران از زمان پیروزی انقلاب در سال 1357 آغاز شد. او زیاد به جمهوری اسلامی رفت و آمد داشت و در طی همین سفر‌ها بود که توانست زبان فارسی را بسیار خوب و با لهجه تهرانی یاد بگیرد، در حدی که هر کس با او حرف می‌زد، گمان می‌کرد او ایرانی است.
یک مسئول ایرانی که از اواخر دهه 50 و اوایل دهه 60 شمسی با شهید مغنیه ارتباط زیادی داشته، می‌گوید: «هر بار که با او دیدار یا تماس تلفنی داشتیم [از هم‎کلامی با او] به یاد خدا می‌افتادم. حاج عماد هر کاری می‌کرد برای خدا می‌کرد.» وی اضافه می‌کند: «خوش مشرب، ملایم و با اخلاق بود. خداوند دائماً در حیاتش حاضر بود. لبخند از چهره‌اش محو نمی‌شد. او کسی بود که در تمام طول عمرش چوبه دارش را بر دوش خود و سرش را بر روی دست خود حمل می‌کرد و همیشه آماده شهادت بود.» وی ادامه می‌دهد: «حاج عماد برای من کسی بود (ه‌مان طور که قبلاً امام خمینی و سید عباس موسوی برایم همین طور بودند و امرز حضرت آقا و جناب سید حسن نصرالله هستند) که هر بار آن‌ها را می‌بینی به‌یاد خدا می‌افتی. وقتی با آن‌ها هستی انگار در بهشت هستی... حاج عماد نمونه تواضع و شکسته نفسی بود. هر وقت در جایی جمع بودیم این او بود که به دیگران خدمت می‌کرد [و پذیرایی و کار‌ها را به عهده می‌گرفت.»
همین مسئول ایرانی اضافه می‌کند: «در شب‌های عملیات البته حالتش متفاوت بود. با هوشیاری بیشتر و با افکار متمرکز و البته با کمی استرس. می‌دانید که مجاهدین اصطلاحاً زیرزمینی زندگی می‌کنند و این از نظر عصبی روی آن‌ها تأثیر می‌گذارد و موجب افزایش استرس آن‌ها می‌شود. خصوصاً در سایه نگرانی شدید از هر امر غیر مترقبه‌ای که ممکن است منتهی به شکست در عملیاتی شود که برنامه ریزی و آماده ساختن مراحل آن، ماه‌ها وقت برده است. به عنوان مثال، خود من اصلاً تحمل ندارم که حتی دو ساعت زیرزمینی زندگی کنم و یا تحمل ندارم که [همیشه] با ماشین‎های مخصوص (آن هم با تدابیر امنیتی پیچیده که طی آن هر حرکتی به دقت محاسبه شده است) جابه‌جا شوم.»
تعداد کمی در ایران می‌دانستند که شهید مغنیه یک شهروند لبنانی است. اکثراً او را با نام حاج رضوان می‌شناختند. «یک بار همراه با سید حسن نصرالله به تهران آمد، بعد از جنگ 33 روزه، و برخی دیدارهای علنی را برگزار کرد. البته طبعاً در این دیدار‌ها حاج رضوان پشت دوربین می‌ایستاد. به خانه دکتر حداد عادل (رئیس وقت مجلس ایران) رفتیم. سید حسن در آن روز در منزل دکتر حداد عادل با همه مسئولین ایرانی دیدار کرد. این مسئولین می‌آمدند تا برای پیروزی حزب الله تبریک بگویند و همه می‌خواستند با سید حسن نصرالله عکس بگیرند. و این حاج عماد بود که دوربین را می‌گرفت و عکس می‌انداخت. حتی دکتر حداد عادل هم در آن زمان نفهمید که این شخص عماد مغنیه است.»
همراهان حاج عماد در ایران می‌گویند که او «شخص بزرگی بود که در زمینه سازماندهی قدرت عجبیبی داشت. کسانی که از ابتدای تشکیل حزب الله با آن همراه بودند، انتظار نداشتند که یک نفر، با نام عماد مغنیه، بتواند به چنین موفقیتی در اقدامش به بنای سازماندهی مقاومت دست یابد. مطمئن باشد که ایران همه جزئیات را نمی‌داند. حزب الله به صورت مستقل به این کار [یعنی به این سازماندهی] اقدام کرد. حزب الله از اول روی پای خودش ایستاد. تهران از امور استراتژیک حزب الله خبر دارد [نه همه امور]. ممکن است در در بعضی از جزئیات با ما مشورت کنند، ولی تعداد کمی در ایران هستند که دقیقاً می‌دانند حزب الله [از نظر جزئیات] چگونه است.
چیزی که حاج رضوان ساخت چیز عجیبی است. حتی ما ایرانی‌ها هم از سطح بیرونی حزب الله خبر داریم و اگر کسی چیز بیشتری می‌داند، این دانستن در حد نظری است؛ بر روی کاغذ. حزب الله قبل از هر چیز یک روحیه، رابطه و ارتباط است بین اشخاص و خداوند متعال. ما نمی‌دانیم چگونه عمل می‌کنند و چگونه شهید و پیروز می‌شوند.»
همین منابع اشاره می‌کنند که حاج عماد «واقعاً به رهبر انقلاب نزدیک بود. رهبر انقلاب بسیار او را دوست داشت و به تحلیل‌های او و پیش بینی‌های او از حوادث اطمینان و اعتماد داشت. شهید مغنیه به اختصار موضوع را بررسی می‌کرد و دقیقاً به هدف می‌زد. در همه دیدارهای حساسی که ایرانی‌ها با هم پیمانان استراتژیکشان در منطقه برگزار می‌کردند، حاج عماد نقش مترجم را ایفا می‌کرد، خصوصاً در دیدار با سوری‌ها. سوری‌ها هم نمی‌دانستند که این شخص، عماد مغنیه است؛ به استثنای سرتیپ محمد سلیمان (که در سال 2008 در طرطوس ترور شد) و تعداد کمی از مسئولین بلندپایه سوری. در این دیدارهای حساس، حاج عماد برخی اوقات به گونه‌ای ترجمه می‌کرد که معلوم بود سعی در موفقیت مباحث دارد. [در ترجمه]، صورت ماجرا را به گونه‌ای از یک طرف برای طرف دیگر نقل می‌کرد که مورد پسند این طرف واقع شود و گاهی اوقات عمداً شرح و اضافه‌ای هم بر ترجمه می‌افزود، انگار که به یک طرف مذاکره می‌گوید طرف دیگر فلان خواسته‌ها را دارد [و فلان منظور در عبارتش نهفته است] سپس به این یکی طرف مذاکره می‌گفت طرف اول می‌تواند این چیز‌ها را ارائه کند و همین طور تا آخر. در عمل این او بود که از طریق ترجمه، مذاکرات را اداره می‌کرد و در نتیجه? این تلاش‎‌ها، همه به خواسته مطلوب‎شان می‌رسیدند. واقعاً تمام کار‌هایش مبتکرانه بود.»
این منابع می‌گویند: «بسیار به ایران تردد داشت. از نظر ما ایرانی‌ها، حاج عماد یکی از خود ما محسوب می‌شد. با ما عربی صحبت نمی‌کرد، بلکه با فارسی روان صحبت می‌کرد؛ با لهجه تهرانی [یعنی موقع فارسی صحبت کردن حتی لهجه عربی هم نداشت.] تا حدی که اگر از قبل نمی‌دانستی که او لبنانی است، فکر می‌کردی پدر در پدر تهرانی است!» و اضافه می‌کند: «شدیداً مراقب بود که هویت واقعی‎اش شناخته نشود. دائماً تلاش می‌کرد در عکس‎‌ها نباشد. واقعاً به هیچ کس فرصت نمی‌داد تا از او عکس بگیرد.»
یکی از کسانی که او را می‌شناخت، می‌‎گوید: «هر وقت که با هم دیدار داشتیم (حالا به هر مناسبتی که بود، داخل ایران یا در خارج) اگر می‌خواستیم عکس بیندازیم، از همه جلو می‌افتاد تا دوربین را گرفته و عکس بیندازد. یعنی همیشه کار عکاسی را او بود که انجام می‌داد. همه جلوی دوربین بودند؛ اما خود او: دائماً پشت دوربین بود. اگر کسی او را نمی‌شناخت، نمی‌توانست از طریق هم‌نشینی با او احساس کند که با دیگران فرق دارد.» وی ادامه می‌دهد: «وقتی به ایران می‌آمد، به شهر قم مشرف می‌شد و به دیدار علمای آنجا می‌رفت. خصوصاً آیت الله محمدتقی بهجت» (که حدود سه سال پیش وفات یافتند)
معروف است که آیت الله بهجت (از معروف‌ترین علمای اهل عرفان) درخلال جنگ 33 روزه پیغامی برای شیعیان لبنان فرستاده بود و «در آن پیغام از شیعیان لبنان خواسته بود که دعای جوشن صغیر بخوانند.‌‌ همان روز، بسیاری بر روی تلفن‌های همراه‌شان پیامکی دریافت کرذند که از آن‌ها قرائت دعای جوشن صغیر را درخواست می‌کرد.»
کدام صفات بودکه از حاج عماد چنین «رکورد بی‌نظیر» ی در معادلات منطقه‌ای ساخت؟ «آرامش او، توجه دائمی‌اش به خداوند و شوق و بی‌قراری‌اش. در تحلیل‎های سیاسی‌اش دقیق بود و عمیق.»
یک مسئول ایرانی روایت می‌کند که: «یک بار، در سال 2003، مرا و یک مسئول ایرانی بلندپایه را برداشت و به یک بازدید کامل از جبهه جنوب لبنان برد. خودش ماشین را می‌راند و در‌‌ همان حال مواضع و موقعیت‌ها (چه برای حزب الله چه برای اسرائیلی‌ها) را برایمان شرح می‌داد. واقعاً شجاع بود.» وی اضافه می‌کند: «یک بار دیگر، در سال 2000، مرا برداشت که به یک بازدید مشابه ببرد تا به من نشان دهد که رزمندگان مقاومت چگونه موفق شده‌اند کوه‌ها را حفر کرده و در آن‌ها، سکوهای پرتاب موشک نصب کنند. این سکو‌ها با ریل‌های فلزی از داخل حفره‌ها با بیرون متصل بود تا بتواند بیرون بیاید و موشک‌ها را شلیک کند و بعد به صورت کامل به داخل کوه برگردد.
در این سفر، با ماشین به جنوب لبنان رفتیم. رفتیم تا رسیدیم به جاهایی که دیگر نمی‌شد با ماشین حرکت کرد. پیاده شدیم و حدود 45 دقیقه هم به صورت پیاده در معبرهایی که از قبل مشخص و علامت گذاری شده بود، حرکت کردیم، بین بمب‌های خوشه‌ای که رزمندگان مقاومت آن‌ها را جمع آوری و خنثی کرده بودند. فهمش برای ما سخت بود که رزمندگان مقاومت چگونه همه اینجایگاه‌ها را داخل کوه حفر کرده‌اند و بعد هم چطور توانسته‌اند که این موشک‎های عظیم الجثه را (در این مسافت طولانی، با پای پیاده و آن هم جلوی چشم صهیونیست‎‌ها) به اینجایگاه‌ها منتقل کنند. واقعاً موفقیت عظیمی بود.‌‌ همان موقع بود که فهمیدم اگر اسرائیلی‌ها بخواهند هجومی علیه لبنان بکنند، باید منتظر شکست وحشتناک و بزرگی باشند.
ه‌مان وقت حاج عماد شروع کرد به تشریح کردن دقیق اینکه حزب الله چطور عمل می‌کند. راه‌های استتار مخصوص رزمندگان را هم دیدیم. این استتار به نحوی بود که اسرائیلی‌ها نمی‌توانستند آن را کشف کنند، حتی اگر دقیقاً بالای آن می‌آمدند. رزمندگان در سطح زمین پخش شده و به داخل حفره‌هایی می‌رفتند که با چیزهایی از جنس‌‌ همان زمین پوشانده شده بود.
همچنین مرا به یک اردوگاه آموزشی در منطه بعلبک [در شمال لبنان] برد. این اردوگاه در یک دره ما بین دو کوه قرار داشت و قله‌های این دو کوه با کابل به هم وصل شده بود و رزمندگان مقاومت از این کابل‎‌ها برای رفتن از یک کوه به کوه دیگر استفاده می‌کردند. ادامه مطلب...
[ سه شنبه 90/12/2 ] [ 10:57 صبح ] [ م.ص ] [ نظر ]
هاشمی رفسنجانی سیاست های بی بی سی را استعماری توصیف کرده اما درباره حضور امثال مهاجرانی در این رسانه دولتی انگلیس گفته است من نمی دانم چه دلیلی برای خودشان دارند.
به گزارش جهان به نقل از کیهان، هاشمی در مصاحبه چندی پیش با مدیرمسئول ماهنامه مدیریت ارتباطات گفته است: ما توقع نداریم بی بی سی بیاید سیاست کشور خودش را فراموش کند. سیاست آن کشور را در هر برنامه ای می بینید، حتی سیاست استعماری اش را.
مصاحبه کننده از آقای هاشمی می پرسد «فرض کنید آقای مهاجرانی به عنوان کسی که سالها معاون شما بوده، وقتی شما ایشان را در بی بی سی فارسی می بینید، چه احساسی به شما دست می دهد؟» هاشمی در پاسخ گفته است: مایل نیستم هیچ وقت از آن رسانه استفاده کنم. آنها خودشان می دانند و من نمی دانم چه دلیلی برای خودشان دارند. حرف خودم را هم نمی خواهم به آنها تحمیل کنم(!) ادامه مطلب...
[ سه شنبه 90/12/2 ] [ 10:54 صبح ] [ م.ص ] [ نظر ]

کیهان نوشت:سردبیر سابق نشریات زنجیره ای شرق و اعتماد معتقد است اصلاح طلبان همواره متناقض سخن گفته و عمل کرده اند و اکنون این تناقض به تشویش و آشفتگی انجامیده است.
محمد قوچانی در تحلیلی تحت عنوان اصلاحات و انتخابات نوشت: از نگاه یک ناظر سیاسی مستقل، موقعیت اصلاح طلبان در انتخابات مجلس نهم موقعیتی پارادوکسیکال است؛ اصلاح طلبی جریانی است که حداقل از انتخابات مجلس پنجم بدین سو، انتخابات را مهمترین راهکار و راهبرد سیاسی برای تغییر مدیریت اجرایی و توسعه کشور اعلام کرده است... اما نوع سیاست ورزی آنها سبب شد در پایان دوره مجلس ششم سران آن از سوی شورای نگهبان رد صلاحیت شوند. آنگاه تحصن مجلس ششم شکل گرفت. تحصنی که به علت وجودی خود (دفاع نماینده از خودش) پژواکی در بدنه اصلاح طلبان نیافت و تنها با عکس یادگاری نمایندگان مستعفی تمام شد.
وی می افزاید: همین گروه اما انتخابات مجلس هفتم را عملا تحریم کردند در حالی که این بار گروه هایی مانند مجمع روحانیون مبارز و حزب کارگزاران سازندگی تحت عنوان لیستی با نام «ائتلاف برای ایران» نامزد معرفی کردند و افرادی مانند مجید انصاری، جمیله کدیور و علی هاشمی و مهدی کروبی نامزد پارلمان شدند. احزابی مثل جبهه مشارکت تحریم کردند اما هرگز تحریم انتخابات مجلس هفتم نتوانست به اقدامی هماهنگ و مورد اجماع جناح اصلاح طلب تبدیل شود. جالب اینجاست که همین احزاب تحریم کننده یک سال بعد در انتخابات ریاست جمهوری سال 1384 شرکت کردند و مصطفی معین را نامزد کردند بدون آنکه روشن شود اگر راهبرد انتخابات در مجلس هفتم به بن بست رسیده است چرا در انتخابات ریاست جمهوری نهم این بن بست منتفی به نظر رسیده است؟ و جالب اینجاست که افرادی که شرکت در انتخابات ریاست جمهوری نهم را فضیلت می دانستند همان زمان به شرکت کنندگان در انتخابات مجلس هفتم طعنه می زدند. همین دستگاه تحلیل دوگانه سبب شد در انتخابات مجلس هشتم چهره هایی مانند محمدرضا عارف تا مرحله نامزدی در انتخابات پیش برود و فهرستی تحت عنوان «یاران خاتمی» تدارک دیده شود. ادامه مطلب...

[ سه شنبه 90/12/2 ] [ 10:52 صبح ] [ م.ص ] [ نظر ]

 


[ سه شنبه 90/12/2 ] [ 10:46 صبح ] [ م.ص ] [ نظر ]

در این حال مجتبی اکبری دبیرکل جامعه دانش آموختگان دانشگاه آزاد از تحت فشار قرار گرفتن نمایندگان 126 تشکل دانشجویی که در اعتراض به عملکرد جاسبی و تاخیر در ابلاغ حکم فرهاد دانشجو بیانیه منتشر کرده بودند، خبر داد.

کیهان: جمعی از کارکنان و دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی طی نامه ای امضای حکم رئیس دانشگاه آزاد را خواستار شدند.

در این نامه که دیروز برخی منابع خبری آن را منتشر کردند آمده است: در دانشگاه آزاد اسلامی نظام ارزشیابی اساتید و اعضای هیات علمی اصلا وجود خارجی ندارد و یا اگر هست مبنای آن همان رابط سالاری سیاسی و معیارهای غربی است.

کارکنان و دانشجویان دانشگاه آزاد نوشته اند: امروز نگرانیم برای فرزندان این مرز و بوم که در دانشگاه تحصیل می کنند که پناهگاه امن تفکرات التقاطی و انحرافی شده است.

در پایان این نامه نوشته شده است: آقای هاشمی دیگر خسته شده ایم امضا کنید دیگر بس است امروز و فردا کردن!!! هرچند که می دانیم متهم می شویم به سیاسی کاری اما خسته شده ایم آقای هاشمی امضا کنید...
در این حال مجتبی اکبری دبیرکل جامعه دانش آموختگان دانشگاه آزاد از تحت فشار قرار گرفتن نمایندگان 126 تشکل دانشجویی که در اعتراض به عملکرد جاسبی و تاخیر در ابلاغ حکم فرهاد دانشجو بیانیه منتشر کرده بودند، خبر داد.

 


[ سه شنبه 90/12/2 ] [ 10:41 صبح ] [ م.ص ] [ نظر ]

علی مطهری در مناظره با مهرداد بذرپاش با تأکید بر دفاع خود از هاشمی رفسنجانی، به نامه بدون سلام هاشمی اشاره کرد و گفت: آن نامه حرف بخشی از مردم ایران بود!

  به گزارش "عماریون"- از فارس علی مطهری در مناظره با مهرداد بذرپاش در دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی در بخشی از صحبت‌های خود در پاسخ به انتقادات بذرپاش گفت: من از استعفا برای پیشبرد اهدافم در مجلس استفاده کرده‌ام.

وی همچنین در ا ظهارنظری عجیب با بیان اینکه مهرداد بذرپاش و دوستانش بوده‌اند که 3 هزار میلیارد تومان پول  فساد بانکی را خورده‌اند، گفت: نامه‌ای که هاشمی نوشت، حرف بخشی از مردم بود.

مطهری همچنین بیان داشت: هاشمی با آن نامه سبزها را کنترل کرد؛ ضمن اینکه او در نماز جمعه هم حرف‌های درستی زد و کار درستی انجام داد.


[ سه شنبه 90/12/2 ] [ 8:6 صبح ] [ م.ص ] [ نظر ]
انتشار متن نامه سهم خواهانه آقا تهرانی به آیت الله مهدوی کنی؛
راز نپیوستن گروه محصولی موسوم به پایداری به جبهه متحد آشکار شد/ درخواست 50 درصد کمیته اجرایی و یک عضو در شورای حکمیت! + متن کامل نامه
  این نامه نشان می دهد که برخلاف همه ادعاهای خاصی که گروه پایداری داعیه آن را داشته است علت نپیوستن به جبهه متحد صرفا «سهم خواهی» این تیم سیاسی بوده است . نکته جالب در این میان معرفی یکی از شاخص ترین «ساکتین فتنه» به عنوان نماینده به جبهه متحد است.

  پس از مدتها بحث در باب چگونگی عملکرد جبهه پایداری در تعامل با جیهه متحد اصولگرایان امروز سایت«تریبون مستضعفین» نامه ای را منتشر کرده است که دبیرکل پایداری حجت الاسلام آقا تهرانی خطاب به آیت الله مهدوی کنی نوشته است . در این نامه  آقا تهرانی  با طرح درخواستی شگفت انگیز از آیت الله مهدوی کنی می خواهد که 50 درصد کمیته اجرایی را به این گروه تخصیص دهند یا حداقل 3 نفر از اعضای  این گروه در شورای اجرایی حاضر باشند! این بدین معنا است که این گروه خواهان این بودند که نیمی از کادر اصلی جبهه متحد از آن آنها باشد تا به فرایند وحدت وارد شوند.

 متن نامه حجت الاسلام آقا تهرانی به عنوان نماینده جبهه پایداری به حضرات آیات مهدوی کنی و یزدی به شرح زیر است:
بسمه تعالی
سلام علیکم و رحمه الله و برکاته
پس از تقدیر و تشکر از زحمات فراوان آن عزیزان در امر وحدت اصولگرایی پیرو نشست مورخه نهم تیرماه در راستای شکل‌گیری وحدت اصولگرایان برای دوره نهم مجلس شورای اسلامی نقطه نظرات جبهه پایداری انقلاب اسلامی را به شرح ذیل تقدیم و مورد تاکید قرار میدهم: ادامه مطلب...

[ سه شنبه 90/12/2 ] [ 8:4 صبح ] [ م.ص ] [ نظر ]

چندی پیش گزارشی از یک جلسه خصوصی منتشر شد که در آن آقای زاکانی بعنوان رئیس ستاد انتخاباتی جبهه متحد اعتراف کرده بود که آقای قالیباف مبلغ یک میلیارد ریال به این جبهه کمک کرده است.
این خبر سریعا از سوی نزدیکان آقای زاکانی تکذیب شد و " بی باک" بر اساس رسالت اخلاقی خود اقدام به حذف این خبر نمود امّا با گذشت بیش از ده روز از انتشار این خبر، دکتر زاکانی در جمع دانشجویان دانشگاه امام صادق (ع) ضمن اعتراف به این موضع در توجیه آن گفت: انتخابات هزینه دارد!
متن خبر قبلی " بی باک" درباره کمک های قالیباف به این جبهه بدین شرح می باشد: ادامه مطلب...
[ سه شنبه 90/12/2 ] [ 8:0 صبح ] [ م.ص ] [ نظر ]

اخبار جدید منتشره حاکی از آن است که این دو گروه، دارای برخی نامزدهای مشترک خواهند بود. حمیدرضا کاتوزیان (عضو ستاد موسوی) با اشاره به اسامی 9 نامزد طیف موسوم به صدای ملت و منتقد دولت گفت: در این فهرست اسامی علی مطهری، کاتوزیان، علی عباسپور، علیرضا محجوب، علی عسکری (رابط پارلمانی مرکز تحقیقات استراتژیک)، حسن زمانی، حسن غفوری فرد، امیدوار رضایی و مصطفی رضا حسینی قطعی شده است.

پیوند نامزدهای اصلاح طلب با طیف شبه اصولگرایی که برخی از آنها متمایل به فتنه گران بوده اند عمیق تر شده است.
به گزارش بی باک به نقل از کیهان، اخبار جدید منتشره حاکی از آن است که این دو گروه، دارای برخی نامزدهای مشترک خواهند بود. حمیدرضا کاتوزیان (عضو ستاد موسوی) با اشاره به اسامی 9 نامزد طیف موسوم به صدای ملت و منتقد دولت گفت: در این فهرست اسامی علی مطهری، کاتوزیان، علی عباسپور، علیرضا محجوب، علی عسکری (رابط پارلمانی مرکز تحقیقات استراتژیک)، حسن زمانی، حسن غفوری فرد، امیدوار رضایی و مصطفی رضا حسینی قطعی شده است. ادامه مطلب...
[ سه شنبه 90/12/2 ] [ 7:57 صبح ] [ م.ص ] [ نظر ]

دکتر حسین طلا فرماندار سابق تهران، چندی قبل درست در همان روزهایی که مسئول ستاد انتخاباتی استان تهران جبهه متحد اصولگرایان بود و هم‌زمان مورد تأیید جبهه پایداری نیز قرار گرفته بود، به رجانیوز آمد و در گفت‌وگویی تفصیلی به بیان ناگفته هایی از فتنه 88 و هم‌چنین نقطه نظرات خود در مورد انتخابات مجلس نهم پرداخت.

به گزارش بی باک، رجا نوشت: حسین طلا متولد سال 1348 در محله عباس‌آباد سابق خیابان شهید بهشتی کنونی است و در دوره‌ی دفاع مقدس نیز حضور فعالی در جبهه داشته است، به‌طوری که جراحات ناشی از حضور در عملیات‌های متعدد را هنور به یادگار دارد. وی فارغ التحصیل پزشکی از دانشکده علوم پزشکی دانشگاه شهید بهشتی است و هم‌زمان با تحصیل، فعالیت‌های اجتماعی نیز از جمله به عنوان جانشین معاونت سیاسی ولی فقیه در قرارگاه ثارالله تهران، مسئولیت دفتر تهران شورای نگهبان در سال‌های 83 و 84، مدیر کلی حراست وزارت کار، ریاست دانشکده حفاظت و بهداشت کار و فرمانداری تهران نیز جزو سوابق او در دولت نهم است. طلا بعد از فرمانداری نیز به شرکت دخانیات رفت و تا چند ماه پیش که استعفا داد، مدیرعامل این شرکت بزرگ بود.

مسئولیت وی در فرمانداری تهران هم‌زمان با فتنه 88، موجب شد تا خاطرات و ناگفته های جذابی از آن دوره برای روایت داشته باشد. بخش اجمالی این گفت‌وگو در ادامه آمده ادامه مطلب...

[ سه شنبه 90/12/2 ] [ 7:52 صبح ] [ م.ص ] [ نظر ]
<   <<   16   17      
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب
لینک های مفید
لینک دوستان
لینک های مفید
امکانات وب
عمارنامه : نجوای دیجیتال بصیرت با دیدگان شما 		AmmarName.ir

بازدید امروز: 5308
بازدید دیروز: 1639
کل بازدیدها: 4984262